کتایون کیخسروی: اسمش دلیل موجهی برای تماشای تئاترهاست. سیامک صفری بعد از سه دهه حضور در تئاتر و روی صحنه نمایش حالا خودش به یک برند تبدیل شده است. اما در سینما دست به عصا راه می رود. هر نقشی را قبول نمیکند و اگر به انتخاب هایش نگاه کنیم میبینیم که انگار دارد هدف مشخصی را دنبال میکند.
امسال با «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» فرزاد موتمن در جشنواره حضور دارد و در این فیلم خوب هم ظاهر شده است. با او درباره نقشش و حضور در سینمای ایران گفتوگویی کرده ایم که میخوانید:
راجع به کوچ تئاتریها به سینما صحبت کنیم. بارها پیش آمده که تئاتریهای حرفه ای درسینما فقط با پیشنهاد نقشهای دوم و سوم روبرو شدهاند. از سوی دیگرحضور بازیگران سینما هم در تئاتربا انتقادهایی روبرو بوده است.
من هیچ برآوردی نسبت به صحبتهای شما ندارم چون هیچ وقت پیگیر نبودم که ببینم بازیگرهای سینما کجای تئاتر و بچههای تئاتر کجای سینما قرار گرفتهاند. در واقع تفاوت را در شرایط مدیوم سینما و تئاتر میدانم چون تئاتر هنریست که جدی گرفته نمیشود و به سختی ادامه میدهد. من نزدیک به سی سال تئاتر کار کردم و شرایط آنرا خوب میشناسم و این طور نیست که مثلا از آن کوچ کرده باشم. به هر حال در این کشور زندگی میکنم و کارم تئاتر است و سینما. من یکی از فعالترین عضو از بازیگران تئاتر هستم، همیشه روی صحنه بودهام و برای سال آیندهام هم برای تئاتربرنامه ریزی کردم.
به نظرم این خود اهالی هنرهستند که ذائقه مخاطب را شکل میدهند که مثلاحمید گودرزی، پوریا پورسرخ و شاهرخ استخری را با تلویزیون بشناسیم، حمید آذرنگ،حسن معجونی را در تئاتر و شهاب حسینی، حامد بهداد و مهناز افشار را در سینما ؟
من فکرنمیکنم آدمها را باید تقسیم بندی کرد تا اگر کسی از این تقسیم بندی بیرون زد، بگوییم کار اشتباهی انجام داده است. به هر حال هر کدام از بازیگران یک مسیر و جریان را دنبال کرده اند. مثلا در سینما آن کسی که از ابتدا با آن حوزه شروع کرده با سینما شناخته شده، منی که با تئاتر کارم را شروع کردم و همچنان تئاتر کار میکنم هم همیشه تئاتری هستم و به نظرم این اتفاق بدی نیست.
با انتخابهایی که تا به حال درسینما داشتهاید هدف خاصی را دنبال می کنید؟ مثلا این تعریف جدیدی از یک شخصیت جدی، کاریزماتیک یا بد را دوباره در سینما جا بندازید؟ و آیا نگران از دست دادن مخاطب را با بازی در این نقشهای منفی و خاکستری نیستید؟
نه واقعا نگران نیستم چون لذت کارهایم را در تئاتر بردهام و فکر میکنم در خیلی ازاجراهایی که داشتم مخاطب با آن خاطره دارد و آنرا فراموش نمیکند و حالا اگر اسمش محبوبیت است و قرار است از بین برود خب برود. ما بیشتر به از دست دادن عادت کردهایم تا به دست آوردن.
انتخاب خود شما بازی در این نقشهاست یا فیلمنامه شما را به سمت بازی در نقشهای منفی و خاکستری مثل «اعترافات ذهن خطرناک من»، «آخرین بار کی سحر را دیدی» و حتی «سایههای موازی» می برد .
من نقشم را در «اعترافات ذهن خطرناک من» یک فرد شریف میدیدم. کسی که در جستجوی خودش و کشف خودش است. این اتفاقا مضمونی ست که جامعه به آن نیاز دارد.حتی در «آخرین بار کی سحر را دیدی» هم این اتفاق افتاده است.
جامعه ایران خیلی هزینه داد تا از این سنت گرایی که باعث می شد مردان ایرانی متعصب و خشن در مقابل خانواده شان رفتارکنند فاصله بگیرد.ما به سمتی رفتیم که با کار فرهنگی حتی در سریالهای تلویزیونی مرد بد سنتی را عوض کنیم.
شما چه ویژگی ای در این نقشتان «در آخرین بار کی سحر را دیدی» دیدید که قبول کردید چنین نقشی را بازی کنید؟
اگر این فیلم را دیده باشید متوجه میشوید پرسوناژی که من بازی کردم مردی ست نگران ،که نگرانیاش هم ابعاد مختلف دارد. نگران خانواده و جامعه اش است، نگران قضاوت دیگران و نگران آبرو، حیثیت و اعتبارش. او احساس میکند به خطر افتاده است و به خطر هم میافتد، نمیگویم همه مردم ما اینطورند اما بخشی از جامعه ما ازین دستهاند که جامعه و خانواده را در این میبینند که کار کنند، پول در بیاورند و تمام. میدانم ناچاریهایی هم وجود دارد. به هر حال وقتی شرایط سخت است مرد مسئول تحت فشار است. در جامعه ما هنوز یک نفر کارمیکند، ده نفر میخورد هنوز به آن بلوغ و فرهنگ نرسیدهایم که مثلا همه در جامعه فعال باشند. این مرد ازین دست از آدمهاست. این که فیلم بگوید این رفتار خوب است یا بد را مخاطب تعیین میکند. معمولا در سینما و ارتباط هر نقش با مخاطبش این طور است که مخاطب قصه را میبیند و غلط های خودش را پیدا میکند.
شما که این نقش را بازی کردید برای اینکه این کاراکتر را دربیاورید به جهان این آدمها سفر کردهاید دیدگاه شخصیتان نسبت به این افراد چیست؟ این آدمها که هستند؟ از دنیای اطرافشان چه میخواهند؟ چه چیزاز زندگیشان میخواهند؟ معترض همیشگی هستند یا حرف حق میزنند؟ کسی حرفشان را نمی فهمد،فقر فرهنگی دارند، بحران اجتماعی دارند یا...
این فیلم مسئلهاش بی ربط با جامعه خود ما نیست. اتفاقاتی ست که میشنویم یا در روزنامهها می بینیم. خیلی وقتها میبینیم که اوضاع جامعه نگران کننده است و باید نگرانش بود، این فیلم هم دور از این مسئله نیست، به هر حال تلاشش این است که تماشاگر متوجه محیطش شود و به رفتار خودش رجوع کند و همه آن چیزهایی که گفتید وجود دارد. تربیتی که آدمها میشوند یا مشکلاتی که دارند، فضایی و فرهنگی که دارند همه اینها در ایجاد فاجعه هایی که پیش میآید دخیل است، همه اینها را میشود در فیلم دید، به نوعی میتوان گفت که «آخرین بار کی سحر را دیدی» به اجتماعی اشاره میکند که این آدمها در آن زندگی میکنند.
جایزه چقدربرایتان ارزش دارد؟
تشویق شدن خوب است، هر کسی دوست دارد تشویق شود، حالا چه دوستی شفاهی به آدم بگوید خوب بودی، از بازیات خوشم آمد یا در یک شکل به قول شما جایزه خیلی رسمی که روی استیج به آدم بدهند. فکر میکنم هر انسان عاقلی استقبال میکند از اینکه به او بگویند تو دیده شدهای، خوب بودهای، آفرین و ادامه بده.
۵۸245
نظر شما