۰ نفر
۳۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۱
تاریخ طبری ابوالتواریخ است

این اصطلاح که تاریخ طبری پدر تواریخ است و طبعا طبری هم پدر تاریخ، در یک اثر کهن آمده است، اثری که گویا تاکنون رنگ چاپ را به خود ندیده است. تعبیر ابوالتواریخ بنده را واداشت تا این یادداشت مختصر را در باره نسخه خطی این اثر بنویسم.

از سالها پیش کتابی با عنوان الاکتفاء بما تضمّنه من مغازی رسول الله و الثلاثة الخلفاء می شناختم، اثری که نویسنده آن ابوالربیع سلیمان بن موسی کلاعی اندلسی (565 ـ 634) و در سیره نبوی و تاریخ فتوحات تا پایان دوره عثمان است. کتاب یاد شده یک بار در سال 1970 در قاهره (مکتبة الخانجی) چاپ شد و بار دیگر در چهار مجلد توسط عالم الکتب در سال 1997 انتشار یافت. طبیعی است که این قبیل آثار با توجه به زمان تألیف، نمی توانند منبع درجه اولی به حساب آیند مگر آن که از مآخذ بدست نیامده ای استفاده کرده باشند.
بعد از آن کتاب دیگری با عنوان «الاکتفاء فی اخبار الخلفاء» دیدم که نویسنده آن عبدالملک بن کربدوس توزری است. این کتاب توسط صالح غامدی تصحیح و توسط انتشارات دانشگاه مدینه در سال 1429 منتشر شده است. مصحح مقدمه ای مفصل نوشته و در باره نسخه های متعدد آن و نیز محتوا و روش مؤلف توضیحاتی داده است.
کتاب یاد شده از آثاری است که از آنها می توان به عنوان گرایش تاریخ نگارانه تاریخ خلفاء یاد کرد و شرحی در باره سیر این قبیل آثار در منابع تاریخ اسلام نوشته ام. این اثر تا زمان مقتفی عباسی یعنی تا سال 560 ادامه یافته و البته گفته شده است که پسرش جانشین او شد اما پس از آن کار کتاب خاتمه یافته است با این عبارت که : کمل کتاب الاکتفاء فی اخبار الخلفاء. بنابرین حدس این است که نویسنده هم در همین قرن ششم زندگی می کرده است.
اخیرا در میان نسخه های خطی مجلس به تصویر نسخه نفیسی برخورد کردم با عنوان «الاکتفاء بضبط دول الخلفاء» این نامه روی صفحه ای آمده که پیش از کتاب نوشته شده و نام مالک نسخه (صدقه .... ) آمده است که عینا تصویر آن را می گذارم. البته این احتمال که این اسم نام نویسنده باشد را هم نباید از نظر دور داشت و باید منتظر یک تحقیق جامع در باره این نسخه بود.
اما صفحه آغاز کتاب از یک جهت برای بنده جذاب بود و آن این که نویسنده در همان مقدمه کتاب، تصریح می کند که در تاریخ خود از تاریخ طبری استفاده کرده است. طبعا مقصود وی تا دوره و زمانی است که طبری تاریخ آن را نوشته و این تا اواخر قرن سوم است. در اینجا تعبیری که در باره تاریخ طبری بکار برده جالب است. او می گوید که کتاب طبری را باید «ابوالتواریخ» به شمار آورد. در واقع، و به تعبیر امروزی ها، نویسنده طبری را پدر تاریخ و کتاب تاریخ او را ابوالتواریخ می خواند.
وی در این مقدمه می گوید که این اثر مشتمل بر اوراقی است که او اخبار خلفا را در آن جمع کرده و نامش را «سفر الاکتفاء فی ضبط دول الخلفاء» نهاده است. سپس در باره مآخذ خود می گوید:
و اعتمادی فی ذلک علی تاریخ الامام الحجة المفسر الثقة ابی عبدالله محمد بن جریر الطبری، فانه ابوالتواریخ.
البته با مراجعه به داخل کتاب، روشن می شود که او از منابع دیگری هم استفاده کرده که از آن جمله کتاب تجارب الامم است: جایی می نویسد: قال صاحب کتاب تراجم الامم و العهدة علیه فیما نقله.... و ذکر بن مسکویه .... هرچند غالبا مطالب را مختصر و بدون ذکر منبع آورده است.
کتاب نه فقط اخبار خلفا بلکه یک دوره خلاصه از تاریخ عمومی اسلام است. تا اینجا هیچ خبری از این که این اثر منتشر شده یا نه و نسخه دیگری دارد یا خیر، ندارم و البته جستجو هم نکردم.
این نسخه تا زمان درگذشت قائم عباسی که سال 467 است ادامه یافته و البته بدون انجامه خاتمه یافته است.
با توجه به خط کتاب به نظر می آید نسخه کهن و بسا از قرن هشتم یا نهم هجری باشد. عزیزانی که در حوزه تاریخ اسلام کار می کنند ممکن است با مراجعه و تحقیق در باره این کتاب، بتوانند آگاهی های بهتری بدست آورند و بسا نشان دهند که ماهیت این اثر چگونه است و نسخه دیگری دارد یا خیر.
این نسخه به شماره 13652 در کتابخانه مجلس ثبت شده است.

رسول جعفریان

 

رسول جعفریان

 

 

کد مطلب 460228

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 15 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۸:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
    11 4
    تشکر استاد. مختصر و مفید بود.
    • بی نام IR ۲۱:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
      3 14
      استاد کیه؟؟ اینجا هرکی یه یادداشت بنویسه استاد میشه. هرکی هم دولتی بشه دکتر میشه.
  • بی نام A1 ۱۸:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
    8 7
    چه ربطی به طبری داشت؟
  • اچ اچ ام A1 ۰۵:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
    7 5
    استاد تو خود ، واقعا ابوالتواریخ معاصری همیشه موفق باشید
  • بی نام A1 ۰۵:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
    3 1
    بهتر نیست همه جای متن از یک گاهشمار و ترجیحا هجری استفاده کنی؟
  • حسین بیات A1 ۰۹:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
    1 0
    استاد عزیز سلام خیلی ممنون از اطلاعات خوبی که ارائه کردید اما تیتر مطلب شما گمراه کننده است ادم انتظار دارد شما در این مطلب به طبری و تاریخ او بپردازید و اثبات کنید یا رد کنید که پدر تاریخ است یا نیست اما به موضوع دیگری پرداختید که مفید هم هست و ارتباط غیر مستقیمی هم به طبری دارد
  • دانشجو IR ۲۱:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
    1 0
    هم در این نسخه خطی و هم بسیاری دیگر از نسخ خطی، علامت "ویرگول" یا "کاما" مشاهده می شود. استفاده از رنگ قرمز یا متفاوت از رنگ اصلی متن برای علائم سجاوندی در تمدن اسلامی خصوصا مصاحف قرآنی رایج بوده است. لذا روا نیست که این علائم "ویرگول" و "کاما" را به کلی متاخر یا به کلی بعدا اضافه شده دانست. به نظر می رسد مناسب باشد که در پیشینه ویرگول و کاما پژوهشی مستوفی صورت بگیرد و تصور امروزین مبنی بر این که در قرون وسطی و در ایتالیا به یکباره اختراع شده اند، به صورت جدی به نقد منصفانه علمی کشیده شود. همچنین این انگاره که علائم سجاوندی جدید مانند نقطه و ویرگول و کاما محصولی وارداتی و مربوط به عصر مشروطه اند، به نقد کشیده می شود و لااقل، سابقه تاریخی این علائم در تمدن و بلاد اسلامی روشن می شود.
  • اكبر بيرامي IR ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۷
    0 0
    با سلام محضر استاد عزيز آقاي جعفريان علي رغم سخن آقاي كلاعي بايستي اشارت نمود كه تاريخ طبري اصلا و ابدا ابوالتواريخ نيست. زيرا هم در مصادر شيعه و هم در مصادر اهل تسنن كتب تاريخ كهن تري نيز يافت مي شود كه حتي خود طبري از آنان نقل خبر نموده است. همانند كتاب ابي مخنف شيعي كه طبري كل واقعه عاشورا را تقريبا از وي منقول كرده است. يا كتاب انساب الأشراف بلاذري كه خود حضرتعالي هم در كتاب محمد جامع المحامد با ترجمه آقاي اسدي بدان اشارت فرموده و از مصادر تاريخ بشمار آوره ايد. يا تواريخ و مغازي و انساب و سيَر ديگر كه همگي در دوران قبل از طبري نوشته شد و اصالت بيشتري دارد. نيز طبري بيشتر مفسر بوده تا مورخ و از اين رو اتقان تفسير وي از تاريخش بيشتر است و بدين جهت او را ابوالتواريخ خواندن اشتباه است.

آخرین اخبار