ژروم شامپینی، دبیرکل سابق و کاندیدای فعلی ریاست فیفا، در گفتوگوی اختصاصی با تماشاگران امروز از برنامههایش برای اداره فوتبال، دوستیاش با کیروش، خاطراتش از زمان تعلیق و... گفته است
ژروم شامپینی، نامزد پست ریاست فیفا و یكی از مشاورین ارشد بلاتر در سالهای نهچندان دور، پیش از آنكه وارد حوزه مدیریت فوتبال بشود، یك دیپلمات بوده است. یك دیپلمات كهنهكار. او سالها برای وزارت امور خارجه فرانسه كار كرده و اصلاً از طریق همین دستگاه دیپلماسی فرانسه به رأس هرم فوتبال دنیا نزدیك شده است. شامپینی در سالهای میانی دهه ۹۰، مسوول كنسولگری وزارت امور خارجه فرانسه در لسآنجلس میشود. او در گرماگرم برگزاری جامجهانی ۹۴ آمریكا با استفاده از روابطش، مهمانی معروف باستیل را در این شهر برگزار میكند. آن مهمانی در واقع پیشدرآمد برگزاری مسابقات جامجهانی ۹۸ بوده و در اصل تبلیغ جامجهانی فرانسه و نحوه مدیریتی فرانسویها. شامپینی در سالهای بعد به برزیل مهاجرت میكند و مسوولیت سیاست داخلی سفارت فرانسه در برزیل را میپذیرد. این مأموریت باعث میشود تا با وزیر وقت برزیل یعنی پله آشنا شود. پله از آن سالها همواره حامی شامپینی بوده. شامپینی هم این نكته را به خوبی میداند و در مصاحبه با «تماشاگران امروز» به این نكته اشاره میكند. اینكه او حمایت پله را برای رسیدن به كرسی ریاست فیفا دارد. شامپینی در این مصاحبه از تغییر معادلات انتخابات فیفا در یك ماه آینده میگوید. او به آینده خوشبین است. به اینكه میتواند لابی رقبایش را خنثی كند. دیپلمات كهنهكار فرانسوی كه در جریان برگزاری مسابقات، مسوولیت تشریفات مسابقات را برعهده میگیرد و مشاور امور دیپلماتیك كمیته مركزی میزبانی مسابقات میشود، بلاتر را هم در همان روزهای پر استرس جامجهانی ۹۸ ملاقات میكند. بلاتر در همان ایام برای ریاست فیفا اقدام كرده بود و در ماه ژوئن موفق میشود جایگاه هاوهلانژ را از آن خود كند. پیرمرد سوئیسی بلافاصله بعد از انتخابش روی به رفقای فرانسویاش میآورد. او میشل پلاتینی، یكی از مدیران ارشد برگزاری مسابقات جامجهانی فرانسه را به سمت مشاور ورزشی خود انتخاب میكند و ژروم شامپینی را به عنوان مشاور بینالمللیاش. بلاتر با كمك مشاورههای شامپینی موفق میشود رابطه فدراسیونهای زیرمجموعهاش را بهبود ببخشد. این سازمان در سالهای ابتدایی مدیریت بلاتر، وجهه خوبی برای خود در اذهان عمومی دست و پا میكند و در این راه شامپینی هم برای بلاتر كم نمیگذارد. با این همه شامپینی كه حالا طرفدار شفافیت و مدرنیزه شدن فیفا است، در سال ۲۰۱۰ فیفا را ترك كرد. ظاهراً او قبل از به بار آمدن رسوایی اخیر فیفا شصتش خبردار شده است. حالا شامپینی كه یكی از ۷ نامزد كسب ریاست فیفاست، پاسخگوی سؤالات ما شده. او بدون هیچ تكلفی قبول میكند از دفترش در پاریس مهمان ما شود تا این مصاحبه اسكایپی صورت بگیرد.
به نظر شما چرا داعش در چند هفته گذشته رقابتها و مسابقات فوتبالی را برای آغاز حملات تروریستیاش انتخاب کرده است؟ احتمالاً دلیلی دارد...
در این مورد پاسخی ندارم. واقعاً نمیدانم اما میدانید، فوتبال بیانگر زندگی است. فوتبال نمایانگر ارتباط و دوستی میان کشورهاست. فوتبال نشاندهنده برابری زنان و مردان است. مردان و همچنین زنان فوتبال بازی میکنند. فوتبال تجربه لحظات شادی است. احتمالاً به همین دلیل است که آنان به مسابقات فوتبال حمله میکنند. آنها اینگونه مسائل را نمیتوانند ببینند، پس سعی در نابودی آن دارند.
اگر موافق باشید برویم سراغ نهادی که ما شما را از آنجا میشناسیم؛ فیفا. این سازمان ورزشی در چندماه گذشته دستخوش تغییرات بزرگی شده. قرار است در ماه مارس(اسفند) رئیس جدید آن هم انتخاب شود. ظاهراً شما هم جزو کاندیداهای آن هستید. درست است؟
بله، من حدودا یک ماه پیش در بیستوسوم اکتبر نامه کاندیداتوریام را برای تمامی فدراسیونها فرستادم؛ شما میتوانید همه اطلاعاتم را در سایت رسمیام به آدرس jeromechampagne2016.com مشاهده کنید. آنجا میتوانید ببینید پله، بازیکنان بزرگ دیگر، فدراسیون فلسطین و باشگاههای آفریقایی حامی من هستند.
ظاهراً اینبار پنج امضای مورد نظر از فدراسیونهای فوتبال دنیا را کسب کردهاید...
بله، من ۹ نامه از سه قاره مختلف دریافت کردهام مبنی بر اینکه حامی من هستند؛ فدراسیونهایی که بنا به برخی مسائل و لابیهای احتمالی، نمیتوانم نامهایشان را فاش کنم.
دفعه قبل نتوانستید این پنج امضا را جمع کنید. اینبار اما گویا داستان فرق دارد...
بله. به این دلیل که تغییرات زیادی ایجاد شده است. آقای بلاتر دیگر کاندیدا نیست. تمام رسواییها، اتفاقات و تعلیقها را هم که احتمالاً بهتر از من میدانید. حالا تمامی فدراسیونهای فوتبال جهان کسی را میخواهند که فیفا را به خوبی بشناسد و فوتبال را درک کند. کسی که تغییر ایجاد کند و در عین حال کارهای خوب فیفا را هم ادامه دهد. خب من یازده سال در فیفا کار کردهام و میدانم چه چیزهایی را میتوانیم حفظ کنیم. میدانم چه چیزهایی نیاز به پیشرفت و توسعه دارد مثل توسعه در برنامهریزی، توسعه در فوتبال بانوان، توسعه در برگزاری رقابتهای فیفا در تمام نقاط جهان اما چون من درون فیفا بودهام این موضوع را هم به خوبی میدانم که چه چیزهایی باید تغییر کند. چیزهایی که باعث شد فیفا به این حال و روز بیفتد.
شما اوایل کارتان جزو نزدیکان بلاتر بودید؛ به نوعی دست راست او بودید، اما ظاهراً خیلی زود مسیرتان از هم جدا شد...
نه من از کسی جدا نشدم. من یازده سال در فیفا بودم و در ژانویه ۲۰۱۰ از فیفا به بیرون رانده شدم؛ چراکه افرادی همچون آقایان بنهمام و پلاتینی در فیفا، نمیخواستند شخص قدرتمندی درون سازمان باشد. نمیخواستند کسی به آقای بلاتر کمک کند. بنابراین من از فیفا خارج شدم و حالا به عنوان یک کاندیدا برگشتهام؛ چراکه معتقدم در سازمان جهانی فوتبال، نیازمند رؤسای بسیار قدرتمندی هستیم. اگر اینگونه نباشد فوتبال میتواند دستمایه دخالت سیاستمداران، افراد غیرمرتبط یا مجرمان شود. به همین دلیل ما نیازمند رؤسای قدرتمندی هستیم. به ویژه اینکه این روزها دنیا بسیار خشن شده و همه از هم جدا افتادهاند. فوتبال میتواند این فضا را تغییر دهد. میتواند این فاصلهها را کم کند. به عنوان مثال چه چیز مشترکی میان یک نفر از کانادا و یک نفر از ویتنام وجود دارد؟ یکی از بولیوی و یکی از سوئد؟ ما پاسپورتها، فرهنگها و زبانهای متفاوتی داریم اما همگی در یک چیز مشترکیم که آن هم فوتبال و جامجهانی است.
آقای شامپینی دوست داریم خیلی صریح بدانیم چه شد که از فیفا جدا شدید؟ آیا به مسأله خاصی برخوردید؟ پروندهای وجود داشت؟ موردی که هنوز فاش نشده؟
همانطور که گفتم فیفا کارهای خوب زیادی کرده است؛ اما چیزی که واضح است ساختار هر چیزی -چه یک خانواده باشد، چه یک دولت، یک کشور یا یک شرکت خصوصی-، باید دائما در حال مدرن شدن و البته تطابق با وضعیت جدید باشد. زندگی در حال تغییر است. ما همه جا شاهد این تغییرات هستیم. پس فیفا هم الان با قرن بیستویکم باید منطبق شود. در واقع باید اصلاح شود. به عنوان مثال، این روزها در همه جای دنیا افکار عمومی به دنبال شفافیت، پاسخگویی و احترام بیشتر است؛ برای فیفا هم اینگونه است. فیفا هم از این قضیه مستثنی نیست و شبیه دیگر سازمانهای جهانی است. پس باید شفاف شود. وضعیت مالی آن باید روشن شود. اینکه درآمدها از کجا کسب میشود و در کجا خرج میشود. بعضی وقتها همین عدم شفافیتها باعث سوءتفاهم میشود. بعضیوقتها هم موجب میشود تا زمینه سوءاستفاده فراهم شود. پس شفافیت مهم است و فیفا باید به سمت آن حرکت کند.
بله قبول داریم. حالا برنامه شما برای اداره فیفا چیست؟ اگر رئیس شدید میخواهید چه تغییراتی ایجاد کنید؟
همانطور که پیشتر هم اشاره کردم، میخواهم اول از همه ریاست را مدرنیزه کنم. به عنوان مثال میخواهم فوتبالهای حرفهای را دستهبندی کنم و هزینههایش را کاهش دهم؛ مثلاً پستهای مدیریتی را کم کنم و پول بیشتری را صرف پیشرفت و توسعه کنم. و در عین حال، همانطور که میدانید در بیست سال گذشته، فوتبال از جهانی شدنش سود برده است و جهانی شدن همهجا یکجور است: یک درصد از جامعه همه چیز دارد و هر روز در حال ثروتمندتر شدن است و نود و نه درصد هیچ چیز ندارند. آنهایی که هیچی ندارند همانطور باقی میمانند و طبقه متوسط در همه جا در حال نابودی است. در فوتبال هم دقیقاً وضعیت به همین شکل است. به همین دلیل است که میخواهم پول بیشتری را صرف توسعه و پیشرفت کنم. میخواهم ۴۰۰ زمین فوتبال چمن مصنوعی در سراسر دنیا بسازم. به عنوان مثال در بعضی از شهرها، آفریقاییها فوتبال حرفهای بازی میکنند اما چمن واقعی ندارند، در واقع هیچی ندارند. باید در آفریقا، آسیا و دیگر نقاط دنیا پول بیشتری را سرمایهگذاری کنیم تا میان آنها و کشورهایی که همه چیز در اختیار دارند توازن ایجاد کنیم.
دومین برنامهای که در نظر دارم ایجاد توازن بین باشگاههای پولدار و فقیر است. تا سال ۱۹۷۴ فیفا سازمانی بود که تحت سلطه اروپاییها قرار داشت. به لطف آقای هاوهلانژ و آقای بلاتر فیفا تبدیل به سازمانی حقیقتا جهانی شد. با این همه هر چهار سال میبینید که یوفا میخواهد دوباره کنترل فیفا را در دست بگیرد. همانطور که گفتم ثروتمندان فوتبال میگویند ما میخواهیم رؤسای فیفا را کنترل کنیم. این کار درست و امکانپذیر نیست. حتی کافیست به وضعیت فعلی اروپا نگاه کنید؛ میدانید ۲۶ سال پیش اروپا توسط دیوار برلین به دو بخش تقسیم شده بود اما در آن دوره رقابت در فوتبال کاملاً وجود داشت. در سال ۱۹۸۶ برای باشگاه رومانیایی قهرمانی در اروپا امکانپذیر بود. در سال ۱۹۹۱ فرصت قهرمانی برای تیم باشگاهی یوگوسلاوی بهوجود آمد. حالا همه اینها تمام شده است. همه چیز در انحصار تنها دو یا سه کشور است و این خوب نیست. اصلاً خوب نیست. این شرایط باید تغییر کند. نباید فقط ثروتمندها قهرمان شوند. به همین دلیل است که من میخواهم بجنگم. این وظیفه فیفاست تا بالانس و توازن را میان قارهها و همچنین کشورها بازگرداند.
پس شما از طرفداران قانون فیرپلی مالی هستید.
اساس این قانون را قبول دارم. اگر اساس این کار را چه در یک کشور یا حتی در یک خانواده در نظر بگیرید این است که نباید بیشتر از آنچه که درآمد دارید، خرج کنید. اما ببینید الان این قانون چگونه اجرا میشود؛ باشگاههای ثروتمند شروع میکنند به خرج کردن بیشتر. در نتیجه، این باعث شده است در حال حاضر باشگاههای بزرگ با بدهیهای سنگین داشته باشیم. قانون فیرپلی مالی تنها باشگاههای کوچک همچون صربستان، روسیه و بالکان را تنبیه میکند. پس در مجموع این قانون عادلانه نیست.
برای اولینبار در یورو ۲۰۱۶ به جای ۱۶ تیم، ۲۴ تیم روانه مسابقات میشوند. آیا اگر شما رئیس فیفا شوید، تعداد تیمهای حاضر در جامجهانی را هم افزایش میدهید؟
من ترجیح میدهم تیمهای حاضر در جامجهانی همان ۳۲ تیم باقی بماند و از این بیشتر نشود. اولا ما در جامجهانی برزیل دیدیم که همین الان هم هزینه میزبانی از۳۲ تیم بسیار بالا و مدیریت آن بسیار پیچیده است. ثانیاً مثلاً حضور ۴۰ تیم سیستمی را میطلبد که هشت گروه پنج تیمه حضور داشته باشند. وقتی فوتبال در مرحله گروهی باشد و تعداد تیمهای گروه هم فرد باشند (مثلاً ۱۲ یا ۱۴ تا نباشد و ۱۳ یا ۱۵ تا باشد) همیشه یک تیم بیرون میماند و بازی نخواهد کرد و این مشکلساز خواهد شد؛ چراکه اگر به جامجهانی ۱۹۸۲ اسپانیا نگاه بیندازید ما گروههای سه تیمی داشتیم و میدانید که در مرحله گروهی چه اتفاقی افتاد؛ در بازی آلمان و اتریش، پس از گلزنی ژرمنها هر دو بازی آرامی در پیش گرفتند تا مطمئن شوند الجزیره حذف میشود.
مسأله آخر هم اینکه ما باید از فوتبال و باشگاهها محافظت کنیم. همانطور که میدانید باشگاهها به تیمهای ملی بازیکن میدهند ولی این باشگاهها هستند که به بازیکنان حقوق میدهند. برنامه بازیهای بینالمللی برای باشگاهها همین الان هم بسیار سنگین است. بازیهای زیادی در سطح تیمهای ملی داریم. پس افزایش تعداد تیمهای جامجهانی نهتنها از لحاظ اقتصادی و ورزشی غلط است بلکه برای باشگاهها نیز ناعادلانه است. ما رقابتهای بسیار زیادی داریم که در حال بزرگتر شدن هم هستند. پس من همان حضور ۳۲ تیم را ترجیح میدهم.
آقای شامپینی قبول دارید حضور شما در کنار میشل پلاتینی در این سالها باعث شده تا او وجهه دیپلماتیکی پیدا کند؟ در واقع انگار حضور شما در کنار او خیلی به نفعش شده است.
راستش نمیخواهم در مورد آقای پلاتینی صحبت کنم.
باشد. برویم سراغ آقای بلاتر. رئیس سوئیسی فیفا سقوط کرده و همه میگویند میخواهد پلاتینی را هم با خودش پایین بکشد. این مسأله را که قبول دارید؟
یکبار دیگر میگویم من در این باره نظری ندارم. نمیخواهم در مورد مسائل پیشآمده به صورت شخصی بحث کنم. همانطور که میدانید کمیته اخلافی فیفا در حال بررسی پرونده است و دموکراسی میگوید ما باید به عدالت مستقل احترام بگذاریم. پس در این مورد چیزی نمیگویم تا نتیجه تحقیقات روشن شود.
خب بیایید به صورت کلی بحث کنیم. در سالهای اخیر هر فردی که در رأس فیفا یا حتی AFC قرار گرفته، متهم به فساد شده است. مشکل از کجاست؟ ساختار مشکل دارد؟
قبول دارم ساختار نیاز به تغییر دارد. ما باید اختیار و قدرت بیشتری به فدراسیونهای فوتبال بدهیم. فیفا، سازمانی متشکل از ۲۰۹ فدراسیون است. پس مثلا فدراسیون فوتبال ایران یکی از صاحبان فیفاست اما برنامهای که توسط کمیته اجرایی در حال اجراست توسط کنفدراسیونها کنترل میشود. پس من میخواهم قدرت بیشتری به فدراسیونهای ملی بدهم و مثلاً به ایران پیشنهاد میدهم وارد کمیته اجرایی شود تا بازیکنان، باشگاهها و لیگهایش را معرفی کند. چراکه ما در قرن بیستویکم نیاز داریم به سمت سیستم دموکراتتری پیش برویم و مشارکت بیشتری داشته باشیم. پس باید ساختار را بهبود بخشیم.
آقای شامپینی همانطور که میدانید FBI وارد تحقیقات فساد فیفا شده است. بعضی میگویند این یک جنگ سیاسی است و در واقع سیاست در فوتبال دخالت کرده است. این را قبول دارید یا به نظرتان ورود FBI به پرونده طبیعی است؟
به نظرم این مسأله طبیعی است. اول از همه باید بگویم که اگر شما مدارک دیوان عدالت آمریکا را بخوانید میبینید که بحران موجود، در مورد فیفا نیست بلکه در مورد دو کنفدراسیون است؛ یکی از شمال آمریکا و یکی از جنوب آمریکا. این، در مورد رقابتهای فیفا نیست بلکه در مورد مسابقات شمال و جنوب آمریکاست. در مورد قراردادهای تلویزیون و بازاریابی فیفا نیست. در مورد قراردادهای تلویزیونی این دو کنفدراسیون است و همانطور که میدانید این دو کنفدراسیون جزو اعضای فیفا نیستند. آنها مستقلاند. فیفا هیچ قدرتی در این کنفدراسیونها ندارد. پس وقتی میگویند رسوایی فیفا، در حقیقت مربوط به فیفا نیست. تمام رسواییها مربوط به این دو کنفدراسیون است. پس به نظر من این یک جنگ علیه فیفا نیست. با این همه پاکسازی و رعایت احتیاط ضرورت دارد.
به عقیده برخی رسانهها علت ورود FBI به موضوع فساد فیفا، تقابل آمریکا و روسیه بر سر میزبانی جامجهانی ۲۰۱۸ بوده است؛ و البته مشکلات سیاسی دیگر این دو کشور. به نظر شما ارتباطی میان این موضوعات وجود دارد؟
نه. به نظر من اینها هیچ ارتباطی به موضوع ندارند. ما با مشکلات بسیار زیادی روبهرو شدهایم. به شرایط فعلی سوریه و خاورمیانه نگاه کنید. البته که تفاوتهای سیاسی وجود دارد اما معتقدم این موضوعات هیچ ارتباطی با اتفاقات سیاسی ندارد. بازهم تأکید میکنم، پرونده فساد مربوط به شمال و جنوب آمریکا یعنی کنمبل (CONMEBOL) و کونکاکاف (CONCACAF) است. پس اجازه دهیم دیوان عدالت کارش را بکند. سپس خواهیم دید چه اتفاقی میافتد.
شما همیشه یکی از بهترین مشاوران فدراسیونهای فوتبال بودهاید. به نظرتان رئیس خوبی هم خواهید شد؟ آیا کشورهایی که به آنها مشاوره دادید، به شما رأی میدهند؟
من آدمی نیستم که بگویم مطمئنم پیروز میشوم؛ اما چیزی که ما امروز به آن نیاز داریم کسی است که فوتبال و همچنین جهان را به خوبی بشناسد. همانطور که میدانید من یک شهروند جهانیام؛در آمریکا، کوبا، برزیل، خلیج فارس و عمان زندگی کردهام. آفریقا و اقیانوسیه را به خوبی میشناسم. ما به کسی نیاز داریم که دنیا و فرهنگهای مختلف را درک کند. همچنین به کسی نیاز داریم که فیفا را هم بشناسد و من میدانم روند کار در این سازمان چگونه است. سالها درون آن بودهام. ما همچنین به کسی نیاز داریم که ظرفیت لازم برای درک ارتباط فوتبال با سیاست، اقتصاد و دیپلماسی داشته باشد؛ و تمام زندگی من فوتبال و دیپلماسی بوده است. در آخر میخواهم چیزی بگویم. یکی از رقیبان من که نامش را نمیبرم گفته است «من نمیخواهم مدیر اجرایی شوم، من درآمدی نخواهم داشت چون کار نخواهم کرد» نه! من برای کسب افتخار کاندیدا نشدهام. من نامزد واقعی این پست هستم. نامزد شدهام چون میخواهم این سازمان را اداره کنم. میخواهم تغییر ایجاد کنم. شما سیستم دموکراتیک را میدانید، وقتی یک نفر را انتخاب میکنید و به او رأی میدهید، آن شخص وظایفی برعهده دارد. من این موضوع را به خوبی میدانم. پس نمیخواهم رئیس افتخاری شوم بلکه میخواهم برای ریاست واقعی تلاش کنم و به همین منظور نامزد شدهام.
امسال ما در بین نامزدهای فیفا ستارهای از فوتبال نمیبینیم. یعنی در بین این همه فوتبالیست قدیمی هیچیک نمیتوانند مدیریت فیفا را برعهده بگیرند؟
بازیکن یا مربی سابق فوتبال بودن چیز فوقالعادهای است. شکی در آن نیست. اما ریاست فیفا به مربی بودن یا بازیکن سابق بودن، نیست. کار هر کسی نیست. حتی روزنامهنگاری مثل شما هم نمیتواند که مثلاً بگویید استقلال بهتر از تبریز بازی کرد یا پرسپولیس برابر یک تیمی خوب بود. کار رئیس فیفا نوشتن مقاله در مورد بازیها نیست. همانطور که گفتم ریاست فیفا در مورد درک فوتبال و درک دنیاست. پس این شخص میتواند آدمی با تجربیات اقتصادی باشد، یا شخصی با تجربه فوتبالی، یا میتواند کسی با تجربیات فوتبال و دیپلماسی باشد.
آقای شامپینی در جریان هستید که آقای کفاشیان اعلام کرده به رقیب شما یعنی شیخ سلمان رأی میدهد؟
هر کسی حق این را دارد تا به هر نامزدی که دوست دارد رأی بدهد، اما اول باید برنامهها، واقعیات و تجربیات فرد مورد نظرش را بررسی کند. فدراسیون فوتبال ایران این حق را دارد تا به هر کسی که دوست دارد رأی بدهد، اما در عین حال باید پیش از آنکه تصمیمش را بگیرد بقیه کاندیداها را هم بررسی و با آنها صحبت کند. من آقای کفاشیان را به خوبی میشناسم. سیزدهم ژانویه ۲۰۰۸ تهران بودم و از سوی فیفا آمده بودم تا ناظر انتخابات ریاست فدراسیون باشم. در هر صورت هر کسی حق دارد هرچه میخواهد بگوید اما خواهیم دید تا ماه آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد. اتفاقات زیادی پیش خواهد آمد و بسیاری از معادلات تغییر خواهد کرد.
سالی که فوتبال ایران تعلیق شد شما نقش مهمی در رفع تعلیق فدراسیون فوتبال ایران داشتید. در این مورد کمی توضیح میدهید؟
اتفاقی که در آن زمان افتاد این بود که فشار زیادی به فدراسیون فوتبال ایران از جانب سیاستمداران وقت وارد شده بود و فیفا هم بنا به وظیفهاش مداخله کرد. چراکه ما میخواستیم رئیس فدراسیون توسط اشخاص فوتبالی انتخاب شود. ما این موضوع را درک میکنیم که در سراسر دنیا فوتبال نقشی سیاسی دارد اما مدیریت فوتبال باید مستقل از سیاست باشد. به همین دلیل ما به آنجا آمدیم. در انتخابات فدراسیون در ژانویه ۲۰۰۸، که من هم حضور داشتم، آقای کفاشیان توسط باشگاهها انتخاب شد.
ظاهراً ارتباط خوب شما و آقای آصفی، دیپلمات ایرانی باعث شد خیلی از گرهها باز شود...
بله. آقای آصفی را پیش از جامجهانی ۱۹۹۸، زمانی که سفیر ایران در پاریس بود میشناختم. آن زمان من مشاور دیپلماتیک و رئیس پروتکل کمیته سازماندهی فدراسیون فوتبال فرانسه بودم. وظیفه من این بود که مطمئن شوم در طول برگزاری جامجهانی از تمام سفیران و سیاستمداران کشورهای خارجی به درستی پذیرایی میشود و همینجا بود که با آقای آصفی آشنا شدم. آقای آصفی در شورای عمومی ایران در دبی با من تماس گرفت تا راهکاری برای مشکل ایران بیابیم و بین دوستان در این مورد بحث کردیم.
و به عنوان آخرین سؤال؛ از بازی ایران و آمریکا در جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه به عنوان بازی سیاسی قرن یاد میکنند. نظر شما در مورد این بازی چیست؟ به نظر شما از ورزش به عنوان ابزاری برای حل مسائل دیپلماتیک و سیاسی میتوان استفاده کرد؟
مردم باور دارند که ورزش میتواند صلح بیاورد. اندکی سادهلوحانه و کمی رمانتیک است، اما گاهی اوقات واقعاً این ایده جواب میدهد. میدانید که در فوتبال و سایر ورزشها مردمان دو کشور با هم بازی میکنند و این بسیار مهم است. و این موضوع تنها در فوتبال دیده نمیشود. چراکه میان شما و آمریکا روابط بسیار زیادی هست؛ ایرانیان زیادی در ایالات متحده زندگی میکنند. بازیکنان بسکتبالتان آنجا بازی میکنند و ... . پس من سادهلوح نیستم که بگویم ورزش به تنهایی میتواند صلح به ارمغان بیاورد اما وسیله خیلی مهمی است که میتواند ملتها را به هم نزدیک کند.
گفت و گو:رسول مجیدی-رومینا تیموری
4141
نظر شما