ابراهیم حسینی- در نظامهای مردم سالار، انتخابات دوره ای فرصتی است برای مردم که به نظر خودشان را نسبت به شیوه حکومت و مدیریت فرد ، افراد یا گروه ها ابراز نمایند و اگر عدم رضایتی نسبت به آن داشته باشند، کسی یا گروهی دیگر را که صلاح تر و با کفایت تر می شناسند جایگزین سازند و بدین وسیله سیستم سیاسی رو به اصلاح و بهبودی و تکامل تدریجی پیش می رود.
چنین نظام هایی دغدغه مشاركت شهروندان در فرايندهاي سياسي بعنوان بازيگران موثر اين فضا را دارند. دموكراسي و مشاركت مردمي نيز رويكردهاي متعددي دارد، ليكن انتخابات بارزترين جلوه آن است و بنا به زمينههاي سياسي هر كشور، شاخصي از مشروعيت آن كشور ميتواند باشد. توجه به فزوني نقش شگفتيساز انتخابات در سرنوشت اكثر كشورهاي رو به توسعه، اهميت بررسي و تحليل رفتار انتخاباتي در كشور ما نيز مضاعف شده است.
انتخابات زمینه های لازم برای چرخش نخبگان و دگرگونی در بخش هایی از گروه حاکمه را بطور مستمر فراهم می سازد.
در یک نظام مردم سالار قدرت در چرخش است و بطور مداوم دست به دست می گردد.هیچ کس برای همیشه از دستیابی به قدرت محروم نمی شود، بنابراین رقابت و انتخابات به معنای نبرد مرگ و زندگی نیست.
هنگامی که گروهی خود را بر سر دو راهی مرگ و زندگی ببیند، امکان مقاومت خشونت آمیز در او افزایش می یابد، در حالیکه در یک نظام مردم سالار، انتخابات به معنای حذف از صحنه سیاست نیست بلکه چرخش سیاسی و دست به دست گشتن قدرت می باشد.
انتخابات و رفتار انتخاباتي، نوعي كنش و نگره سياسي است كه با كاركردهاي ساختاري زير سيستم ها¬ي اقتصادي و فرهنگي در سطح كلان نظام اجتماعي دارد. انتخابات در واقع، يك نظرسنجي فراگير ملي از كل شهروندان كشور است که كمي و کيفي مشاركت انتخاباتي مردم ميتواند ميزان مشروعت، كارآمدي نظام، سياستها و كارگزاران حكومتي را نشاندهد و به علت فقدان احزاب فراگير و توانمند، عدم پايبندي كانديد هاي با رويكرد قومي و قبيله اي به تعهدات و وعدهاي انتخاباتي خود ، رفتار انتخابات مردم تبيينگر تقاضاها و خواستهها سياسي و اجتماعي آنها است كه ميتواند ديدگاه ها و نگرشهاي موجود را به كانديدا نمايندگي،تفهيم كند.
نظر به اينكه رفتار انتخاباتي مردم تغيير يافته، لذا بايد سازوكارها و شيوههاي متناسب با آن جهت هدايت و افزايش مشاركت انتخاباتي مردم به كار بسته شود. شناخت رفتار انتخاباتی شهروندان و الگوی شرکت در انتخابات آنها برای احزاب و سیاستمداران و دولتها از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا مشارکت فعال، گسترده و فراگیر جامعه در انتخابات کشورها، به منزله پشتوانه ملی در سطح داخلی و اعتبار و پرستیژ در سطح بین المللی و منطقه ای می باشد.
در ادبيات علوم سياسي و جامعهشناسي سياسي، رفتار رأيدهي و مشاركت از موضوعات مهم براي بررسي و مطالعه بوده است. در آستانه دهمین دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي در ايران، پرسش اصلي ذهن بسياري از جمله تحليلگران سياسي، كانديداهاي مجلس، مسئولان و مديران كشور و ... اين است كه ميزان مشاركت در انتخابات چقدر خواهد بود.
براي برخي از جمله محققان اجتماعي، كانديداها و مسئولان سياسي كشور اين سؤال نيز مطرح است كه چه عواملي ميزان مشاركت را تعيين ميكنند. ممكن است از اين سؤال اهداف كاربردي نظير برنامهريزي براي افزايش مشاركت را نيز مد نظر داشت يا تدوين استراتژي تبليغاتي موثر مد نظر باشد.
هرچند تجربه نشان ميدهد كه فرايندهاي سياسي به اندازهاي در طولاني مدت شكل ميگيرند كه در كوتاه مدت نميتوان تغيير زيادي در آنها ايجاد كرد.
بهطور كلي نظريه های مرتبط با رفتار رأيدهي را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد که در دسته اول به جستجو آن است كه آيا مردم رأي ميدهند و در انتخابات مشاركت ميكنند و در دسته دوم صحبت از اين می رود كه افراد شركت كننده در انتخابات به چه گروههاي سياسي يا فردي رأي ميدهند.
دلايل مردم براي شركت كردن يا نكردن در انتخابات در بسترهاي سياسي متفاوت، با هم فرق ميكند و انتخاب گروههاي سياسي گوناگون نيز بسته به عملكرد آنان در انتخاب افراد با رويكرد قومي و قبيله اي وابسته به شرايط سياسي در هر واحد سياسي است.
بنابراین به معرفي برخي از ديدگاهها ميپردازيم ، تا بتوانيم به اين سئوال پاسخ دهيم كانديداي مقبول و معقول و مطلوبچه ويژگي هاي بايد داشته باشد و يا حتي چه ويژگي هاي نبايد داشته باشد و چه كساني استعداد پاسخ به خواست و اراده مردمرا خواهند داشت.
ديدگاههاي نظري در مورد رفتار انتخاباتي
1 ديدگاه انتخاب عاقلانه
"نان بده ، راي بگير " مردم كساني كه بيشترين منافع را براي آنان ايجاد كند انتخاب ميكنند. راي دهندگان و شهروندان در جدال براي توزيع مناسب قدرت به جستجو چهار نوع منافع هستند:منافع اقتصادي (حفظ و ارتقاء قدرت خريد،اشتغال ، مسكن، استفاده از فرصتهاي موجود در سازمانها و موسسات دولتي و ...) ؛ منافع فرهنگي( دسترسي آزاد به جريان اطلاعات،آزادي در توليد و مصرف محصولات فرهنگي) منافع سياسي( جستجو منافع خود با استفاده از احزاب و گروهها ، تجلي خواست خود به شيوه اي دموكراتيك در ساختار قدرت) .
نتيجه : برداشتهاي مردم از منافع خود و كانديدا كه مدعي متحقق ساختن آنهاست، بر ارزيابي شهروندان از عملكرد گذشته كانديدا و عملكردهاي شخصي ، حزبي ، قومي و قبيله اي آنها متكي است.
2ديدگاه توجيهات ايدئولوژيك
"همه راي ها در راه اوست" داون ((Downs معتقد است در جايي كه مردم نتوانند منافع خود، ديدگاههاي گروههاي سياسي، يا هر دو را تشخيص دهند يا در تطبيق دادن آنها با يكديگر مشكل داشته باشند از توجيهات ايدئولوژيك براي توجيه رفتار خود استفاده ميكنند. تأكيد داونز بر ايدئولوژي، مقوله آگاهي را پيش ميآورد. طبيعي است كه افزايش آگاهي و شناخت سياسي افراد بر پذيرش ايدئولوژيها و تشخيص منافع مؤثر است و رفتار رأيدهي را نيز تحت تأثير قرار ميدهد. ايدئولوژيها خصيصه ابهامزدايي دارند.
نتيجه :به عبارتي قادرند افراد را از دردسر محاسبات پيچيده درخصوص صحت و سقم ادعاها خلاص كرده و انتخابي از پيش تعيين شده را در اختيار كنشگر قرار دهند.
3 ديدگاه لازارسفلد
رأيدهي كنشي شبيه به تصميم به خريدن كالا است. انگيزههايي در فرد وجود دارد، اين انگيزهها تحت تأثير تبليغات كانديداها تغيير ميكنند و وي بر اساس آنها انگيزههاي خود نسبت به ابعاد مختلف جهان سياسي را تعريف ميكند و نهايتا بر اساس تركيب انگيزههايش رأي ميدهد. غالبا بررسي رفتار رأيدهي در جريان فرايندهاي انتخاباتي و با توجه به محركهايي كه كانديداها ارائه ميكنند قابل انجام است. لازارسفلد فرايند رأيدهي را بسيار كوتاهمدت و به دور از انباشت تجربه سياسي افراد تحليل ميكند.
نتيجه : نميتوان تبليغات را عامل اصلي تعيين رفتار رأيدهي دانست اما ميتوان آنرا اثر گذار قلمداد كرد. پذيرش اين ديدگاه تا اندازهاي به معناي نفي ديدگاههاي جامعهشناختيتر است.
4 ديدگاه انتخاب عاقلانهاصلاحشده
"مرا ببين و بفهم و راي را بگير " رأي دادن براي: 1- تحقق منافع شخصي و2- بيان خود است. بيان خود ميزان تمايل فرد براي ابراز وجود در عرصه اجتماعي را ارائه ميكند. طبق اين ديدگاه، اگر رأي دادن منجر به هيچگونه احساس قدرتمندي در تأثيرگذاري بر سرنوشت فردي و اجتماعي؛ يا احساس اهميت داشتن نظر شخصي براي نظام سياسي نشود، بيان خود يا احساس قدرت ، محقق نميشود. به اين ترتيب، هر گونه احساس بيقدرتي در عرصه اجتماعي و سياسي، به عدم تمايل براي مشاركت سياسي منجر ميشود.
نتيجه : هر قدر افراد در زمينه زندگي شخصي خود به توان شناختي، اقتصادي وفرهنگي بيشتري دست يابند و همزمان، احساس تأثيرگذاري آنها در عرصه اجتماعي و سياسي كاهش يابد، ميزان بيگانه شدن از مشاركت افزايش مييابد.
5 مكتب مطالعاتي شيكاگو
"فضاي جديد
كانديداي نوين" اين مكتب به شدت بر اندازهگيري نگرشهاي سياسي تأكيد دارد. براي درك نگرشها نيز به ادراكات، تجربه گذشته و انگيزههاي كلي كنشگر سياسي توجه دارد. بر طبق اين ديدگاه مجموعه نيروهاي اجتماعي و سياسي در درون فضاي سياسيتعيينكننده كنش رأيدهي هستند. مجموعه عناصر فضاي سياسي نيز عبارتند از:رأيدهنده، كانديداها و ويژگيهاي خاص آنها از قبيل وابستگي حزبي، قومي و قبيله اي، و نظرات كانديداها در باب مسائل مختلف، نيازمنديهاي دروني فرد، و تجربه گذشته در ميدان سياسي.
بر اساس ديدگاه شيكاگو، ويژگيهاي رأي دهنده، گروهي كه بدان تعلق دارد، ويژگيهايي كه فرد به افراد و گروههاي سياسي حاضر در ميدان سياست منسوبميكند، و انباشتهاي از تجربه گذشته فرد در ميدان سياسي تعيين كننده رفتار رأيدهي است.
نتيجه : تجربه شركت در انتخابات قبلي، و احساسي كه از نتيجه اين مشاركتها حاصل شده است، به علاوه ارزيابي نگرشياي كه درباره نظام سياسي و عملكرد آن و نخبگان آن دارند، رفتار رأيدهي را تعيين ميبخشد.
6 ديدگاه شناختي
"تو را از قبل ميشناسم، پس به تو راي ميدهم" ديدگاه شناختي را ميتوان به نوعي بسط ديدگاه توجيهات ايدئولوژيك دانست. طرحواره، يك برداشت ايدئولوژيك تشكيل شده در طول زمان است. غالبا طرحوارهها بر مبناي آنچه كه مردم در گذشته از نظام سياسي و عناصر آن مشاهده كردهاند ساخته ميشود و غالبا يك رخداد تاريخي، موجوديت سياسي موفق يا به ياد ماندني، و حتي اسطورهاي سياسي، معياري براي سنجش طرحوارههاست.
مفروض آن است كه مردم فرايند و نظام سياسي را بر اساس طرحواره خود تحليل كرده و درباره آن تصميم ميگيرند. فرض بر اين است كه رأيدهي زماني صورت ميگيرد كه طرحواره شكل گرفته از نظام سياسي و عناصر و فرايندهاي آن، مثبت تلقي شود؛ يا طرحواره موجود در قياس با معيارهاي مورد نظر، قدرت رقابت داشته باشد.
نتيجه: شناخت و ارزيابي و رفتار راي دهندگان بر اساس طرح واره ايجاد شده در گذر زمان است و به نظر ميرسد.
7 ديدگاه اينگلهارت
"من خوبم، پس خوبها را انتخاب ميكنم" اينگلهارت در پي بسط انديشه مازلو است. به عقيده وي رفتار رأيدهي افراد بر مبناي اينكه در كجاي سلسله مراتب نيازهاي قرار داشته باشند تعيين ميشود. به اين ترتيب اقشار مرفهتر بايد به گروههاي سياسي داراي اهداف فرهنگي و گروههاي كمدرآمد بايد به گروههايي با اهداف اقتصادي رأي دهند.
نتيجه : با افزايش توان اقتصادي و اجتماعي افراد، ميل آنها به مشاركت مؤثر در زندگي سياسي و اجتماعي افزايش مييابد. به اين ترتيب در صورتي كه مشاركت مؤثر امكان پذير نشود يا رأي دادن رفتاري بدون حاصل تلقي شود، ميزان سرخوردگي گروههاي بالادستي جامعه از رأي دادن بيشتر نيز خواهد بود.
در مجموع هفت ديدگاه براي بررسي رفتار رأيدهي مطرح شده است.
اين ديدگاهها به ترتيب بر 1 - محاسبه منافع رأي دادن، 2-آگاهي سياسي 3- تبليغات كانديداها و گروههاي سياسي 4- ابراز خود و احساس كارآمدي اجتماعي و سياسي 5- تجربه انباشته سياسي گذشته 6- ويژگيهاي شخصي 7- پايگاه اقتصادي و اجتماعي افراد به عنوان عواملي كه رفتار رأيدهي را تحت تأثير قرار ميدهند تأكيد ميكنند.
مردم برحسب منافعي،گام به گام به رفتار سياسي انتخابات كشيده خواهند شد،که ممکن است الگوي رفتاري شبيه به دورهاي پيشين و یا بروز الگوی رفتاری جدیدی باشند.
بسياري از شعارها و وعدههاي كانديداي پيشين،از روي كاغذ فراتر نرفته است. ( ناسازگاري الگوي انتظارات مردم با الگوي رفتار منتخبين)
حافظهي تاريخي جامعهي ايران در حال يك دگرگونی اساسي است.
خرد جمعي متناسب با مسايل جديد، مسايل مبتلا به گذشته را نيز بهياد ميآورد و تفسير و تحليل ميكند و در انتخاب خود آنرا دخالت ميدهد ( بر اساس ديدگاه شناختي و مكتب شيكاگو، امكان انتخاب مجدد نمايندگان پيشين براي بار دوم، بسيار كم است).
مردم همواره برای گذر از شرايط موجود وبراي رسيدن به وضعيت مطلوب در همه زمينه ها، نوع رويكرد خود به گزينه هاي انتخاباتي را بسيار معنادار به تحليل و تفسير مي گذارند و انتخاب و اقبال به رويكردهاي نوهمراه با امید در یازدهمین دوره انتخابات رياست جمهوري با تابلوي اعتدال، مصداقي از خواست ملي را پيش روي احزاب و كانديدهاي نمايندگي این دوره دارد.
برخي نمايندگان پيشين به تحليل و فهم واقعي از رفتار سياسي مردم دقت نمي كنند و نگاه كوتاه مدت و ابزاري به رفتار سياسي مردم و جمع آوري راي و حضور آنان در انتخابات دارند(ناسازگاري منتخبين با الگوي رفتار راي دهي مردم)
انتخاباتبیست و چهارم خردادماه سال 92 و برگزيدن رئيس جمهوري با رويكردهاي تدبیر و امید، داراي پيام هاي معناداری براي ايجاد تغييرات ساختاري در نظام مديريتي كشور بود که در راستای اعتدال در جهت توسعه زیربنایی و اقتصادی کشور و همچنین برداشتن گام های اساسی برای لغو تحریم ها بوده است و تأثیر بسزایی در افزایش میزان مشارکت این دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی خواهد داشت.
مشاركت مردم در انتخابات، يك كنش يك سويه نيست، بلكه كاملا" كنشي دو سويه و تعاملي است كه اين تعامل دوسويه حداكثر با مفروضات ذهني مردم تا شروع كار نمايندگان به شكل و شيوه مورد انتظار مردم حفظ شده است. و سطح تعامل منتخبين مردم در اكثر موارد به پر كردن نامه هاي چاپي از سوي نمايندگان به ادارات و سازمانها براي رفع مشكلات مردم عموماً و نوعاً بسنده شده است. ( بر اساس ديدگاه انتخاب عاقلانه اصلاح شده)
نمايندگان و منتخبين مردم بايد نشان دهند كه خريدار منصف و قدرشناس راي مردم هستند، مصرف بهينه جوهره اين كالا (راي مردم) را تضمين كنند،وبه صاحبان اين كالا (مردم)تضمين دهند كه مشتري دائمي كالاي آنان هستند و تاثير مثبت مصرف اين كالا را به اثبات برساند و بين مردم و نمايندگان و منتخبين تفاهمي بر مصرف بهينه اين كالا وجود ندارد و تنها خريدار اين كالا از منظر مردم قبل از انتخابات هستند.( بر اساس ديدگاه لازارسفلد)
جامعه امروز ايراني در آستانه تجربه اي نو با مقتضياتي نو است و در فرآيند اين تجربه مردم جز با پيامها و پيام رسانهاي متفاوت رابطه برقرار نمي كند. كارگزار يا خدمت گزاري كه ميخواهد در صحنه اين شرايط بازي موفق و جذابي از خود به نمايش بگذارد بايد نشان دهد كه متوجه مقتضيات شرايط جديد هست و با تحولات مذاقي و دماغي ( الگوي انتظارات ها آشنا است ) و اين موارد از كارگزاران پيشين انتظا ر نميرود.(براساس ديدگاه انتخاب عاقلانه اصلاح شده)
بايد بپذيريم زمان وعده و وعيدهاي انتخاباتي گذشته است و ديگر نميتوان راي مردم را با حواله کردن آنان به ناكجا آبادهای رويايي خريد بلکه در اين شرايط تنها خدمت گزاراني موفق هستند كه قادر باشند تصويري واقعي و قابل اعتماد از کاری كه قرار است انجام دهند را در جلوي ديدگان مردم به نمايش بگذارند.
نبايد با تبليغات پر حجم به شائبه استفاده ابزاري از مردم و راي آنان دامن زد، نباید با ناهموار كردن مسير انتخابات مردم را ازانتخابات دلسرد كرد.
چگونه است نمايندگان،تا كنون امكان ارائه يك گزارش واقعي از عملكرد خود را در فضاي چشم هاي بيدار رسانه و در حضور نخبگان مستقل و منصف مردم بر خود هموار نکرده اند.
با شناخت رفتار انتخاباتي مردم در گذر زمان و با توجه به رفتار فعلي آنان بر اساس شاخص هاي هفت مدل ذكر شده ؛ امكان انتخاب نمايندگان پيشين مجلس شوراي اسلامي در مقايسه با نمايندگان نسل سومي اندك است.
صورتبندي خواست و نياز جامعه بخصوص جوانان تنها با بازيگراني کارآمد، مستعد و معتقد در راستاي دستيابي به اهداف برنامه پنچ ساله ششم و چشم انداز بيست ساله ممكن است.
نظر شما