۰ نفر
۲۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۲:۳۶

حالا هم که بعد از این همه مدت آمده‌ام خیلی وقت و حال و حوصله ندارم، لذا خیلی هول‌هولکی و سرپایی چند تا سوژه را مهر می‌زنم و تقدیم حضورتان می‌کنم تا انشا‌ء‌الله به زودی و سرفرصت خدمت برسم.

گرچه شتابزدگی و فی‌المجلس و فی‌البداهه و ارتجالاً حرف زدن و طرح دادن و اینها، این روزها بدجوری مد شده است و لابد شما هم تاحدود زیادی عادت کرده‌اید به این بساط.

یک لطیفه قدیمی بود با این مضمون که یک بنده خدایی جلوی دختر همسایه زمین خورد و برای اینکه ماجرا را عمدی و حساب شده جلوه بدهد تا منزل سینه‌خیز رفت. به قول مرحوم عمران صلاحی «حالا حکایت ماست...»

البته این حکایت ما ربطی به ماجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها ندارد، فلذا بی‌خود ذهنتان را خسته نکنید. منظورم همان کوتاه‌نویسی در باب هر سوژه است.

قضیه فرج‌الله
سریال یوسف پیامبر را ساختند و نشانمان دادند و گذشت آنچه گذشت و شد آنچه شد. حالا بعد از این همه ماجرا تازه دادگاه کارکنان دولت یک هیأت را مسئول بررسی پرونده سرقت هنری فرج‌الله سلحشور کرده‌اند بنا به شکایت شهاب‌الدین طاهری.

انصافاً که ما عجب ملت باحالی هستیم. عوض اینکه شاکی باشیم چرا با حضرت یوسف این کارها را کردند و چرا این بلای هنری را سر احسن القصص قرآن آوردند، بحث داریم سر اینکه افتخار این خرابکاری باید نصیب که می‌شده و پولش باید توی جیب چه کسی می‌رفته!

قضیه مشارکت
ظاهراً روزنامه «کیهان» البته به نقل از کامنت‌های موجود برای بیانیه حزب مشارکت در باب تشکر از حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن نوشته است: «الحق که شما گروهی پررو و زیاده‌خواه هستید.»

از آنجا که حرف حساب، کتاب ندارد، لذا مشارکت موظف است این ماجرا را بپذیرد و همه اعضای این حزب موظفند یکی در میان نامشان را به «پررو» و «زیاده‌خواه» تغییر دهند و همدیگر را به همین نام خطاب کنند و‌لاغیر...

قضیه ابن ملجم
رسول جعفریان گفته: «مقایسه ابن‌ملجم با معترضان به دولت شگفت‌انگیز است.»

من نمی‌دانم آقای جعفریان این یک‌سال گذشته را کجا تشریف داشته‌اند که برایشان این ماجرا شگفت‌انگیز است. برای ما که عادی شده، آنقدر که از این تشبیهات شنیده‌ایم. الان مدت‌هاست صبح که از خواب بیدار می‌شویم به «جُعده» سلام می‌کنیم، می‌رویم از «سنان‌بن‌انس» نان می‌خریم، سوار تاکسی «حرملة‌بن کاهل اسدی» می‌شویم، توی تاکسی دربارة «ابن‌ملجم مرادی» حرف می‌زنیم، می‌رویم در اداره کنار یهودیان خیبری کار می‌کنیم، با «ولیدبن عقبه» ناهار می‌خوریم، به پیرزن ریش‌دار که قاتل امام زمان‌ (عج) است سلام می‌کنیم، دنبال خر دجال راه می‌رویم و قس‌علی‌هذا تا شب که مثل نعش مرحب می‌افتیم و می‌خوابیم.

قضیه کل‌کل
رئیس‌جمهور گفته: «آماده تبادل سوخت و اهل کل‌کل هم هستیم.»

لذا از لیدرهای محترم دو تیم استقلال و پرسپولیس تقاضا می‌کنیم تا هرچه سریعتر طرح 5ساله کل‌کل را آماده کنند و به هیأت دولت بدهند تا به مجلس تقدیم شود. اگر هم دستشان بند است بدهیم بر و بچه‌های سرکوچه بنویسند.

قضیة رتبه
خبر آنلاین نوشته ما دارای هفدهمین اقتصاد جهان و سومین پول کم‌ارزش جهان هستیم.
اقتصادش را نمی‌دانم ولی می‌دانم 5 سال پیش توی بی‌ارزشی احتمالاً دهم- یازدهم بوده‌ایم. خب سوم بودن که بهتر از یازدهم بودن است، لذا با شدت هرچه‌ تمام‌تر از باعث و بانی‌اش متشکریم.

 

کد خبر 44329

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 18
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سروستانی IR ۱۴:۱۰ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۸
    0 0
    احسنتم یا جوان الایرانی.تبارک الله. حاجی یه خورده سعی کن از کلمات عربی کمتر استفاده کنی وباکلمات فارسی بهمون حال بدی. التشکراجرکم من الله
  • آزاده باشیم IR ۱۵:۰۱ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۸
    0 0
    سه تای اخر رو خوب اومدی،یعنی فوق العاده اومدی
  • IR ۱۵:۱۰ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۸
    0 0
    عمو شهرام کجایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلمون برات تنگ شده بود گفتیم شاید اشتباهی از رو پل افتادی اشتباهی ماشین زیرت کرده حتی بعضی اوقات فکر میکردیم اشتباهی رفتی کهریزک خدا رو شکر در کمال صحت وسلامت عقلی نقلی وجسمی بازم نوشتی
  • مردم IR ۱۸:۰۸ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۸
    0 0
    کارات خوبه. چرا جدیدا کم کاری؟
  • وحيد آزادي IR ۱۹:۳۱ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۸
    0 0
    آمدي جانم به قربانت؟
  • m111 IR ۱۹:۴۹ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۸
    0 0
    کارت درسته
  • بدون نام IR ۰۵:۳۲ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹
    0 0
    سلام وقتي نيستين دلمون مي گيره دستتون درد نكنه انشاالله كه خوب باشين
  • الهام IR ۰۶:۳۷ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹
    0 0
    آقای شکیبا کجا بودی تا حالا؟! وزنو داشتی؟ تروخدا بیشتر بنویس، البته ما فکر کردیم بعد از اون دو تا مطلب آخریها با پای خودت رفتی کهریزکی جایی. خوشحالیم که هستی
  • بی نام IR ۰۶:۴۶ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹
    0 0
    شیفته این سه تای آخر شدم. الحق که قلمتون چه تاثیری داره، ماجرای استفاده شما از کلمه ها مثل ماجرای مثال چاقوی هیچکاک می مونه که می گخ اگه یه چاقو هم تو کادر می یاد باید تاثیری رو داستان داشته باشه، شما هم هر کلمه تون پر از تاثیره. وجدانی از این سه تای آخر بیشتر بنویسید، به خدا اصل سوژه همینا هستن.
  • بدون نام RO ۰۷:۲۸ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹
    0 0
    عجب ملتی هستیم ما که سریال زیبای یوسف را بر نمی تابیم! حسادت تا کجا!
  • مريم IR ۰۷:۴۲ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹
    0 0
    قضيه ابن ملجم ت را عشق است!!!
  • بدون نام IR ۰۹:۵۵ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹
    0 0
    مثل همیشه شاهکار...!
  • بدون نام IR ۱۱:۴۱ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹
    0 0
    ماهم دیگه حال و حوصله نداریم دیگه حتی حوصله زندگی کردن هم نداریم حتی حال نداشتم مطلبت رو بخونم آخه چه فایده مگه میخ اهنین توی سنگم فرو میره هر چی میخوای بگو ، بنویس کنایه بزن با طنز بگو با شوخی بگو داد بزن، مگه فایده ای هم داره
  • بدون نام IR ۱۲:۴۳ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹
    0 0
    بابا ما چی کار کنیم شما باشی؟؟
  • بدون نام IR ۲۱:۲۳ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹
    0 0
    ابن ملجم،فوق العاده بود.
  • بدون نام IR ۰۵:۲۰ - ۱۳۸۸/۱۲/۰۱
    0 0
    عمو شهرام کجایی؟ دیر به دیر سراغ مارو می گیری.
  • گوش مخملی IR ۰۷:۰۴ - ۱۳۸۸/۱۲/۰۱
    0 0
    تو محشری
  • بدون نام IR ۰۸:۳۷ - ۱۳۸۸/۱۲/۰۱
    0 0
    آقا این هول هولکی و سرپایی خیلی عالی بود می شه از این به بعد همین جوری ادامه بدین. موفق باشی

آخرین اخبار