انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا به پایان خواهد رسید و در پایان این رقابت ها نهایتا یکی از ۲ نامزد اصلی به قدرت می رسد. در حال حاضر ممکن است جنجال های رسانه ای ناشی از جنگ قدرت بین پویش های انتخاباتی ۲ نامزد، مبنای تفسیر و تحلیل تصمیم های سیاسی داخلی و بین المللی آن ها باشد.
اما به نظر می رسد که باید بتوانیم هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ را مدتی پس از پایان انتخابات تصور کنیم. زمانی که دعوای سیاسی تمام می شود و آن ها گرفتار واقعیت های تصمیم سازی و تصمیم گیری در ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا می شوند. در آن روز، احتمالا نه ترامپ آن چنان جمهوری خواه دیوانه خواهد بود که امروز به نمایش می گذارد و نه هیلاری آن چنان لیبرال آزادی خواه خواهد ماند که امروز ادعایش را می کند. شاید بهتر باشد به جای اینکه صرفا مواضع ناشی از هیجان های انتخاباتی و بازی های رسانه ای را دنبال کنیم، بخشی از توان مان را نیز صرف بررسی شبکه های نخبگانی اقتصادی، سیاسی و بین المللی حول این نامزد ها کنیم.
شاید برخی پرسش های مفید این باشند که آن ها احتمالا از چه اندیشکده هایی کمک می گیرند؟ منافع سیاسی و اقتصادی کدام یک از گروه های مرجع در جامعه آمریکا را دنبال می کنند؟ کدام یک از سود و زیان های سیاست داخلی آمریکا بر تدوین و اجرای سیاست خارجی آن ها تاثیر می گذارد؟ پرسش هایی از این دست احتملا به ما کمک می کنند که در تحلیل اکنون و فردای ایالات متحده فریب نخوریم.
2323
نظر شما