این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت و گو با روزنامه بهار به این موارد هم اشاره کرده که در پی می آید :
• بروز معضلات و ناهنجاری های اجتماعی و سیاسی شبیه یک بیماری است و بدون دلیل اتفاق رخ نمی دهد. همچنین درمان و برطرف کردن بیماری نیز بدون شناسایی منشاء پیدایش بیماری و متوقف کردن آن امکان پذیر نیست.
• به نظر من در بروز آنچه بعد از انتخابات اتفاق افتاد، مجموع عوامل دست به دست هم دادند و به صورت مجموعه ای از انتقاد های انباشته خودش را نشان داد.
• در طول چهار سال دولت نهم بی تدبیری های بسیاری صورت گرفته بود. حذف گسترده نخبگان، نگاه بدبینانه به جامعه دانشگاهی و کینه ورزی هایی که صورت گرفت از این دست بود.
• حدود پنج سال از انتخابات دوره قبل ریاست جمهوری گذشته است اما به وظیفه قانونی که شرکت در مجلس تشخیص مصلحت نظام است، عمل نمی شود.
• احترام به حکم رهبری و تامین حقوق مردم ایجاب می کند که آقای احمدی نژاد در جلسات مجمع حضور داشته باشند، چون مصوبات مجمع تاثیر مستقیم در سرنوشت مردم دارد و تنها جریان کارشناسی که می تواند کمک کند به مصوبات بهتر، حضور وزرا و رئیس جمهوری است.
• تاریخ انقلاب روزی بدون آقای هاشمی نیست.
• وضع زندگی آقای هاشمی از اول و پیش از انقلاب خوب بود. اما ایشان پشت پا زد به زندگی خوبی که داشت، مبارزه کرد و به زندان رفت تا اعدام هم پیش رفت. به عنوان فرد مطلع عرض می کنم آقای هاشمی بسیاری از ثروتی که پیش از انقلاب داشت در راه انقلاب خرج کرد.
• همه مردم قم می دانند که زمین های سالاریه که منطقه خوبی در قم است متعلق به آقای هاشمی بود و فعالیت های اقتصادی داشتند که متکی به خودشان باشند در جریان انقلاب. اما تا آنجایی که من می دانم همه آن زمین ها را بدون دریافت یک ریال قطعه بندی کردند و به طلبه ها واگذار کردند.
• شما اگر نشریه های منافقین را که قبل از فرار از ایران داشتند ببینید، دو نفر بیش از بقیه تخریب می شدند؛ شهید بهشتی بود و آقای هاشمی. این جریان امروز هم احساس می کند که آقای هاشمی و همچنین مقام معظم رهبری از معدود حلقه یاران امام هستند که زنده مانده اند.
• جریان آقای هاشمی هم این روزها چنین است که برخی قربه الی الله به آقای هاشمی فحش می دهند.
• بحث شخص آقای هاشمی نیست. این تبلیغات منفی علیه بیت امام (ره) هم در حال انجام است و علیه دیگر یاران امام (ره) هم انجام می شود. هر کس به امام (ره) و انقلاب نزدیک تر بوده، بیشتر مورد اتهام است.
• تنها یک نفر استثنا دارد که مقام معظم رهبری است که آن را هم دروغ می گویند. وگرنه کسانی که به دستورات قرآن و امام (ره) پایبند نیستند، چگونه می توان پذیرفت که مقام معظم رهبری را قبول داشته باشند.
• در دوران اصلاحات هم عده ای بودند که مثل الان که به عنوان هواداری از جنبشی خاص یا هوادار اصولگرایی تیشه به ریشه می زنند این کار را کردند و ضربه های سنگینی هم به اصلاحات زدند. آنها هیچ نسبتی هم با اصلاحات ندارند. کسی مثل گنجی در دوره اصلاحات آیا مسوولیتی داشت.
• آقای هاشمی در دولت اول البته اشتباهاتی داشت. به دلیل برخی کج خلقی های افراد جریان چپ آن زمان، آقای هاشمی به کل جریان بی مهری کرد. به نظرم آقای هاشمی آن زمان افراط کردند و موجب شدند مجلس چهارم شکل گیرد که به حذف کامل جریان چپ آن روز انجامید. اما مجلس چهارم از اواسط کار انتقاد های تندی را نسبت به آقای هاشمی آغاز کردند. اینها جریانی بودند که در نماز جمعه انتقاد از آقای هاشمی را تیر زدن به خیمه امام حسین (ع) می دانستند. همین ها در اواسط حرکت قطار سازندگی آقای هاشمی ترمزدستی این قطار را به نام عدالت و مبارزه با تجمل گرایی کشیدند.
نظر شما