برای مثال شهرهایی که در امتداد رشته کوههای البرز و زاگرس قرار دارند، هر از گاهی با زلزلههای بزرگ و ویرانگر و هرازگاهی با زلزلههای کوچک ایجاد نگرانی برای شهروندان کرده است.
در این میان شهر تهران که در ابتدا برای شهری با جمعیت حدود 4 میلیون نفر طراحی شده بود، (البته اگر طراحی شده بود!) حال با جمعیتی بین 10 تا 14 یا بیشتر میلیون نفر روبرو است. این درحالی است که تراکم انسانی در یک شهر بیدفاع با لرزهخیزی تقریباً شدید میبایستی بسیار نگرانکننده و مدنظر مسئولان، جامعه و شهروندان و بخصوص متخصصان امر باشد.
متأسفانه یا خوشبختانه تا زمان اولین حرکت عقربه دستگاه زلزلهنگار در تفکر هیچکس نمیگنجد که تبعات این تکانها چیست و چه خواهد بود! ولی ده یا بیست ثانیه بعد فاجعهای به ابعاد غیرقابل تصور رخ میدهد که شایسته است به آن توجه بسیار جدی شود وگرنه راهی برای برگشت نخواهد بود.
بیشتر ساختمانهای تهران چه قدیمی و چه تازهساز متأسفانه به دلایل قدمت، ضعف در ساخت، عدم رعایت ضوابط زلزله، پیوستگی ساختمانها به هم و ... بسیار آسیبپذیر فرض میشوند و در نزد متخصصان این رشته، زلزله تهران بلایی است که در تاریخ دو قرن یا سه قرن اخیر بیسابقه است!!!
در این میان اگر ساختمانها و مستحدثات را به سه گروه کلی؛ مسکونی، اداری و تجاری، ساختمانهای امدادی مثل بیمارستانها و مراکز امنیتی و شریانهای حیاتی مثل آب و برق و ... تقسیم نمائیم، در صورت بروز حادثه منتجه کل تخریب و آسیبهای انسانی باید (در صورت امکان البته!) میبایستی به مراکز امدادی مثل بیمارستانها هدایت شوند که خود وضعیت بسیار ناگواری در زمان بعد از زلزله خواهند داشت.
بین سالهای 1371 تا 1377 طی یک پروژه خودجوش و با امکانات شخصی جوانی تازه برگشته از تحصیلات از فرنگ بدون حقوق نجومی حدود 110 بیمارستان را مورد بررسی اولیه از دیدگاه آسیبپذیری لرزهای در شهر تهران قرار داد که نتیجه آن نقشه آسیبپذیری بیمارستانهای تهران بود.
این تلاش نفسگیر بارها به مقامات کشوری تقدیم، ارسال و طی جلسات مختلفی وضعیت ناگوار بیمارستانها چه از دیدگاه خود ابنیه و چه از دیدگاه زمان اضطرار در زمان زلزله بیان شد. چند سال بعد یک پروژه بیکفایت در دفتر فنی وزارت بهداشت شروع به بررسی بیمارستانها کرد که متأسفانه بدلیل عدم درک صحیح از مسئله به ناچار ادامه آن قطع و منابع عظیمی هم از دست رفت!!!
به هر حال خود حرکت، امری حیاتی و لازم بود ولیکن سوء مدیریت و شاید به عبارت صحیحتر عدم درک مبانی مقاومسازی منجر به شکست پروژه شد. حاصل نقشه تهیه شده این است که اول تراکم بیمارستانها اصلاً مطلوب نیست و در هسته مرکزی شهر قرار دارند و برای امدادرسانی باتوجه به وضعیت خیابانها بعد از زلزله مطلوب نیست و دوم اینکه نزدیک به 80 درصد بیمارستانها در اثر زلزله مشخص شهر تهران با شتاب خاص خود دچار عدم فعالیت خواهند شد.
باید توجه داشت، فوت پرسنل متخصص زیر آوار، نبود اطاقهای عمل، عدم دسترسی به داروها، باز شدن داروهای رادیواکتیو و... چه مصیبتی را میتواند برای یک شهر چندین میلیونی به همراه داشته باشد.
مدتی پیش رئیس نظام پزشکی کشور، دکتر زالی به این مهم و وضعیت ناهنجار بیمارستانها در زمان زلزله اشاره کردند. تصور میکنم از سالهای 70 تا به امروز زمان لازم برای رسیدن به این مهم که آیا نیاز به بررسی دقیقتر و مقاومسازی بیمارستانها لازم است یا نه کافی بوده است چون جوان آن روز اکنون پا به سن گذاشته و نگرانیش دوچندان شده است!
عقربه لرزهنگار در تهران هر لحظه ممکن است فعال شود.
نظر شما