قرآن قدیمی‌ترین کتاب در نظام زبان عربی است و حتی امروز هم آن را کلام آخر در فصاحت، ساخت‌‌شناسی واژگانی، نحو، صرف و بلاغت زبان عربی می‌دانند.

به گزارش خبرآنلاین، آنچه می خوانید بخش اول نوشتار فنان فطانی است که با ترجمه سید محمدحسین وقار در روزنامه اطلاعات منتشر شده است.

قرآن و زبان

«قرآن قدیمی‌ترین کتاب در نظام زبان عربی است و حتی امروز هم آن را کلام آخر در فصاحت، ساخت‌‌شناسی واژگانی، نحو، صرف و بلاغت زبان عربی می‌دانند. قرآن مورد احترام مسلمانان است نه فقط به دلیل آنکه کتاب هدایت و معرفت دینی است، که بدان دلیل که معجزه‌ الهی در قالب زبان و عین کلام خدا نیز هست، و هیچ انسانی توان رقابت با آن یا پیشی گرفتن بر آن را ندارد. عقیده به اعجاز قرآن یا تقلیدناپذیری آن، یعنی این عقیده که قرآن هم از نظر شکل و هم از نظر محتوا معجزه است، نتیجه منطقی این دیدگاه است. ‏

در قرآن، زبان متن «لسان عربی مبین» (زبان عربی روشن) توصیف شده است (۱۶ :۱۰۳)، که برای مخاطبان عرب‌زبان پیامبر(ص)، که عربی زبان مادری‌شان بود، به وضوح قابل درک بود: ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، باشد که بیندیشند: «انا انزلنـاه قرآناً عربیاً لعلکم تعقلون» (۱۲ :۲). کلمه «عربی» ده بار در قرآن به ‌کار رفته که سه موردش با کلمه «لسان» به معنی زبان، و هفت بار با کلمه «قرآن» همراه است. شکل و محتوای این متن عربی نیز به ‌صورت کامل با این عبارت مورد اشاره قرار گرفته است: قرآنی عربی، بی‌هیچ کژی: «قرآناً عربیا غیر ذی عوج» (۳۹ :۲۸). از منظر سبک، گفته می‌شود که قرآن به زیباترین سخن «احسن الحدیث» (۳۹ :۲۳) نازل شده است، با آن چنان قدرتی که پوست بدنشان از آن به لرزه می‌افتد (تقشعر)«پوستشان و دلشان... نرم می‌گردد» (تلیّن).

در قرآن، هیچ زبانی جز عربی هرگز ذکر نشده است؛ اما همه زبانه ا و اقوام خارجی یا غیرعربی با کلمه عام «اعجمی» (۱۶ :۱۰۳؛ ۴۱ :۴۴؛ ۲۶ :۱۹۸) مورد اشاره قرار گرفته است. تصریح شده که به ‌سوی هر قومی‌پیامبری فرستاده شده که لزوما به زبان بومی‌آن قوم سخن می‌گوید: «ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا[حقایق را] برای آنان بیان کند: و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبیّن لهم» (۱۴ :۴). بنابراین همه کتب مقدس، اعم از تورات، انجیل و قرآن، به ‌عنوان وحی الهی نازل شده از سوی خدا، به ‌رغم این حقیقت که به زبان های مختلفی نازل شده‌اند، در یک حد مورد احترام‌اند.

سه موضوع زبان‌شناختی

واگرایی علمای مسلمان و غربی در هیچ حوزه‌ای گسترده‌تر از حوزه زبان نیست. سه موضوع از غامض‌ترین موضوعات زبان‌شناختی به واژگان، نظام تصریف و نحو مربوط است. علمای مسلمان توجه خود را به تعریف و فهرست کردن خصائص برتر قرآن مبذول داشته، و جنبه ‌هایی مانند واژگان گسترده، ساخت‌شناسی متقارن، الگوی نحوی پیچیده (تقدم، حذف، موازات)، صنایع مجازی را ذکر کرده‌اند؛ علما بیش از صد نوع از فنون مختلف (از جمله تمثیل، تشبیه، ذکر جزء و اراده کل، استعاره، دگرنامی، تکرار، تضاد و اغراق و استفاده ابداعی از اشکال متعارف ادبی یعنی حکایت تمثیلی، سوگند، داستان، گفتگو و مانند آن) را در فهرست خود درج کرده‌اند.

در مقایسه، علمای غربی از زمان تئودور نولدکه، معروف به پدر مطالعات قرآنی، حمله به اعتقاد به منشأ الهی قرآن را با خوار شمردن زبان و جستجوی انتقادی برای به اصطلاح «نقائص زبانی» را بر خود فرض دانسته‌اند؛ مثلا در بحث مفصل غرائب سبکی و نحوی زبان قرآن»، نولدکه نحو قرآن را «ناشیانه، زشت، نامناسب، بسیار غیرمعمول، بسیار خشک، ناپخته»، و مانند آن توصیف می‌کند! و از بحث خود این‌گونه نتیجه می‌گیرد: «ممکن است محمد[ص] زمانی طولانی بر محتوای وحی خود قبل از عرضه آن به دنیا، تعمق نموده باشد؛ اما توجه ناچیزی بر شکل آن کرده است!» بدیهی است این نوع انتقاد نمی‌تواند با عقیده به اعجاز قرآن همخوانی داشته باشد؛ عقیده‌ای که در سراسر تاریخ اسلام مورد قبول بوده، و مطابق آن قرآن نه تنها از نظر محتوا، که از جنبه هنری نیز یک معجزه واقعی است.

اگرچه معمول است که در بحث های پیرامون زبان قرآن اشاراتی به فنون تمثیلی و اشکال ادبی گنجانده شود، اما در اینجا بحث ما اساساً بر سه موضوع زبان‌شناختی واژگان، نظام تصریف و نحو متمرکز می‌شود، که اساسا به ‌دلیل مرکزیت این ویژگی ها و تلویحات گسترده آنها برای مطالعات قرآنی است. در اصل، درک تحولات این حوزه بدون علم به ‌این سه موضوع مورد اختلاف، که در قرون گذشته به نفع مفسران غربی غالب بوده، امکان ندارد.

اعتقاد به اعجاز (در شکل)‏

اعتقاد به تقلیدناپذیری قرآن از بخش هایی از قرآن استنباط شده که در آنها خداوند به صراحت از منشأ الهی آن سخن می‌گوید: «چنان نیست که‌این قرآن از جانب غیرخدا [و] به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق[کنندة‌] کتاب هایی است که پیش از آن آمده، و توضیح آن کتاب است، که در آن تردیدی نیست، [و] از پروردگار جهانیان است»(۱۰ :۳۷) و از بخش هایی که در آنها خداوند بت‌پرستان مکه را به هماوردی فرا می‌خواند که ده سوره یا حتی فقط یک سوره با همان تأثیر سوره‌های قرآن، بیاورند: «می‌گویند: آن را به دروغ ساخته است؟ بگو: اگر راست می‌گویید، سوره‌ای مانند آن بیاورید، و هر که را جز خدا می‌توانید، فراخوانید.»(۱۰ :۳۸).

به ‌نظر علمای مسلمان، این «تَحَدّی» (هماوردطلبی) در حد استفاده از صنایع بدیع نبود؛ مخالفان قادر به تحدی نبودند؛ زیرا نمی‌توانستند با تأثیر و زیبایی کلام خداوند برابری کنند. توجه به ‌این نکته مهم است که پیامبر(ص) به وضوح می‌کوشید که کلام خود را با کلام قرآن مخلوط نسازد؛ این امر به پیدایش «علم حدیث» انجامید که وظیفه‌ آن مستند ساختن گفته‌های پیامبر، اعمال و تفسیر او درباره قرآن بود.

در غرب، اغلب منشأ الهی قرآن مورد انکار قرار می‌گیرد و بسیاری از علما به تقلید از نخستین ترجمه انگلیسی قرآن به دست الکساندر راس (Ross) که عنوانش«قرآن محمد» بود، قرآن را کتاب محمد[ص] توصیف می‌کنند. تا امروز، هنوز هم کتاب ها به حدسیاتی در مورد خبررسان هایی می‌پردازند که احتمالا تفصیلات دقیقی از تاریخ مقدس را برای پیامبر فراهم ‌آورده و الهام‌بخش او در این واژه‌گزینی و تصویرپردازی تأثیرگذار بوده‌اند! نقل قولی از پرت(Paret) نشان می‌دهد چگونه علمای سمج غربی حتی کمترین احتمال منشأ الهی قرآن را انکار می‌نمایند: «مراجع وی هر که بوده، یک چیز مسلم است: مطالب از زبانی دیگر به عربی ترجمه می‌شد. این ترجمه در مدت عمر او، به احتمال زیاد به ‌صورت شفاهـی و شاید اختصاصاً برای او، انجام می‌گشت!» ‏

اساساً دو تقسیم‌بندی گسترده در اعتقاد به تقلیدناپذیری قرآن وجود دارد: تقلیدناپذیری محتوا و تقلیدناپذیری شکل. تقسیم‌بندی اول شامل طبقاتی مانند صحت علمی، صحت پیشگویی و غیبگویی، و ابداع در قانون‌گذاری و قوانین شهروندی است. تقسیم‌بندی اخیر به بدیع و سبک بلاغت‌ (شامل ویژگیهایی مانند بیان تمثیلی، انسجام وجوه)، الگوهای نحوی (از جمله تقدیم، تأخیر، و ادمار) و إعراب است. توجه به ‌این نکته مهم است که مکیان هرگز زیبایی زبا‌‌ن‌شناختی قرآن را مورد تردید قرار ندادند. آنچه آنها رد می‌کردند، نو بودن افکار قرآن، به ‌خصوص مفهوم رستاخیز و یکتاپرستی بود: «... آیا خدایان [متعدد] را خدای واحدی قرار داده‌؟ این واقعاً چیز عجیبی است... این [مطلب] را در آیین اخیر [عیسوی هم] نشنیده‌ایم؛ این [ادعا] جز دروغ‌بافی نیست»(۳۸: ۵ـ۷).

از سوی دیگر، زبان قرآن آنقدر برتر و در واقع آنقدر زیباست که حتی بدترین مخالفان پیامبر نیز آن را فراتر از حد انسان می‌دیدند. این معما در چند آیه‌ افشاگر قرآن مستند شده که در آن ولید بن مغیره ـ برجسته‌ترین بزرگ قریش و دشمن قسم خوردة پیامبرـ مجبور می‌شود در ملأ عام ارزیابی خود را از قرآن، و به ‌خصوص اینکه آیا به اعتقاد او قرآن کلام انسان است یا کلام خدا، اعلام نماید: «آری، [آن دشمن خدا] اندیشید و سنجید. کشته بادا، چگونه سنجید! کشته بادا، چگونه سنجید! آنگاه نظر انداخت. سپس رو ترش نمود و چهره در هم کشید. سپس پشت گردانید و تکبر ورزید و گفت: این [قرآن] جز سحری که به بعضی آموخته‌اند، نیست. این غیر از سخن بشر نیست!»

این بخش، این نکته را آشکار می‌سازد که کافران مکه از روی غریزه تشخیص می‌دادند که قرآن نمی‌تواند کلام محمد(ص) باشد؛ بنابراین در اتهام ساحری و اصرار بر اینکه آیاتی که پیامبر می‌خواند باید بافته یا جعل شده باشد، پافشاری می‌کردند: «کسانی که کفر ورزیدند، گفتند: این [کتاب] جز دروغی که آن را بربافته نیست، و گروهی دیگر او را بر آن یاری کرده‌اند! و قطعاً ظلم و بهتانی پیش آوردند و گفتند: افسانه‌های پیشین است که آنها را برای خود نوشته، و صبح و شام بر او املا می‌شود.» (۴: ۵ـ ۲۵) ‏

از آنجا که زبان قرآن تا این حد گیراست، لازم بود قریش عملا مردم را از گوش دادن به تلاوت آن منع نمایند. توجه به ‌این نکته مهم است که بسیاری از کهنسالان و خردمندان قریش، اگرچه ابتدا در برابر فکر جدیدی که قرآن می‌آموخت موضع سختی اتخاذ نمودند، اما بالاخره در برابر زیبایی زبان قرآن از پای در آمدند؛ مثلا می‌دانیم که عمر بن خطاب، خلیفه دوم، گروش خود را به اسلام بلافاصله پس از شنیدن آیات سوره طه اعلام نمود...

/6262

کد خبر 485321

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین