۰ نفر
۱۵ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۰:۲۹

گزارشی از روز اول همایش «روش‌شناسی مطالعات فرهنگی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

ابوالفضل اقبالی: همایش دو روزه «روش‌شناسی مطالعات فرهنگی» سه‌شنبه هفته جاری، 13 اسفند‌ماه، با هدف طرح مباحث و مسایل روش‌شناختی در حوزه مطالعات فرهنگی و با سخنرانی استادان دانشگاه‌های کشور در دانشکده علوم اجتماعی آغاز به کار کرد. در روز این همایش که به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی وزارت علوم و تحقیقات و همکاری جهاد دانشگاهی برگزار می‌شد، محمدر‌ضا تاجیک، محمد رضایی، حسین میرزایی، محمد سعید ذکایی، ناصر فکوهی و ... حضور داشتند.

فضایی برای اظهار‌نظر طرد‌شدگان

محمد‌رضا تاجیک استاد دانشگاه شهید بهشتی، سخنران اول این همایش بود. تاجیک که تحت عنوان «روش و بینش در مطالعات فرهنگی» سخنرانی می‌کرد، در ابتدای بحث خود به این نکته اشاره داشت که در بحث روش در سیر مطالعات فرهنگی با این مسئله مواجهیم که آیا این مطالعات حوزه مشخصی دارند یا نه؟ برای بررسی مسائل مربوط به این حوزه چه منظرهایی را می‌توان مورد توجه قرار داد؟ آیا باید در ارتباط با این نوع مطالعات همانند یک رشته عمل کرده و روش‌های علمی را جاری کنیم ؟ و یا از منظر یک مبحث فرا‌رشته‌ای و یا بین‌رشته‌ای با آن روبه‌رو شویم؟
وی در پاسخ به سوال خود خاطر‌نشان کرد: در مطالعات فرهنگی فضایی برای اظهار‌نظر کردن به حاشیه‌رانده‌شده‌ها و طرد‌شدگان تاریخ فراهم می‌شود و در فضای پسامدرنیسم و پساساختارگرائی که فضائی مبهم و پیچیده است ما از روش‌ها، علم‌ها و خردها سخن می‌گوئیم که این به معنی تکثر نظر و فکر است.

تاجیک در ادامه سخنان خود بر این نکته تاکید کرد که تمام گزاره‌های دانش و خرد در این فضای پست‌مدرن زیر سوال می‌روند. متن‌ها بازفرجام است و هیچ نقطه‌ای برای پایان آنها وجود ندارد و مفهومی یافت نمی‌شود که معیار و شاخص برای درک سایر مفاهیم باشد. حال در این متن سیال که قلمرو و حدود واحدی ندارد و مفاهیم با هم رابطه قراردادی دارند و نه جوهری، چگونه می‌توان به روش اندیشید؟ وی افزود: در این فضای نسبی نظریه‌ها همان‌قدر که واقعیت را نمایان می‌کنند برای آنها حجاب نیز می‌سازند و هیچ روش و نظریه صحیح و جامع نداریم.
این استاد دانشگاه همچنین خاطرنشان کرد: در عرصه علمی باید اندکی اهل تسامح و تساهل بود و آیات محکم نازل نکرد. درست است که باب اندیشیدن و ارائه روش باز است اما نباید دنبال فرمول باشیم، حتی نباید به فرانظریه و فراروش بیاندیشیم.
تاجیک در پایان به این نکته اشاره کرد که مطالعات فرهنگی حتی اگر کلیات الاهی نداشته و واردات غرب است باید جزئیات الاهی داشته باشد چون جزئیات الاهی هستند که به آن معنا می‌دهند.


مطالعه فرهنگ یا مطالعات فرهنگی

ناصر فکوهی استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران، سخنران دیگر این همایش بود که در مورد تاسیس رشته مطالعات فرهنگی گفت: کسانی که این رشته را تاسیس کردند افراد ناآگاهی بودند که مطالعات کافی نداشتند و از این رشته برداشت مضمونی کرده بودند و مطالعات فرهنگی را به معنای مطالعه فرهنگ می‌دانستند.

وی با اشاره به این نکته که مقوله فرهنگ اساساً غیرقابل تعریف است افزود: فرهنگ از آنجا که همه چیز است و هیچ چیزی خارج از فرهنگ نیست لذا غیر‌قابل تعریف است چون چیزی برای تعریف کردن ندارد. فکوهی مطالعات فرهنگی را مطالعه مصرف عمومی فرهنگ از خلال ابزارهای توزیع فرهنگ از قبیل تلویزیون و مطبوعات دانست و گفت: این تعریف از مطالعات فرهنگی است که باعث می‌شود مطالعه فرهنگ بیشتر به مطالعه سریال‌های تلویزیونی یا سخنرانی‌های انتخاباتی گرایش پیدا کند.

فکوهی ضمن رد این ادعا که مطالعات فرهنگی همان انسان‌شناسی است افزود: مطالعات فرهنگی هیچ ربطی به انسان‌شناسی ندارد زیرا انسان‌شناسی دارای چارچوب خاص خود است و برای مطالعه یک پدیده حق خارج شدن از آن چارچوب‌ها را ندارد اما مطالعات فرهنگی دارای قید و بند خاصی نیست. ایشان انسان‌شناسی را ذاتاً بین‌رشته‌ای دانسته و از قلمروهای زبان، فرهنگ، تاریخ و بیولوژی به عنوان چهار ستون اصلی تحلیل‌های انسان‌شناختی نام برد که انسان‌شناس به هیچ‌وجه نباید در تحلیل‌های خود از آنها غفلت کند.

فکوهی همچنین به مالینوفسکی به عنوان یکی از معروف‌ترین بنیان‌گذاران انسان‌شناسی اشاره کرد که معتقد است نفس کشیدن افراد ارتباط مستقیم با فرهنگ دارد. زیرا اگر افراد زنده نباشند فرهنگی هم به وجود نخواهد آمد و این یعنی توجه انسان‌شناسان به عواملی چون روابط زیستی که رشته مطالعات فرهنگی در تحلیل‌های خود به مقوله آن‌ها اهمیت نمی‌دهد.

کوهی یکی دیگر از تفاوت‌های مطالعات فرهنگی و انسان‌شناسی را در روش‌شناسی این دو دانسته و گفت: مطالعات فرهنگی روش دقیقی ندارد اما انسان‌شناسی بر اساس این چهار حوزه تعیین می‌کند که روش تحلیل باید بخشی تاریخی، بخشی زبانی، بخشی روابط زیستی و بخشی فرهنگی باشد.

عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران در ادامه صحبت‌های خویش به این نکته اشاره کرد که سوال اساسی امروز این است که آیا ما علوم اجتماعی داریم یا علم اجتماعی؟ به نظر فکوهی ما علم اجتماعی داریم نه علوم اجتماعی. زیرا علوم اجتماعی نوعی انتزاع است. به عبارت دیگر تفاوت روش‌شناختی ذاتی بین علوم اجتماعی نیست و این تفاوتی که اکنون مشاهده می‌شود سیاسی و نشات گرفته از روابط قدرت است. وی در توضیح این ادعا به این نکته اشاره کرد که از فاصله سال‌های 1850 تا 1920 جهان به سمت سلسله‌مراتبی‌شدن و اروپائی‌شدن پیش رفته و کم کم سه دنیای متفاوت شروع به شکل گرفتن کرده است. اول جهان مرکز که معتقد است به دلیل پیشرفته بودن باید شناخت خود را نیز با دیگر جوامع متمایز کند و لذا برای مطالعه افراد در جوامع پیشرفته علم جامعه‌شناسی به وجود آمد. دوم جهان عقب‌مانده یا جهان سوم بود که مردم‌شناسی در آن جوامع شکل گرفت و سوم جهان میانه یا نیمه‌پیرامون بود که شرق‌شناسی در آنجا به وجود آمد.

فکوهی این تقسیم‌بندی علوم اجتماعی را ناشی از روابط قدرت دانست و تاکید کرد این امر به دلیل مشروع جلوه دادن هژمونی غالب در جهان صورت گرفته است. ایشان مثال زبان انگلیسی را به عنوان شاهدی بر مدعای خویش آورده و افزود: در مورد گسترش زبان انگلیسی هیچ وقت این‌طور توجیه نشده است که زبان انگلیسی باید برای تثبیت تسلط قدرت غرب بر جهان گسترش یابد، بلکه این مقوله این‌گونه توجیه می‌شود که انگلیسی زبان علم است و برای ورود به عرصه علم باید انگلیسی را فرا گرفت. در حالی‌که این توجیه کاملاً ناشیانه است زیرا دلیلی برای این کار وجود ندارد و همان‌طور که ما آثار انگلیسی را ترجمه می‌کنیم آنان نیز باید زبان ما را ترجمه کنند.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران در پایان صحبت‌های خود به این نکته اشاره کرد که قدرت سیاسی اصرار دارد که عالم اجتماعی را تبدیل به کارشناس اجتماعی کند زیرا بابت کار پول داده می‌شود اما بابت شناخت به کسی پول داده نمی‌شود و این پول دادن باعث می‌شود که قدرت تعیین کند که به چه چیزی پول می‌دهد و به چیزی پول نمی‌دهد. در نتیجه به تبع آن تعیین اینکه چه چیزی علم است و چه چیزی علم نیست به تشخیص قدرت منوط خواهد شد.

مطالعات فرهنگی و داده های کمی

محمد‌سعید ذکائی، استاد دانشگاه علامه طباطبائی، سخنران دیگر این جلسه بود که با موضوع «مطالعات فرهنگی و داده‌های کمی» به ایراد سخنرانی پرداخت. وی بحث خود را با اشاره به این نکته آغاز کرد که رشته مطالعات فرهنگی به دلیل عدم تلاش به منظور یافتن رابطه بین نظریه و روش و فعالیت‌های تجربی، دارای جذابیت‌ها و اقبال زیادی شده است. علی‌رغم این توجه زیاد و اقبال فراوان به این رشته به خصوص در دنیای انگلیسی زبان، اکراه و بی‌میلی در پرداختن به روش در رشته مطالعات فرهنگی به چشم می‌خورد.

ذکائی پس از اشاره به تعدادی از تعاریف مطالعات فرهنگی در متون خارجی، افزود: در اکثر تعاریف از مطالعات فرهنگی تکثرگرائی روشی و نسبیت به چشم می‌خورد. در بحث روش مطالعات فرهنگی در غالب تعاریف موجود، مردم‌شناسی، نشانه‌شناسی و تحقیقات کیفی جزو لاینفک این رشته فرض شده است و مطالعات فرهنگی کاملاً از پوزیتیویسم جدا انگاشته می‌شود و تجزیه و تحلیل کمی را در مطالعات فرهنگی امری پوچ تلقی می‌کنند. وی بر این نکته تاکید کرد که این امر به مغفول ماندن بخشی از حوزه‌های علمی همچون اقتصاد سیاسی، اقتصاد فرهنگی و اقتصاد اخلاقی که نیازمند تجزیه و تحلیل کمی است منجر شده است.

ذکائی سپس با اشاره به این نکته که تنوع روشی ذات تحول مطالعات فرهنگی را نشان می‌دهد افزود: واقعیت این است که رمزگشائی از زبان اعداد برای متخصصان مطالعات فرهنگی ضروری است و نادیده گرفتن داده‌های کمی که فرهنگ مسلط آن را جدی می‌گیرد و به آن واکنش نشان می‌دهد آشکارا محدود کننده است.

پس از سخنرانی ذکائی میزگردی با حضور حسین میرزایی استاد دانشگاه تهران، محمد رضایی استاد دانشگاه علم و فرهنگ، وحید شالچی و اسماعیل خلیلی برگزار شد و پس از آن محمد‌علی مرادی تحت عنوان فلسفه و مطالعات فرهنگی به ایراد سخنرانی پرداخت.

کد خبر 4793

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین