جام جم نوشت:همه چیز از یک تماس اشتباهی شروع شد. بعد از آن هم تماس‌ها ادامه داشت تا این‌که زندان و دادگاه فصل آخر این تماس‌ها بود.

ناهید تصور نمی‌کرد درددل با پسر غریبه او را عاشق کند. عشقی که همراه هوس بود و یک قربانی گرفت. حالا او در زندان منتظر رای دادگاه است. در زندان خیلی به گذشته فکر کرد، اما خط آخر افکارش به پشیمانی می‌رسید که برای آن هم دیر شده بود.

به چه اتهامی در زندان هستی؟

معاونت در قتل همسرم.

 قتل را چه کسی انجام داد؟

مهرداد، پسر مورد علاقه‌ام.

چطور با او آشنا شدی؟

داستانش طولانیه.

اشکال نداره،تعریف کن.

سه سال قبل با اکبر، همسرم ازدواج کردم. او مرد خوبی بود، اما یک اشکال بزرگ داشت. به کارش بیشتر از من اهمیت می‌داد. صبح ساعت 8 صبح به مغازه می‌رفت و تا ساعت 11 شب آنجا بود. وقتی هم به خانه می‌آمد شامش را می‌خورد و می‌خوابید.از نظر مالی چیزی کم نداشتم، اما از نظر عاطفی در زندگی با مشکل بزرگی رو‌به‌رو بودم. یک سال این شرایط را تحمل کردم. یک روز یک شماره نا‌شناس با من تماس گرفت. مرد جوانی بود که اشتباه گرفته بود و مودبانه عذرخواهی کرد.فردایش پیامک زد که از صدای من خوشش آمده است. پیامک را پاک کردم و جوابی ندادم. او دست‌بردار نبود و هر روز ساعت 10 صبح یک پیامک عاشقانه سلام صبح بخیر می‌فرستاد. من هم وسوسه شدم و یک روز جوابش را دادم و داستان رابطه ما از آنجا شروع شد.

ابتدا این رابطه برایم سرگرمی بود. مهرداد اهل یکی از شهرهای شمالی بود. اطمینان داشتم که قرار نیست یکدیگر را ببینیم. بعد از مدتی تلفنی صحبت می‌کردیم. در طول روز یک ساعتی با هم حرف می‌زدیم. من درددل می‌کردم و او با حرف‌هایش آرامم می‌کرد. وقتی به خودم آمدم به او وابسته شده بودم. تمام و فکر و ذهنم مهرداد شده بود.

با هم قرار ملاقات نداشتید؟

بعد از هفت ماه یک روز صبح که به مهرداد زنگ زدم گفت به شهر ما آمده است. اصرار کرد همدیگر را ببینیم که قبول کردم.او این همه راه را برای دیدن من آمده بود. با ماشین او به حاشیه شهر رفتیم. دو ساعتی با هم بودیم و من به خانه آمدم و او راهی شهر خودش شد. کاش این دیدار هیچ وقت انجام نمی‌شد.

چرا؟

بعد از آن به مهرداد بیشتر وابسته شدم. دوست داشتم هر روز او را ببینم. وقتی حسم را به او گفتم، فهمیدم مهرداد هم حس من‌ را دارد.او از من خواست از شوهرم جدا شوم و با او ازدواج کنم. چند روز روی پیشنهادش فکر کردم و به خاطر احساسم قبول کردم.

 همسرت مخالفت نکرد؟

وقتی به اکبر گفتم تصمیم به طلاق گرفتم شوکه شد. او مرا دوست داشت. برای مغازه شاگرد گرفت و شب‌ها زودتر به خانه می‌آمد. فکر می‌کرد حرفم در حد یک تهدید است، اما دل من پیش مهرداد بود و زود آمدن اکبر به خانه ما را محدود‌تر کرده بود. هر چه من بیشتر برای طلاق اصرار می‌کردم رفتار اکبر بهتر می‌شد.

حالا که مشکلت حل شده بود، چرا رابطه‌ات را با مهرداد قطع نکردی؟

همسرم دیر به فکر تغییر خود افتاد و من عاشق مهرداد شده بودم. این رویه ادامه داشت تا این‌که یک روز مهرداد پیشنهاد هولناکی را مطرح کرد. او گفت تنها راه رسیدن ما به هم کشتن اکبر است.

تو هم قبول کردی؟

راستش ابتدا مخالفت کردم و تا چند روز تلفنم را خاموش کردم، اما نمی‌توانستم مهرداد را فراموش کنم. او با حرف‌هایش مرا راضی کرد.

چه نقشه‌ای برای قتل داشتید؟

قرار شد من به بهانه گردش اکبر را به شهر آنها بکشانم و مهرداد به دو نفر پول بدهد تا در یک تصادف ساختگی شوهرم را بکشند. وقتی به آن شهر رسیدم دو نفر آدمکش پول را گرفتند و فرار کردند. بعد مهرداد خودش دست به کار شد. یک شب من در غذای شوهرم قرص خواب‌آور ریختم. وقتی بیهوش شد، مهرداد به ویلای ما آمد و شوهرم را با ضربه‌های چاقو کشت.

بعد چه کردید؟

تا صبح صبر کردیم و مهرداد به خانه‌شان رفت و من با پلیس تماس گرفتم. قرار بود طوری وانمود کنیم که دزدان به ویلا آمده و شوهرم را کشته‌اند. این حرف‌ها را زدم، اما افسر پرونده شک کرد.وقتی متوجه شک مامور پلیس شدیم تصمیم گرفتیم فرار کنیم. در شهرهای مختلف می‌گشتیم. مهرداد دو تا شناسنامه جعلی خرید و با هم در یک شهر زندگی مخفیانه را آغاز کردیم.

هزینه زندگی را چطور تامین می‌کردید؟

مهرداد در یک کارگاه سنگبری مشغول کار شد. من هم طلاهایم را فروختم و خانه‌ای اجاره کردیم. 

نمی‌ترسیدید دستگیر شوید؟

اوایل خیلی می‌ترسیدیم، اما بعد مدتی با شرایط کنار آمدیم. فکر نمی‌کردیم شناسایی شویم.

چطور دستگیر شدید؟

یکی از دوستان مهرداد او را در شهر دید و موضوع را به پلیس گفت و او دستگیر شد. او تا چند روز سکوت کرد و آدرس خانه را نداد تا این‌که مجبور شد آدرس را بدهد و من دستگیر شدم.ما را به شهر محل قتل بردند و در آنجا صحنه قتل را بازسازی کردیم و روانه زندان شدیم.

در این مدت ملاقاتی داشتی؟

نه. خانواده‌ام طردم کرده‌اند. فقط چند بار مهرداد را دیدم.

این رابطه ارزش قتل را داشت؟

من عاشق مهرداد بودم و فقط به رسیدن به او فکر می‌کردم. کاش اکبر راضی به طلاق می‌شد تا کار به اینجا کشیده نشود.

او که رفتارش را تغییر داده بود، چرا سعی نکردی به جای خیانت زندگی‌ات را بسازی؟

دیر به فکر افتاد.

تو باید زودتر با او حرف می‌زدی.

مگر وقتی پیش آمد که بتوانیم حرف بزنیم.

بله همان‌طور که بعد از رابطه با مهرداد با او حرف زدی.

(سکوت متهم)

می‌دانی چه سرنوشتی در انتظارت است؟

خانواده اکبر اشد مجازات را خواسته‌اند و مهرداد قصاص می‌شود و من زندانی.

پشیمان نیستی ؟

نمی‌دانم!

 

1717

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 536021

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 31
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • فرهاد US ۱۴:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    91 13
    به نظرم این زن هم لیاقت اعدام دارد چون حتی پشیمون هم نیست.زمسه شوهرش که حتی بداخلاق یا معتاد و ... نبوده. خلاصه استدلالش این بود چون شوهرم شبا دیر میامد حقش بود کشته بشه جالب اینکه بعد از زود اومدن هم به دلیل زود آمدن و محدود کردن این خانوم حقش بوده کشته بشه
  • بی نام A1 ۱۴:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    41 0
    در زندان خیلی به گذشته فکر کرد، اما خط آخر افکارش به پشیمانی می‌رسید که برای آن هم دیر شده بود خودش گغته نمی دونم پشیمان هستم یا نه بعد شما از جانبش می گین پشیمان بخدا آدم می مونه از یک طرف می گن بیکاری، فقر، عدم امکان ازدواج ولی اینا که همش رو دارشتند پس ایکاش خودمون رو دیگه گول نزنیم واسه ی این بهونه ها ای کاش به شوهرت می گفتی که به من بیشتر توجه کن و توضیح می دادی نیازت رو، این بنده خدا یا قبول می کرد یا نه دیگه. حداقل وجدانت راحت تر بود
  • بی نام A1 ۱۴:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    70 19
    مگه میشه فقط زندانی بشی دو تا مرد رو به کشتن داد فقط بره زندان؟اعدام کنید تورو خدا این زن رو
  • بی نام A1 ۱۴:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    86 9
    وای خدایا شوهره بدبخت دارشته جون میکنده توو مغازه با این مخارج زندگی حق داشته این همه ساعت کار کنه,اونوقت این خانوم با توجیه کردن خودش راحت خیانت میکنه , هنوزم داره توجیه میکنا قتلو
  • سجاد IR ۱۴:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    63 10
    بیاین وزیر ارتباطات رو هم اعدام کنین، هرچی باشه اینا با اس ام اس با هم آشنا شدن دیگه
  • bist A1 ۱۴:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    13 2
    نمی داند
  • بی نام IR ۱۴:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    57 19
    بیچاره اکبر ... اگه من قاضی پرونده بودم حکم اعــــدام زن رو هم صادر میکردم
  • بی نام IR ۱۴:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    67 1
    از نوجوانی باید مردم را برای زندگی آمده کرد. ما هیچ گونه اموزشی ندیده‌ایم. بلد نیستیم.
  • بی نام A1 ۱۵:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    19 3
    نمیدانم. روزگار سختی در انتظارشه
  • میثم EU ۱۵:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    49 13
    قابل توجه اونایی که فکر میکنن زنها فقط بخاطر مشکلات مادی جذب کسی دیگه میشن باز صد رحمت به مردها که اگه خیانت میکنن لااقل ادم نمیکشن
  • ایرانی A1 ۱۵:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    34 0
    باید مشکلات رو مطرح کرد با طرف مقابل. قبل از اینکه دیر بشه
  • رر A1 ۱۵:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    34 16
    بازم فتنه زنان مظلوم
  • بی نام A1 ۱۵:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    33 42
    اینکه زن در خانه بماند نتیجه اش همینه. زن باید شریک زندگی باشد و کار کند و درآمد داشته باشد.
  • بدون نام ۱۵:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    26 5
    وايعني چي هنوزم نميدونه پشيمونه يانه واقعاايول به اي جامعه
  • بی نام GB ۱۵:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    19 2
    گمونم این فیلمشو دیده بودم
  • بی نام RO ۱۵:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    29 8
    معلومه که عشقش واقعی بوده
  • zahra IR ۱۵:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    39 1
    بي چاره اكبر.
  • رامسری IR ۱۶:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    34 0
    چقدر تو این چند سال اخیر پرونده هایی از این نوع زیاد شده...جالبه که تو خیلی هاشون مشکل مالی و بیکاری هم وجود نداره...دلیلش چیه آخه؟
  • بی نام RO ۱۶:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    31 53
    مطمئن باشید که مقتول هم مقصر است ولی چون در مملکت ما فرهنگ زندگی در حد زیر صفر است همه این زن را مقصر می‌دانند. ای کاش فعالین مدنی و اجتماعی برای نجات این زن دست به کار شوند
  • بی نام A1 ۱۷:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    67 4
    هيچكس فكرشو نميكرد ٤ دهه بعد اين خير و بخونه ، كاش دنيا دنده عقب داشت
    • بدیع الزمان IR ۱۷:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
      15 31
      تحلیل های طیف های مختلف..مدافع حقوق زنان: این زن به نوعی قربانی است در جامعه ای که عاشق شدن زن بد بدانند زنهای بی پناه مورد سو استفاده مردان هوسران میشوند..رجانیوز و شرکا: وزیر ارتباطات دولت وقت مقصر است که تلفن را محدود نکرد باید سیستمهای محدود سازی صدای افراد اجرایی میشد البته این تحلیل با عوض شدن دولت کاربرد نداره...تحلیل اصلاح طلب های به ظاهر روشنفکر: اگر در جامعه مکانی برای تخلیه احساسات و نیازها بود این اتفاق نمی افتاد غافل از اینکه این خانم شوهر داشته آنهم با امکانات مکفی.اما واقعا جدا از ضعف قانون و کمبود معنویت مشکل چیست؟..به نظر من اگر قانون طلاق و خانه عفاف و غیره هم درست شود باز ذات خراب کار خودش میکنه.به نظر من مهمترین راه حل تعلیم صحیح باور های عمیق دینی به جامعه است
  • بی نام US ۱۷:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    62 17
    خبرآنلاین اینو چاپ کن: درد اصلی این رابطه ها که در حال زیاد شدن هم هست، جوانی نکردن زنان فعلی پیش از ازدواجشان هست، بسیاری از زنان فعلی حسرت دختران امروزی را می خورند و به نوعی خود را قربانی می دانند که با خلا های عاطفی در روابط زناشویی بیشتر تشدید میشه.
  • بی نام DE ۱۷:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    72 2
    فرهنگ پایین وخیانت
    • بی نام A1 ۱۷:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
      48 2
      فرهنگ پایین. و موافقم
  • بدون نام ۱۸:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    75 2
    طفلك رو به بهانه گردش كشوندي يه شهر ديگه بعد كشتيش??
  • علی A1 ۱۹:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    73 1
    باید به درجه ای از فهم وشعور برسیم که وقتی کسی که رفتنیه رو باید راهی کرد جلوی خیلی از این خیانتها وقتلها گرفته میشه.اقایان خانمها اگر حتی نزدیکترین عزیزت گفت تورو نمیخوام بجای اصرار کفشاشو جفت کن بره
    • بی نام IR ۱۱:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
      1 0
      بهترین نظری که خوندم
  • مقیمی A1 ۲۰:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۳
    65 19
    حیا از چشم زن بره بیرون هرکاری ازش بر میاد .
  • بی نام A1 ۰۴:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۴
    22 29
    برای قتل و رابطه و همه چیز مقصر ه وهیچ شکیم توش نیست ولی خدایش فقط کسای ک واقعا عاشق شدن معنی نمیدانم شو میفهمن
    • بی نام A1 ۱۴:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۴
      21 24
      عشق واقعی اینجوریه که حتی با اینکه همه چیزتو از دست میدی ولی هیچ وقت پشیمون نمیشی. اما کاش شوهر به جای اصرار به ادامه ازدواج از زندگیش میرفت بیرون و یا زن حق طلاق داشت و اینطور نمیشد
    • بی نام A1 ۰۹:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
      0 0
      چقدر تعریفتون از عشق دم دستی و سخیفه