همیشه برایِ باشگاههایِ بزرگ خریدِ بازیکنانِ اصلی قبل از شروعِ پیشفصل تاثیری مثبت داشته، کاری که ژوزه مورینیو همیشه انجام داده و امسال هم در منچستر یونایتد پیش گرفته است.
جزییاتِ ریز همیشه نه تنها در فوتبال، بلکه هر ورزشی، در نتایجِ نهایی سرنوشتساز بودهاند. از حذفِ سسِ گوجه فرنگی از رژیمِ غذاییِ تیم گرفته تا جنسِ لباسِ متفاوت برایِ هر بازیکن در سفرهایِ طولانی مدت. برایِ همین گاهی خیلی عجیب به نظر میرسد که باشگاههایِ بزرگ به مهمترین نکتهیِ ریز (که البته واقعا هم ریز نیست) توجهای نمیکنند: خریدِ بازیکنانِ جدید قبل از شروعِ پیشفصل.
مربیان همیشه از اهمیت هماهنگیِ بازیکنانِ تازه وارد، چه به لحاظِ تاکتیکی و چه به لحاظِ اجتماعی، با محیطِ جدیدشان حرف میزنند. با این حال باشگاههایِ زیادی درست در آخرین ساعاتِ پنجرهیِ ترنسفرهایِ تابستانی، و در حالی که لیگ هفتههاست شروع شده، بازیکنِ جدید میخرند. تاثیرِ این شرایط گاهی کاملا قابلِ بررسی است.
برگردیم به 11 ماهِ قبل و هفتهیِ چهارمِ لیگِ برتر در فصلِ 2016-2015، جایی که منچستر یونایتد در زمینِ سوانزی 1-2 شکست خورد. در این بازی داوید دخئا که هنوز وضعیتِ ماندن یا رفتنش به رئال مادرید مشخص نشده بود از سویِ لویی ون گال کنار گذاشته شده بود و سرخیو رومرو درونِ دورازه قرار داشت، رومرویی که مقصرِ اصلیِ گلِ دومِ سوانزی، توسطِ بافتمی گومیس بود. در سویِ دیگر هم آنتونی مارسیال نبود که با گلهایش یونایتد را نجات دهد، چون هنوز بازیکنِ یونایتد نشده بود.
هیچ راهی برایِ اینکه بگوییم اگر دخئا و مارسیال در این بازی بودند چه نتیجهای رقم میخورد نیست. اما غیرِ منطقی نیست اگر فرض کنیم با این دو بازیکن در ترکیبِ اصلی یونایتد شانسِ بیشتری برایِ نباختن، یا حتی بردن داشت. بحث سرِ همین جزییاتِ ریز است، جایی که قطعا ترجیح میدهید دخئا درونِ دروازهیِ تیمتان باشد.
اگر یونایتد این بازی را مساوی میکرد چه تفاوتی در سرنوشتِ فصلش داشت؟ یک امتیازِ بیشتر معنیاش چهارم شدن و شانسِ حضور در چمپیونز لیگ بود. از نظرِ مالی هم تفاوت 1.2 میلیون پوند اضافه برایِ یک رده بالاتر در لیگ به علاوهیِ 25 میلیوم تا 60 میلیون پوند (بسته به اینکه تا چه مرحلهای از چمپیونز لیگ پیش بروند) بود. به علاوه اگر یونایتد امسال هم موفق نشود سهمیهیِ چمپیونز لیگ را کسب کند 30 درصد از قراردادِ فصلی 75 میلیون پوندیاش با آدیداس کسر خواهد شد، یعنی 22.5 میلیون پوند ضرر. در نهایت اینکه چهارم شدنِ یونایتد شاید به معنایِ باقی ماندنِ ون گال در جایگاهش بود (قبول این نکتهیِ آخر علیه تمام بحثهایی که در بابِ فوایدِ این یک امتیاز تا حالا کردم است، اما ادامه میدهیم).
قصدِ من فقط انتقاد از یونایتد نیست. باشگاههایِ زیادی هستند که البته به دلایل مختلف چنین وضعیتی دارند. مثلا یک بازیکنِ اصلی در آستانهیِ شروعِ فصل مصدوم میشود و نیازی فوری به پیدا کردنِ جانشینی برایش به وجود میآید. یا دو باشگاه در جدال رویِ رقمِ نهایی گیر میکنند و باشگاهِ فروشنده تا وقتی برایِ بازیکنش جانشین پیدا نکند حاضر به امضایِ قراردادِ نهایی نیست. و خودِ باشگاهِ دیگر که قرار است بازیکنِ جانشین را به این باشگاهِ فروشنده بفروشد وضیعیتی مشابه دارد و این باعثِ ایجاد دومینیویی میشود که گاهی تا لحظهیِ آخر حل نمیشود.
اما وقتی بحثِ سرِ بازیکنانِ اصلی است، عجیب است که این همه ترنسفر به روز و ساعاتِ آخر کشیده میشود. مثلا منچستر سیتی فصلِ پیش کوین دبروینه را با مبلغِ 62.5 میلیون پوند در 30 اوت خرید و یوونتوس هرنانس را حتی یک روز دیرتر. هر کدام از این دو ترنسفر دلایلِ خاصِ خودشان را داشتند. اما معمولا چنین ترنسفرهایِ دیرهنگامی یا وقتی انجام میشود که هدفِ اصلیِ یک تیم دیگر قابلِ دسترسی نیست و گزینهای جایگزین و فوری نیاز است، یا دو باشگاهِ سرِ مبلغِ قرارداد چانه میزنند.
مشخص نیست اگر آنالیزوهایِ یونایتد به این نتیجه رسیدهاند که اگر مارسیال را زودتر میخریدند (و با تنها وین رونی و جیمز ویلسون به عنوانِ مهاجمینِ تیم فصل را شروع نمیکردند) و مسئلهیِ دخئا را زودتر حل میکردند تیمشان شانسِ بیشتری برای کسبِ سهیمهیِ چمپیونز لیگ داشت. آنچه مشخص است این است که تصادفی نیست که مورینیو خریدهایِ خودش را خیلی زود و قبل از شروعِ پیشفصل انجام داده است.
زلاتان ایبراهیموویچ، هنریک مخیتاریان و اریک بایی همه قبل از نیمهیِ ژوئیهیِ به تیم پیوستند و درست است که داستانِ انتقالِ پل پوگبا هنوز ادامه دارد، اما این اتفاقی عجیب نیست، چون ما داریم دربارهیِ گرانقیمتترین ترنسفرِ تاریخِ فوتبال حرف میزنیم. تازه هنوز دومِ ماهِ اوت است و حتی اگر مورینیو، اینطور که به نظر میرسد، قصدِ خریدِ یک مدافعِ دیگر را هم داشته باشد، تا نیمهیِ ماه این ترنسفر هم کامل خواهد شد.
رویکردِ مورینیو به ترنسفرهایِ تابستانی همیشه همین بوده است. در یک دههیِ گذشته، همیشه اهدافِ اصلی در ابتدایِ باز شدنِ پنجره به تیمهایِ او پیوستهاند و تنها بازیکنانی که بعد از شروعِ فصل به تیمهایش اضافه شدهاند ساموئل اتوئو (29 اوتِ 2013)، پدور (20 اوتِ 2015) و وزلی اشنایدر 27 اوتِ 2009) بودهاند. در این سه مورد هم باید به خاطر داشته باشیم که اتوئو و پدرو هیچکدام به عنوانِ گزینهیِ اول برایِ قرار گرفتن در ترکیبِ اصلی راهیِ چلسی نشدند و برایِ خریدِ اشنایدر هم مورینیو زمانِ زیادی لازم داشت تا باشگاه را مجاب به پرداختِ مبلغی که رئال مادرید میخواست کند. که البته نتیجهاش هم شد فتحِ سهگانه توسطِ اینتر. از این منظر برایِ یونایتد مورینیو پیشرفتِ قابلِ توجهای نسبت به ون گال است، مربیای که در دو فصل بیش از یک دههیِ مورینیو بازیکنانِ اصلی را بعد از شروعِ لیگ خرید (مارسیال، دیلی بلیند، مارکوس روخو و آنخل دی ماریا).
لازم نیست نابغه باشید تا درک کنید وقتی تیمی، به خصوص یک تیمِ بزرگ، در ساعاتِ پایانیِ پنجرهیِ ترنسفرهایِ تابستانی دست به خرید میزند، مشکلی دارد. 48 ساعتِ آخرِ پنجرهیِ ترنسفرِ 2011 را به یاد بیاورید، مقطعی که آرسنال پر مرتهساکر، میکل آرتتا، آندره سانتوس و پارک چو یانگ را خرید. نه اینکه اینها بازیکنانِ بدی باشند (البته سانتوس و یانگ خیلی کمتر از انتظار ظاهر شدند)، اما ورودِ یکبارهشان به باشگاه فرصتِ کمی برایِ هماهنگ شدنش بهشان داد. اینکه آرسنال در اواخرِ اکتبر تا ردهیِ پانزدهم هم سقوط کرده بود نشان از وضعیتِ بحرانیِ تیم داشت (اگرچه تا پایانِ فصل موفق شدند به ردهیِ سوم، با یک امتیاز بیشتر از تاتنهام برسند.)
بررسیِ تاثیراتِ ترنسفرهایِ زود یا دیر علمی دقیق نیست، و قابلِ درک است که چرا بعضی باشگاهها، برایِ پرداختِ پولِ کمتر، یا با قرار گرفتن در وضعیتی که از کنترلِ خودشان خارج است، این ترنسفرها را تا روزهایِ آخر کامل نمیکنند. اما حسی است که انگار بعضی باشگاهها کلا اعتقادی به وفاید انجامِ زودهنگاهمِ ترنسفرهایِ تابستانی ندارند، رویکردی که شاید گرانتر در بیاید، اما ارزشش را دارد.
256 41
نظر شما