آخرین تانگوی مارلون براندو : داستان کلاس بازیگری براندو با ستارگان هالیوود

نزدیک به 20 هنرآموز جوان به همراه گروهی از ستارگان از جمله شان پن، نیک نولت، ادوارد جیمز الموس و هری دین استانتون گرد هم آمده‌اند تا از بزرگترین هنرپیشه قرن بیستم بیاموزند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،درست است که برخی از جزئیات این داستان مثل مکان دقیق وقوع آن در هالیوود در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، اما پس از گذشت 13 سال از این واقعه، مطمئناً تمام کسانی که در این کارگاه آموزشی فوق‌العاده 10 روزه حضور داشتند، تمام جزئیات را در مورد ورود مارلون براندو به خاطر دارند. هنگامی که در باز شد مارلون براندوی 78 ساله با یک کلاه‌گیس طلایی، لباس زنانه‌ای سیاه و آرایشی غریب، در حالیکه گل رزی را در دستانش تکان می‌داد، وارد شد. «من خشمگینم، خشمگین» براندو با یک لهجه انگلیسی موقر این جمله را به حاضران گفت. این جمله آغاز یک مونولوگ بداهه به مدت 10 دقیقه بود.

این یکی از آراسته‌ترین لحظات یک کارگاه 10 روزه بازیگری بود، که سازمان‌دهی و رهبری آن را مارلون براندو بر عهده داشت. این دوره در سال 2002 و دو سال پیش از مرگ این اسطوره دنیای بازیگری برگزار شد. امروزه  زیاد به این رویداد پرداخته نمی‌شود، حتی در آن دوران نیز از تیررس دیدگان اکثر مردمان دور مانده بود. اما این کلاس که در آن ستارگان دنیا سینما در کنار هنرآموزان تازه‌کار از آموزش‌های این بازیگر بزرگ بهره‌مند می‌شدند از لحظات تکرارنشدنی عالم سینما به شمار می‌رود. این کلاس، نمایشی از برخی غریب‌ترین و شاید به نوعی بهترین اجراهای مارلون براندو در سال‌های پایانی عمر نیز بود.

در طول جلسات این کارگاه 10 روزه براندو کارهای متفاوت و عجیبی انجام می‌داد، برای نمونه یکبارفردی بی‌خانمان را از میان مخروبه‌ها بیرون کشیده و به کلاس آورده بود تا از او در آموزش فن بازیگری استفاده کند، یا هنگامی که یک نوازنده جاز ملودی مورد علاقه او را با پیانو می‌نواخت، یک بندباز فرانسوی روی طناب نمایش اجرا می‌کرد. الموس اعتقاد داشت که براندو برای همه کارهایش دلیل دارد و هیچ‌کدام از این کارها را بدون دلیل انجام نمی‌دهد. رابین ویلیامز کل 10 روز را در این کارگاه شرکت کرد و یکبار هم به مدت 30 دقیقه صحنه چانه‌زنی با یک فروشنده ماشین را به صورت بداهه اجرا کرد.

مارلون براندو در سال 2002 از چاقی مفرط رنج می‌برد و از نظر اقتصادی با مشکلات فراوانی رو‌به‌رو بود. حتی شایع شده بود، بازیگری که با بازی تحسین‌برانگیز خود در «اتوبوسی به نام هوس» در صحنه بازیگری انقلابی به پا کرده بود و با فیلم‌های «در بارانداز» و «پدرخوانده» درخشیده بود، از کمک‌های دولتی برای گذران زندگی استفاده می‌کند. البته اوضاع مالی او چندان هم وخیم نبود زیرا پس از مرگش املاکی به ارزش 20 میلیون دلار از او به جا ماند، اما احتمالاً او نقدینگی زیادی نداشت.

آلیس مارچاک که مدت زمانی بسیار طولانی منشی مارلون براندو بود درباره ایده این کارگاه آموزشی گفت «براندو دنبال ایده‌ای پولساز بود. اما محصولاتی که به ذهنش می‌رسید مناسب نبودند. من به او گفتم اگر محصولی داشته باشیم که صدا یا تصویر اودر آن باشد حتماً فروش خوبی خواهد داشت.» مارچاک در ادامه گفت که پیشنهاد کلاس‌های بازیگری را او به براندو داده است.

با اینکه او اصلاً شبیه به کسی نبود که بتواند آموزگار بازیگری باشد، اما پیشنهاد منشی به نظر معقول می‌رسید. براندو 50 هزار دلار برای شروع این کار اختصاص داد و تصمیم گرفت که محصول خود را در قالب یک سری دی‌وی‌دی آموزش بازیگری روانه بازار کند. او مکانی را در بلوار سان‌ست برای این کار اجاره کرد و از دوستان مشهور خود دعوت کرد که در این پروژه با او مشارکت کنند، پیشنهادی که تنها معدودی از افراد توانایی رد کردن آنرا داشتند. او یک کارگردان و گروه فیلمبرداری را برای ضبط کارگاه آموزشی روی دی‌وی‌دی استخدام کرد. اما مشکلات کار از انتخاب کارگردان شروع شد. براندو دوست خود تونی کی را به عنوان کارگردان کار برگزید. تونی یک بریتانیایی مزاحم بود که چهار سال پیش از این نگرش خود را طی همکاری با تیم برتون به نمایش گذاشته بود. کی کارهای غیرقابل پیش‌بینی زیادی انجام می‌داد، برای مثال او در روز افتتاحیه کارگاه، 13 ماه پس از حادثه یازده سپتامبر همانند اسامه بن لادن لباس پوشید. دو روز بعد هنگامی که سه بازیگر زن روی صحنه مشغول بازی بودند، ناگهان تونی کی فریاد زد «خیلی خسته‌کننده است، کات، کات». مارلون براندو که از این حرکت او بسیار متعجب شده بود گفت« من کارگردانم، من کسی هستم که داد می‌زند : کات» تمام این اتفاقات در فیلم ضبط شده است.

مطمئنا تمام شرکت‌کنندگان در کلاس از این قضایا لذت نمی‌بردند. بسیاری از ستارگان بزرگ پس از هفته اول از شرکت در کلاس امتناع کردند. لئوناردو دکاپریو که در آنزمان 27 سال سن داشت و مشغول بازی در فیلم «اگر می‌توانی مرا بگیر» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ بود، تنها یک روز در این کارگاه آموزشی شرکت کرد. تنها عده معدودی از بازیگران مانند ادوارد جیمزآلموس، شان پن و رابین ویلیامز تا انتها در این کلاس‌ها شرکت کردند.

اگر مارلون براندو دیدگاه خاصی در مورد کارگاه آموزشی داشت، آن دیدگاه را نزد خود نگاه می‌داشت. او از آن دسته آموزگارانی نبود که مطابق با سرفصل‌ها پیش برود یا برای هنرآموزان خود صحنه‌ها را انتخاب کند. الموس در این باره می‌‌گوید«کل کلاس از آغاز تا پایان به صورت بداهه برگزار می‌شد، هیچ نوشته‌ای وجود نداشت.» تنها قانون براندو این بود که تمام هنرآموزان حتی ستارگان نیز باید در فعالیت‌های کلاس مشارکت داشته باشند. او گاهی این ستاره‌های سینما را به صحنه دعوت می‌کرد و می‌گفت«بسیار خوب حالا تو آموزگاری» الموس با بیان اینکه در آن لحظه نمی‌دانسته باید چکار کند، گفت«من تنها در مورد احساسی که از بازی می‌گیرم و اینکه چگونه کارم را انجام می‌دهم، صحبت می‌کردم»

تمام این جلسات با دوربین دیجیتال ضبط شده است. تمام آنچه که براندو درباره بازیگری می‌دانست، یا حداقل تمام آنچه که می‌خواست درباره حرفه‌اش بدانیم، در پائیز 2002 روی نوارهای دیجیتال ضبط شده است. این تنها کارگاه بازیگری است که براندو در دوران حیات خود برگزار کرد، هر چند احتمالاً این نوارها هیچ‌گاه در دسترس عموم قرار نخواهند گرفت.

بسیاری اعتقاد دارند که نوارهای ضبط شده در این کلاس‌ها باید به صورت عمومی منتشر شوند تا همگان شاهد ماراتن بداهه‌گویی بازیگران و هنر بازیگری مارلون براندو باشند. این مسئله به خاطر فروش یک محصول با نام براندو مهم نیست بلکه اهمیت آن در به اشتراک گذاشتن دانش بازیگری مارلون براندو و دیگر بازیگرانی است که به هنر بازیگری ارج می‌نهند. نمی‌توان برای این دانش قیمتی تعیین کرد، این اثری از بازیگر تکرار نشدنی تاریخ سینما مارلون براندوست.

منبع : هالیوود ریپورتر / 11 ژوئن

57241

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 425220

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • دون IR ۰۵:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
    17 0
    هی مایکل همیشه به دوستت نزدیک باش به دشمنت نزدیکتر.... مارلون براندو اسطوره واقعی
  • بی نام A1 ۱۷:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۳۰
    3 0
    بسیار جالب بود