فرهاد عشوندی - خبرگزاری خبرآنلاین: هنوز تیم ملی امید بعد از قهرمانی در تورنمنتی که بی شک اختلاف سطحی غیر قابل کتمان با بازی های انتخابی المپیک دارد، به تهران نرسیده که محمد خاکپور از سمتش در تیم ملی امید استعفاء داد. دقایقی بعد از آن هم محمد مایلی کهن با حمایت از رفتار شاگردش، می گوید این استعفاء به دلیل حفظ جایگاه مربیان وطنی است.
باور اینکه محمد خاکپور از 2 هفته قبل استعفایش را در پاکتی در بسته به مایلی کهن داده و او هم بازش نکرده و این سناریوی اعلامی در شرایطی که تیم امید بهترین آماده سازی در تاریخ تیم های ملی ایران را دارد، خیلی سخت می شود. تیم خاکپور به دلیل جوانگرایی در لیگ، بازیکنان زیادی از استقلال، پرسپولیس، نفت، تراکتورسازی، سپاهان و ذوب آهن دارد که حتی بازی ثابت چندباره در لیگ قهرمانان آسیا را تجربه کرده اند و بازیکن تیم ملی بزرگسالان محسوب می شوند و بر اساس توافق قبلی با فدراسیون فوتبال قرار شده در بازی ها بر اساس اولویت رخدادها بین تیم بزرگسالان و امید جا به جا شوند، باید به المپیک برسند اما انگار قرار است تیم امید بازیچه ای باشد برای جنگ قومی قبیله ای بین کارلوس کروش و محمد مایلی کهن. این دعوای نعمتی حیدری که هر دو در آن مقصرند و حالا محمد خاکپور را گوشت قربانی اش کرده اند. محمد خاکپور تنها یک خواسته دارد، اینکه در هفته های منتهی به بازی های انتخابی المپیک بتواند بازیکنانی چون کنعانی، آزمون و جهانبخش به ترکیب تیمش اضافه شوند. خواسته ای که به ازای حسرت 44 ساله یک ملت، هیچ نیست. اما مکانیسمی که مشاورانش برای او در نظر گرفتند و این سنگر ساختن از تیم امید برای حمله به کارلوس کروش تنها میزان محبوبیت تیمی جوان و دوست داشتنی را کم می کند.
محمد مایلی کهن که خود یکبار تیم پر امید ایران را با نسلی چون جیدری، نویدکیا، کعبی، جباری و ... را در تهران از رسیدن به المپیک محروم کرد چون در یک سال منتهی به رقابت های انتخابی المپیک با این بهانه که رقم پرداختی از سوی فدراسیون دادکان برایش کم است و باید همزمان هدایت سایپا را بر عهده می داشت، ناکام گذاشته، این بار باید یادش باشد که ناکام کردن این نسل از رسیدن به المپیک انگشت اتهام ناکامی را قبل از هر کسی به سوی خود او می گیرد. او که همین چندی قبل در بستر بیماری بود و مدام حرفش این است که برای پاکی فوتبال ایران می جنگد. بی شک خیلی از گفته هایش هم درست هستند اما نوع بیان و نوع ادای شان اینچنین ناگوار است. اینکه سرمربی تیم ملی امید را در شرایطی قرار دهند که بعد از بردن سوریه و رسیدن به یک قهرمانی نه چندان رویایی در غرب آسیا، اینچنین احساسی استعفاء دهد، تنها قداست تیم ملی و نیمکتش را زیر سئوال می برد که اگر حرف های شخص مایلی کهن درباره جنگ زده بودن کشوری مثل عراق و درجه چندمی بودن فوتبال کشورش درست باشد، پس سوریه قطعا شرایطی بدتر از این کشور دارد، یا همان یمن که تیمش را در نیمه نهایی برده اند.
موضع درست و منطقی حبیب کاشانی در تیم ملی امید نشان از این دارد که عقلگرایی بر سیستم مدیریتی عالی این تیم حاکم است و اگر بنایی بر استعفاء بود، خاکپور باید این خواسته را همان جایی مطرح می کرد که قبلا حکم سرمربی گری اش را صادر کرده بود. نه اینکه این حس را ایجاد کنند که از نیمکت تیم ملی استفاده ابزاری شده برای ادامه یک جنگ و خصومت شخصی. این رفتار مایلی کهن و خاکپور به همان اندازه بد است که ادبیات کارلوس کروش در برخورد با ماجرای بیانیه های متوالی و آتشینش ناپسند . اینکه سرمربی بگوید اگر کسی بازی زیبا می خواهد ببیند برود سالن اپرا یا عباراتی از این دست. اگر کارلوس کروش به درستی اعتقاد دارد بسیاری از گفته های مدیران پیشین کمیته اخلاق مصداق اتهام هستند ، او باید این پرونده را در چارچوب قانون و از طریق دستگاه های قضایی پیگیری کند و نیازی به این همه التهاب سازی برای فوتبال نیست.
4141
نظر شما