خراسان نوشت ، اینجا خدا فرمان حمله را صادر می کند تا تمام نقشه های دشمن را که مدت ها روی آن برنامه ریزی کرده و تمام جوانب را سنجیده است نقش برآب کند.

اینجا زمین و زمان در تسخیر کسی است که خودش آفریننده آن است. باد از او فرمان می گیرد تا دانه های شن را به حرکت درآورده و هرکدام را همانند سربازی به جنگ دشمن بفرستد. آن قدر این سربازان تند، تیز و ماهرند که هیچ کس و هیچ چیز را یارای مقابله با آن ها نیست. هرچند دشمن کورترین نقطه جغرافیایی ایران را هدف گرفته تا به اهداف شومش دست یابد اما وقتی اراده خداوند بر این تعلق می گیرد که از ملتی که به حق به پا خاسته و در مقابل ظلم ایستاده است دفاع کند در بیابانی برهوت هم همه چیز مهیای مقابله با دشمن می شود و در اینجا باد با همراهی سربازان شن و خاک دشمن را که مجهز به پیشرفته ترین سلاح های روز است از پای در می آورد.
5 اردیبهشت سال 59 و دوسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است که دشمن تا بن مسلح نقشه حمله مسلحانه به کشوری را دارد که تازه خون انقلاب در رگ های آن جریان یافته و فکر می کند با عوامل نفوذی که در داخل دارد می تواند مطابق نقشه اهداف شومش را پیش ببرد اما زهی خیال باطل.
پس از حمله نافرجام آمریکا در صحرای طبس فرمانده جوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد برای دستیابی و بررسی اسناد و اهداف دشمن به منطقه می رود اما به دستور مستقیم بنی صدر، که در آن زمان سمت فرماندهی کل قوا را هم برعهده داشت «محمد منتظر قائم» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد که در منطقه از بالگردها محافظت می کرد، به شهادت رسید.
اما ماجرای شهادت تنها شهید این واقعه چیست؟ شهیدی که از سوی سازمان بسیج مستضعفین کشور با عنوان شهید شاخص کشوری فردا در مراسم بزرگداشت واقعه طبس معرفی می شود. تلفن محرمانه ریاست جمهوری در کاخ سفید به صدا در آمد. منشی مخصوص رئیس گوشی را برمی دارد و با اضطراب به اتاق رئیس جمهور وصل می کند مکالمه پشت خطی حدود 20 دقیقه طول می کشد؛ پس از پایان مکالمه، رئیس جمهور به سرعت از منشی می خواهد تا یادداشتی که در پاکت قرار داده شده را به ستاد کل ارسال کند.
اعلامیه کاخ سفید
پس از فرار آمریکایی ها از ایران، کاخ سفید اعلامیه ای به این شرح پخش کرد:
«آمریکا در عملیاتی در صحرای طبس برای آزادی جان گروگان های اسیر در ایران با شکست روبه رو شد و اسناد سری و مهمی در بالگردها به جای مانده است».
پس از اینکه مدت زمان کوتاهی از پخش این اعلامیه از جانب کاخ سفید گذشت به دستور مستقیم بنی صدر، که در آن زمان سمت فرماندهی کل قوای ایران را برعهده داشت، بالگردهای به جا مانده از عملیات آمریکایی ها بمباران شد و اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد که در منطقه از بالگردها محافظت می کرد، به شهادت رسید.
«صدیقه بیگم مدرس ثانوی» همسر این شهید در مورد نحوه شهادت محمد منتظر قائم از زبان همرزمش این طور می گوید.
ظهر جمعه پنجم اردیبهشت از ستاد مرکزی سپاه تهران با شهید در یزد تماس گرفته شد. خبر این بود که چند فروند بالگرد آمریکایی مردم را در کویر به گلوله می بندند و یک آمریکایی زخمی شده هم در بیمارستان یزد است.
بلافاصله در بیمارستان های یزد صحت و سقم موضوع بررسی که بعد از بررسی معلوم می شود قسمت دوم خبر دروغ است.
تماس از دفتر آیت ا... صدوقی
اما بعد از ساعتی از دفتر آیت ا... صدوقی با سپاه تماس می گیرند که راننده یک تانکر ادعا دارد تانکر نفتش را آمریکایی ها در جاده طبس آتش زده اند. در پی این گزارش، محمد تصمیم می گیرد که هر چه سریع تر به منطقه برود و از نزدیک موضوع را بررسی کند.
راه طبس را با اینکه خاکی و خراب بود با سرعت بسیار زیاد پیمودند در راه از سرنشینان خودرویی که از آنجا گذشته بودند، سؤال کردند که گفتند آمریکایی ها یک تانکر را آتش زده، مسافران یک اتوبوس را گروگان گرفته و هرچه داشته اند برده اند.
«وقتی که به چند کیلومتری منطقه فرود بالگردها رسیدند حدود 15 نفر از برادران کمیته و نیروهای ژاندارمری طبس در منطقه حضور داشتند که یکی از آنها گفته: «منطقه، مین گذاری شده و یک فانتوم به طرف ما تیراندازی کرده است. صبح زود چون از فانتوم خبری نبود به منطقه رفتیم و 8 جسد در آنجا یافتیم. افسر ژاندارمری، برای اطمینان، حکم مأموریت ما را که برای غرب کشور بود، نگاه کرد و به ما گفت: «تا فردا در اینجا نگهبانی دهید».
آن ها که رفتند یک ستوان هم گفت چون فانتوم ها از اینجا پرواز کرده اند، می روم بی سیم بزنم به نیروی هوایی که بدانند نیروی خودی در منطقه هست .
عده ای از پاسداران فردوس و طبس نیز با آن ها تا 100 متری بالگردها می روند ولی شهید جلوتر می رود.
توفانی در 3 کیلومتر
در این زمان متوجه توفانی که حدود سه کیلومتر با آن ها فاصله داشته می شوند و معلوم می شود که به سوی آن ها می آید، در آن لحظه فانتوم در بالای سرآن ها ظاهر می شود، وقتی توفان شروع می شود، مأموران ژاندارمری منطقه را ترک می کنند اما 5 نفر پاسدار یزدی و برادران کمیته طبس باقی می مانند.
توفان می رسد و آن ها همراه با آن حرکت می کنند تا اینکه به نقطه فرود بالگردها می رسند. دو فروند بالگرد در یک طرف جاده و چهار فروند در طرف دیگر جاده قرار داشته، یکی از آن ها در حال سوختن بوده و یک هواپیمای چهار موتوره نیز در کنار آن می سوخته است. آن ها هم از خودرو پیاده شده و برای شناسایی به طرف بالگرد هاحرکت می کنند.
همرزم شهید می گوید: محمد به دقت مراقب مین گذاری یا هر نوع تله انفجاری بود تا به موتورها و جیپ آمریکایی رسیدیم اول موتورها را بررسی کرد و وقتی مطمئن شد که مواد منفجره به آن وصل نیست بقیه هم جلو رفته و موتورها را روشن کرده و با کمک یکدیگر به کنار جاده آوردند.
محمد در آن لحظه با خوشحالی می گوید: «خوب این هم 5 بالگردی که در کردستان از دست دادیم، خدا رساند.» و خود او به سمت یکی از بالگردها می رود.
توفانی که مدتی قبل آغاز شده بود هم دیگر اثری از آن نیست و هوا آرام گرفته است.
همسر شهید ادامه می دهد: محمد خیلی با احتیاط داخل یکی از بالگردها می رود و پشت سر او همرزمش هم داخل می شود. یک کلاسور محتوی چند ورقه درجه بندی شده در آنجا پیدا می کنند و چون تخصصی در این مورد نداشتند آن را سر جایش می گذارند تا برادران ارتشی بیایند و آنها را مورد بررسی قرار دهند.
در آن زمان داخل یکی از بالگردها، یک دستگاه رادار روشن بوده. فانتوم ها یک دور می زنند و دوباره به طرف آن ها حرکت می کنند و به وسیله تیربار کالیبر 50، بالگرد را به رگبار می بندند و این رگبار دقیقاً به طرف بالگردی بوده که دستگاه رادار در آن روشن بوده است و در یک لحظه منهدم می شود.
در این تیرباران و انهدام به گفته همرزم شهید دست محمد قطع می شود و پشت سرش می افتد و او فکر می کند که مواد منفجره، دستش را قطع کرده است؛ جلوتر که می رود و او را صدا می زند صدایی نمی شنود و آنجاست که محمد به شهادت می رسد.
بیوگرافی شهید
شهید «محمد منتظر قائم» در سال 1327 هجری شمسی در یک خانواده مذهبی و کم بضاعت در شهر فردوس به دنیا آمد. پس از پایان سال سوم دبستان به یزد نزد اقوام پدری خود رفت و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت.
همزمان با قیام 15 خرداد، محمد همراه پدر، در صف مبارزه با طاغوت درآمد و به تکثیر و پخش اعلامیه های امام خمینی (ره) پرداخت. او با خلوص خاصی، عکس امام راحل را به شیفتگان می رساند و با همکلاسی هایش، بی پروا علیه رژیم شاه بحث می کرد.
محمد بعد از پایان دوران دبیرستان به خدمت سربازی رفت و پس از پایان خدمت در شرکت برق مشغول به کار شد و همزمان با هدف برانداختن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی با تشکیل گروهی به مبارزه پرداخت.
در سال 1351 اعضای گروه شناسایی و محمد نیز دستگیر و زندانی شد و زیر شکنجه های وحشیانه مأموران ساواک قرار گرفت؛ اما جانانه در مقابل شکنجه ها مقاومت کرد و شکنجه گران را به ستوه آورد.
سرانجام پس از 15 ماه تحمل زندان، در حالی که هیچ اعترافی نکرده بود به ناچار او را آزاد کردند.
پس از آزادی از زندان همچنان به مبارزه ادامه داد و به همکاری با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که آن زمان وجهه خوبی در بین مردم داشت، پرداخت؛ بعد از انحراف و تغییر ایدئولوژی سازمان، رابطه خود را با آن قطع کرد اما همچنان به مبارزه علیه رژیم شاه ادامه داد.
محمد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، خود را وقف انقلاب کرد و به عنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد انتخاب شد و مسئول بنیانگذاری و تشکیل سپاه یزد و تصفیه کمیته شد. او سپاه را گسترش داد و با قاطعیت با ضد انقلاب به مبارزه برخاست.
3سال زندگی مشترک
همسر شهید محمد منتظر قائم می گوید: در زمان شهادت شهید حدود 3 سال بیشتر از زندگی مشترک مان نگذشته بود و خداوند مقدر نکرد که فرزندی داشته باشیم.
او از خصوصیات و ویژگی های اخلاقی شهید می گوید که بسیار ساده، متواضع، با ایمان، صبور و با استقامت بود و بعد از این که از تهران به یزد هم منتقل شد مرتب در حال مبارزه با حزب دموکرات کردستان بود به طوری که همیشه 3 تا 4 ماه را در ماموریت هاسپری می کرد و کمتر شاهد حضورش در خانه بودم.
وی به چاپ کتاب هایی در مورد این شهید اشاره می کند و می افزاید:قرار است در مورد شخصیت و ویژگی های این شهید و نحوه شهادتش در مقاطع دبستان تا دانشگاه مطالبی گنجانده شود، به علاوه انیمیشن و فیلم هایی هم از این شهید درست شده است که جای تشکر و قدردانی از مسئولان و متولیان امر دارد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 530229

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 7 =