عبدالرضا منجزی

ترس داشتم تا مبادا در دام کلیشه ی کسالت بار و ملال اور بگو مگوهای صنفی بلغزم.نمیخواستم تا یکی از بیانیه نویس های گله مند فلان تشکل صنفی و یا بازیگر انشعاب های مضحک این چند ساله باشم.نه در پی کسب منفعتی هستم و نه خود را طلبکار میدانم.اما نمی توانم در برابر اجحاف و توهین و تحقیر و مناسبات ارباب رعیتی تن در بدهم..بعنوان نویسنده ای مستقل نمیتوانم به سیاه لشکر خاموش و نظاره گری خنثی تبدیل بشوم .نه با منتخبین عداوت و خصمی هست و نه با انها که برگزیده نشدند انس و الفتی..جنس این نوشتار بیشتر روی روش و شیوه های نوآزموده ی مدنی ، دموکراتیک و مردم نهاد ، به سهل گیری های بی دلیل و غیرموجه در مسئولیت های اجتماعی ،تاکید دارد، به اسیب شناسی رفتار جمعی ما ، به سکوت و خاموشی های کوچک و خردی که که بمرور تبدیل به خوره میشود و در گستره ای کلان ،بیکباره پیکره تاریخی و فرهنگی یک نسل و تمدن را برباد میدهد،..اگر بیاموزیم که نقد اسیب شناسانه ی رفتاری و کردار مدنی را از همین حلقه های کوچک و محفل های خودمانی تمرین کنیم بی گمان در موقعیت های مهم تاریخی و سیاسی تبدیل به پذیرندگان خاموش هر بازی نخواهیم شد. ادبیات معاصر سه گونه شخصیت ماندگار خلق کرده..کاراکتر "بیگانه "کامو ، "مسخ" کافکا و بعد هم کرگدن اوژن یونسکو...وقتی نمی خواهی از قبیله ی ادم های "مسخ و بیگانه " باشی ناگزیر تبدیل به کرگدنی میشوی که قاعده بازی را برهم میزنی ...

[]

انتخابات کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران با همه نام غلط انداز و معتبری که دارد نمایش اوج فرومایگی و انحطاط ارزش های اخلاقی و حرفه ای بود.انچه که در طول این چند دوره تجربه میشود ، یک نمایش روحوضی سخیف ، تردستی خوف انگیز و لاپوشانی شتابزده اقلیتی کم نفر ، و اما ماهر و حرفه ای ست ، که با اتکا به نبوغ و خلاقیتی حیرت انگیز، معرکه ای لوس و کلیشه ای را ، از مرحله ی ایده و طرح ، تا اجرا ، به زیباترین شکل ممکن به نمایش میگذارند ..گروهی با نقاب مدنیت و پز دموکرات مابی دلبری می کنند اما به شیوه ای ماکیاولی پیش میروند تا به نظم ، اقتدارو سکوت استالینی برسند.!

دوستانی که با ادعای آزاد اندیشی ، منتقد روش های انحصار و اقتدارطلبی یک جناح بودند در بزنگاهی دیگر ، تبدیل به یک خرده مستبد و تمامیت خواه میشوند.قفلی که بر سر در ورودی خانه سینما آویخته شد ، از دستی که اکنون بر دهان منتقدین گذاشته میشود ،هیچ کم ندارد.آن قفل شکسته شد و این دست نیز تقدیری بدتر از آن خواهد داشت.گروهی اندک با خلق و خوی سیاسی و حزبی، معرکه گردان فعالیتی صنفی شده اند. بازی های حزبی ، لابی گری های سیاسی ،مهندسی کردن انتخابات به مدد روش های ماکیاولی ، شاید در رقابت های سیاسی توجیهی کاسبکارانه داشته باشد ، اما این مناسبات در عرصه ی فعالیت های صنفی جایز نیست.بنای ستون کانون ، با روش های دموکراتیک و با برداشتی عقلانی منطقی از حقوق مدنی پا گرفته است.هرگونه تخطی از این اصول با روح ازاداندیشی ، مدنیت ، دموکراسی و حقوق صنفی در تضاد است.بی شک ،کوتاهی و قصور در برخورد با این ناهنجاری های اخلاقی ، انهم در تشکیلاتی فرهنگی و مستقل ، موجودیت و اصالت صنف را مخدوش و زیر سوال میبرد.

[]

کانون فیلمنامه نویسان ماوای صنف خلاق و شریفی ست که تنها نقطه ی اتکا و اتصال به هستی و دنیای پیرامونش ، قلم و افرینشگری ست.این کانون بنا بود تا نویسندگان حرفه ای را پشتیبانی کند.ازحقوق مدنی و منافع حرفه ای آنان دفاع کند.هویت صنفی و حقوق نویسندگان حرفه ای را بازتعریف و در تدوین و نگارش قوانین و ایین نامه ها ، به نهادهای تقنینی مشورت بدهد.این کانون بنا بود تا منشا خدمات رفاهی باشد.حلقه ی اتصال نویسندگان با مجامع و نهادهای فرهنگی مسئول باشد. قرار بود تا در تعیین سقف و میزان دستمزد نویسندگان و طبقه بندی نرخ آثار، نقشی کلیدی ایفا کند.بنا بود تا بستر سازی لازم را برای رشد و اعتلای جایگاه حرفه ای نویسندگان فراهم کند.اینچنین که نشد هیچ ، بلکه تتمه ی اعتبار و منزلت آن نیز ، به ثمن بخس به حراج گذاشته شد.هر تکه از گوشت قربانی شده اش ، به پای یک جریان تشنه قدرت انداخته شد*(*اعطای امتیاز حق ثبت فیلمنامه ودرآمدش..)...ما دو سال پیش گروهی را برگزیدیم تا با تلاش مستمر بکوشند نام نویسنده بعنوان مالک معنوی و آفریننده اثر ، در پروانه فیلمسازی قید شود، اینکه نشد هیچ ، بلکه در کمال بهت و حیرت جایزه بهترین فیلمنامه هم ازیک بخش مهم جشنواره نیز حذف میشود. از متن بگو مگوهای سیاسی و دعواهای دو جناح بر سر تصاحب نهادهای صنفی ، شان ، مرتبه و منزلت کانون از نهادی موثر و خلاق به تشکلی خنثی ، تماشاچی و گاه سیاهی لشگر تنزل یافت.امروزه کانون هیچ نقش خلاق و موثری در متن رویدادهای حوزه ی سینما ایفا نمی کند.حتی در میدان فعالیت های صنفی خانه سینما ، بدون هیچ رودربایستی ، نقش یار ذخیره و مرید باوفای مرشد را ایفا می کند.کانون از نقش مرادی به کسوت مریدی تنزل پیدا کرده ، انهم مریدی صم بکم ، خاموش و همیشه همراه برای مدیریت بالادستی..مدیریت کانون ،این خود کم انگاری را به بدنه صنف تسری داده و با التماس و تمنا و پیامک ، برای تشکیل صف و نمایش کثرت جمعیت در همایش ها، از انان دعوت بعمل میاورد. اما در توزیع فرصت ها و امکانات ، اکثریت انان را از خود میراند.، در حوزه تصمیم سازی و سیاستگزاری هیچ سهمی برای ایشان قایل نیست و حتی در دایره حلقه های مشورتی نیز به بازی گرفته نمیشوند.واینها همه از اصلی ترین ارکان فعالیت صنفی بحساب میایند. کانون به نهادی تبدیل شده که بی کم و کاست مطیع و پیرو بی چون و چرا، و مجری سیاست های مدیریت بالا دستی ست..بچه حرف گوش کن و بی ازار ی که به وقت نیاز با یک فراخوان اعضایش باید به صف بشوند.

[]

اینکه در هنگام انتخابات کانون ، نمایندگان خانه سینما ، مشتاقانه وقت میگذارند و با ذوق و شور در مجمع حاضر میشوند، بواسطه دلسوزی و یا اهمیت صنف نیست ، بلکه از انروست تا شورایی همسو و همراه شکل بگیرد.

اگر این چنین نیست پس این لابی های پشت پرده و پنهانی برای انتخاب اعضا شورای مرکزی و مهندسی کردن پروسه ی انتخاب و چینش افراد، با چه نیت و هدفی صورت می پذیرد.این دلسردی و دوری جستن اعضا از همایش های صنفی چه دلیلی دارد؟ با هریک از اعضا که صحبت می کنیم انتخابات را نمایشی از پیش طراحی شده میدانند که امکان مقابله با ان متصور نیست.هیچکدام انگیزه ای جدی برای فعالیت صنفی ندارند.پیش از برگزاری جلسه ،گروهی با تلفن ،نام برگزیدگان همسو و منتخب مدیران را اعلام کردند.در کمال بهت و حیرت ،پیش بینی همکاران درست بود.چیزی که مرا رنجاند لحن حکیمانه ی رییس جلسه بود که همه را پند میداد مناصب و پست های صنفی آش دهان سوزی نیست و جز پاسخگویی و بدهی به صنف هیچ ارمغان دیگری ندارد و همه مدیران پس از یکدوره فرار را بر قرار ترجیح داده اند..پس چرا دوستان شورای مرکزی این صنف نگریخته اند؟..چرا با اصرار سعی در ابقای مسیولیت خود دارند؟چرا جلسه ی در خفا ترتیب میدهند و انتخابات را مهندسی می کنند؟..از چه نگرانند؟..اگر دغدغه ی صنف را دارند اجازه بدهند تا خود اعضا سرنوشت تنها نهاد صنفی نویسندگان را رقم بزنند..چرا با زیرکی و ارزیابی میزان توفیق و شکست دست به ابتکار میزنند و شگرد اخذ وکالتنامه را بعنوان برگ برنده رو می کنند؟..

[]

فعالترین مردان حوزه ی خدمات صنفی که منشا کارهای بزرگی بوده اند به خنثی ترین افراد تبدیل شده اند ..چنان در دایره ی تهمت و فشار و تحقیر قرار میگیرند که انگیزه ای برای حضور نمی یابند.فعال صنفی تعریف مشخصی دارد و نویسنده خوب تعریفی دیگر.. یک نویسنده خوب الزاما فعال صنفی و نیروی کارامدی بحساب نمیاید..اندسته از افرادی که در مهندسی کردن اوضاع نقش دارند عموما کسانی را برمی گزینند که نسبتی با معیارهاو شاخص های مد نظرشان داشته باشند.میزان کارامدی و کنشگری اجتماعی و صنفی ملاک نیست.نسبت انان با میزان وفاداری ، نزدیکی و فرمانپذیری از مدیریت بالادستی تعریف میشود.از میان این همه عضو با تجربه و فعال ، بیکباره سراغ جوان گمنامی میروند که هیچگونه تجربه و حتی اشتیاقی برای فعالیت صنفی ندارد. گردانندگان ماجرا ، فعالین پر جنب و جوش ، جسور و اما مستقلی که فرمان پذیر نیستند را برنمی تابند..

[]

انتخابات اخیر کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران نمایش پرتخلف و شتابزدگی و چنبره زدن جمعی اندک برای در دست گرفتن مدیریت مطلق یک کانون صنفی ست.کانونی با صد و پنجاه عضو فعال که اساسنامه اش با امضاء فقط هجده تن بتصویب رسیده است.!!!و بدتر از ان انتخاباتش با حضور چهل تن از اعضا صنف برگزار میشود . انتخاباتی که سرنوشتش را غایبین رقم میزنند و نه حاضرین.انتخاباتی که کاندیداهایش با اطمینان خاطر سکوت اختیار می کنند و هیچ انگیزه ای برای معرفی و سخن گفتن ندارند، چرا که بیست و اندی رای از پیش نوشته شده ی غایبین را در کیسه ذخیره کرده اند.حضور حداقلی هجده تن ، باضافه ی ارای گروهی غایب ، برای تسلط به مدیریت کانون کفایت می کند!..این یعنی سلطه ی بی چون چرای غایبین بر حاضرین !!.این اهانت اشکار به تمام کسانی ست که موضوع انتخابات درون صنفی را جدی گرفته و با جدیت و حساسیت دست به انتخاب میزنند.با حذف ارای وکالتی ، مجموع ارا هیچ یک از اعضا حلقه به حد نصاب نخواهد رسید..

 

[]

تخلفات اشکار از اساسنامه مصوب ، دخالت غیرقانونی ناظر و بازرس خانه سینما، انتخاب فرمایشی ریاست سنی جلسه ، بی توجهی و اهمال در بررسی کارنامه شورا، سلب حق قانونی اعضا برای بررسی کارنامه شورا و گفتگو پیرامون دغدغه های صنفی ، پرداختن به موضوعات خارج از دستور ، مهندسی کردن انتخابات و چینش افراد پیش از برگزاری رسمی جلسه ، جلوگیری از قرائت گزارش مالی خزانه دار ، تغییر روند ازاد انتخابات با استناد به وکالتنامه های پیامکی مجهول و شبهه برانگیز، وحذف نیروهای باتجربه و گزینش افرادی با هیچ سابقه درخشان فعالیت صنفی، همه و همه از موارد نقض اشکار مصوبات و اساسنامه قانونی خانه سینما و صنف میباشد.

انتخاب رییس سنی جلسه به پیشنهاد ریسس شورای مرکزی از عجایب این دوره و بی سابقه بود.، ایشان ، بازرس میانسال خانه سینما را ، سالخورده ترین عضو تشکل معرفی میکند.!!! این تخلف صریح ،انهم در اغاز نشستی دموکراتیک ، نشانه ساز و کار ی مستبدانه و فریبکارانه ست.به ریشخند گرفتن قوانین صنفی ست.توهین به شعور حاضرین ، برگذشتن از مرزها و اصول اخلاقی ست.

[]

توصیه من به نویسندگان حضور جدی و خلاق و نقش افرینی در تنها مجمع صنفی ست.سهل انگاری و اهمال در پرداختن به این موضوعات از میزان اعتبار و تشخص حرفه ای نویسندگان میکاهد..کانون صنفی و عضویت در شورا فضیلت ، نیست.اما تن دادن به ساز و کار توهین امیز و مناسبات حاکم بر تشکل صنفی نیز با روح ستیهنده وآزاد وجسور نویسندگان در تضاد ست..

سرنوشت تنها کانون صنفی فیلمنامه نویسان باید در فضایی ارام و بدور از حاشیه های رایج و هیاهو با اتکا به ارزشهای اخلاقی و حرفه ای فقط و فقط بدست نقش افرینان اصلی این حوزه رقم زده شود.

۵۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 519748

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • دنیا US ۰۹:۳۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷
    4 5
    درود.چه صریح و شفاف.بالاخره یکی صداش دراومد.اقای کتیریان و ابوالحسن داوودی هم نقد مفصلی به این فضا داشتن.لذت بردم.