گنجنامه، در کوهپایهی الوند قرار دارد؛ کوهی که تنها نامش، نشانهای است از ارج دیرین آن نزد ایرانیان. ریشهی این نام، به معنای رونده و بالنده است، و این صفتها در فرهنگ دیرین ایرانی (و به طور کلی، هند و اروپایی) هم برای آب (برای مثال، در اروند رود) و هم برای کوه به کار میرفته است. در این فرهنگ، همهی عناصر طبیعت در حال روانی و گسترش و بالندگی دیده میشده اند. اطلاق نامهای مقدس مانند شاه الوند، نوح نبی، گهوارهی مریم، یخچال صاحبالزمان، امامزاده کوه، قز قلعهسی، و... به جای جای کوه الوند، حکایت از تقدس آن و اشاره به "مهر" در ارتباط با کوه، و "ناهید" در ارتباط با آبهای روان در کوه دارد(1).
در دو هزار و پانصد سال پیش، داریوش هخامنشی حتما با دیدن عظمت و زیبایی این کوه دستور داده که بر کتیبهی گنجنامه بنویسند: «خدای بزرگ است. اهورا مزدا که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید...». میتوان گفت که او و همراهانش، و مردم گمنامی که زیباترین نامها را به این کوه سرفراز و به بخش بخش آن نهاده اند، بسی بیشتر از کسانی که امروزه در ساختارطبیعی الوند "هیچ" ندیده اند، بینش داشته اند.
حتی در کتابی که با حمایت شرکت تلهکابین گنجنامه منتشر شده، از دکتر پرویز اذکایی نقل شده است: «کوهستان الوند دستکم از هزاره ی سوم پیش از میلاد در میان ملل قدیم مشرقزمین... معروف بوده است. ابن فقیه، نخستین تاریخنگار همدانی این خبر را از امام جعفر صادق(ع) آورده است که یکی از مردان همدان بر آن حضرت وارد شد، پس پرسید: "از کجا هستی؟". پاسخ داد: "از کوهستان"، پرسید: "از کدام شهر؟" پاسخ داد: "از همدان"، پس گفت: "کوه آنجا را -که بدان راوند گویند- میشناسی؟" گوید: خدای مرا فدای تو کناد! فقط بدان اروند گویند." پس فرمود: "آری، اما در آن چشمهای از چشمه های بهشت هست"(2).
در تمامی تاریخ و ادب ایران، زیبا ترین صفتها را برای کوه قایل بوده اند، چرا که کوهستان زایندهی آب و منشاء برکت بوده است. کوهستان، موجودی زنده، و نه تنها زنده که بالنده و رونده به سوی اوج، دانسته میشده است. چنین بوده که استاد سخن فارسی، سعدی میگوید: اگر پای در دامن آری چو کوه / سرت ز آسمان بگذرد در شکوه.
واقعیت این است که تلهکابین و تصرفها و ساخت و سازهای بیشمار است که میرود تا شکوه میلیونها ساله و ارزش فرهنگی هزاران سالهی الوند را به هیچ نزدیک کند. آن که میپندارد از هیچ، برای مردم چیزی ساخته است، باید پاسخ دهد که چه چیزها را نابود کرده تا دکانی بر دامن سپندینهی الوند بگشاید؟! آیا از قرآن شنیده است که: والارض مددناها و الفینا فیها رواسی و انبتنا فیها من کل شیء موزون(3) ( و زمین را گستراندیم و در آن کوههای استوار افکندیم و در آن از هر چیز، سنجیده و به اندازه رویاندیم)؟ کدامین بازیچهای که بر دامان الوند ساخته شده، در موزون و متناسب بودن، با کوچک ترین علف میدان میشان در خور مقایسه است؟! کوه برای ما، همیشه نشان سربلندی، سرچشمهی رودهای زندگانیبخش، خوراکدهنده به دامهامان، پردهی بیمانند رنگارنگی زندگی، و خاستگاه اسطورههای دلکشمان بوده است. ما، در کوهها بسیار چیزها دیده ایم و "هیچ" را برازندهی طمعورزی سودجویان میدانیم، نه شایستهی کوهستان!
به گفتهی علی بیات، کوهنورد و طبیعتدوست همدانی، «کوهستانی که در دل و دامان خود و فرزندش، هگمتانه، سپاهیان فراوان دیده و هراس به دل راه نداده و همواره ایستاده است... این روزها بدجوری دلش می لرزد؛ چشمه هایش به یغما رفته و آب رودخانه اش را به چرندگان و خزندگان و گیاهانش هم هدیه نمی دهند... روزگاری کوهستان مظهر عشق و هستی بود و صدای تیشهی فرهاد از آن به قصد عاشقی به گوش میرسید، اما این روزها اگر صدا میآید، صدای تیشه زدن به ریشه است...»(4).
جا دارد که دوستداران طبیعت و تاریخ ایران، به ویژه همدانیان فرهنگدوست، با مطالبهی پیگیرانه، مانع گسترش ساخت و سازها و "کوهخواری"هایی شوند که با عنوان توسعهی گردشگری و اشتغال و مانند اینها صورت میگیرد و کلیت طبیعی- تاریخی الوند را به خطر افکنده است.
پینوشت
1) قرشی، امانالله. آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی، تهران، انتشارات هرمس، 1380، صص 118 و 119 و 188
2) ترابیان سعید. گنجنامه، مجتمع تفریحی، توریستی، ورزشی، همدان، عترت چاپ، 1389، ص 14
3) سورهی الحجر، 19
4) بیات، علی. وبلاگ دیار الوند، 29 شهریور 1394
نظر شما