تشکیل این شورا در یمن، درواقع به منظور زمینهسازی برای تشکیل دولت وحدت ملی، صورت گرفت و با رأی اعتماد پارلمان یمن، صورت قانونی و رسمی به خود گرفت. از سوی دیگر با دعوت کمیته عالی مسئول فعالیتهای مردمی شورا، مردم استانهای مختلف یمن هم با برگزاری تظاهراتی میلیونی، حمایت خود را از شورایعالی سیاسی اعلام و آن را از مشروعیت مردمی برخوردار کردند.
بهاینترتیب پس از مدتها خلأ سیاسی، ساختار قدرت در یمن شکل تازهای به خود گرفت و اختیارات نخستوزیر به شورایعالی انتقال یافت.
باوجود تحولات فوق که مورد تأیید نهادهای قانونی و عموم مردم یمن نیز هست، عربستان سعودی که حدود یک سالونیم پیش به بهانه درخواست «عبدربه منصورهادی»، رئیسجمهوری به گمان آنها مشروع یمن، به این کشور حمله کرد، همچنان حاضر نیست حملات خود به این کشور فقیر عربی- اسلامی را خاتمه دهد و به رأی و نظر مردم این کشور احترام بگذارد. علاوه بر بمباران مناطق نزدیک به تجمعات مردمی حامی شورایعالی سیاسی در روزهای گذشته، این کشور درصدد ارائه طرحهای موازی در مقابل شورایعالی سیاسی برآمده و برای عملیاتیکردن این پروژه نیز دست به دامان ایالات متحده آمریکا شده است. دراینزمینه حضور جان کری، وزیر امورخارجه دولت اوباما، در جده (۲۵ آگوست، چهارم شهریور) میتواند حاوی پیامهای مختلفی باشد. به نظر میرسد، محور مذاکرات طرفهای آمریکایی و سعودی، پایاندادن به جنگ یمن است که برای هر دوی آنها برد به حساب میآید. در صورت خاتمه جنگ یمن، دولت اوباما میتواند این امر را بهعنوان موفقیتی در کارنامه سیاست خارجی خود ثبت و به تقویت موضع دموکراتها در انتخاب پیش روی آمریکا کمک کند. دولت عربستان نیز ماههاست که به بینتیجهبودن جنگ یمن واقف شده اما بهدلیل مشخصشدن بیلیاقتی و اشتباه سیاستمداران جوان این کشور در صورت عقبنشینی یکجانبه، حال بهدنبال راهحلهایی است که بتواند آبرومندانه خود را از باتلاق یمن نجات دهد. دراینزمینه کشاندن ایالات متحده به منطقه و اعلام طرح جدید این کشور برای بحران یمن، اوج نبوغ و ابتکار مقامات سعودی بوده است.
واقعیت آن است که تغییرات اخیر سیاسی در یمن، از دو منظر کاملا به ضرر عربستان سعودی تمام شده است؛ از یک سو این تحولات، موازنه قدرت منطقهای در یک جبهه دیگر را نیز به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر داد و همسو با موضع مقامات ایرانی، خلأ سیاسی شکلگرفته در یمن ازسوی نیروهای مردمی این کشور برطرف شد. ازسویدیگر، پس از اعلام موضع گروههای داخلی یمن درباره پیگیری مذاکرات صلح در داخل و ادامهنداشتن مذاکرات در هیچ کشور دیگری پس از تشکیل شورایعالی سیاسی و حمایت ایران و روسیه از این امر، عربستان سعودی به این نکته آگاه شد که دیگر کنترل اوضاع را در دست ندارد. حمایت پارلمان و مردم از شورایعالی سیاسی، ادامه حمایت عربستان از منصور هادی و حملات به یمن را کاملا از مشروعیت انداخت و امکان هرگونه اعمال نفوذ در مذاکرات طرفهای یمنی را از بین برد؛ درنتیجه عربستان با دستگذاشتن روی بحث «قدرتگیری ایران و روسیه» و طرح مجدد ادعاهایی همچون «ارسال سلاحهای ایرانی به یمن»، تلاش کرد ابعاد جدیدی به بحران یمن داده و با جلب نظر ایالات متحده، خود را از قرارگرفتن در حالت بازنده صرف نجات دهد.
جالبتر اینکه وزیر امورخارجه آمریکا، بهدلیل منافع داخلی و خاورمیانهای کشورش، با بیتوجهی کامل به تحولات صورتگرفته در یمن، سخن از «طرح جدید» به میان میآورد؛ طرحی که شامل دولت وحدت ملی و خلع سلاح نیروهای حوثی است. این درحالی است که طرح تشکیل دولت وحدت ملی، نه پیشنهاد جدید دولت آمریکا، بلکه ابتکار عمل مردم و احزاب یمنی در هفتههای گذشته بوده است که البته در رابطه با ترکیب دولت وحدت ملی و نقش حوثیها در آن، نظر مردم یمن با عربستان و آمریکا یکسان نیست. اینجاست که ماهیت سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا وعربستان، آشکار و مشخص میشود، نظر ملتهای منطقه هیچ اهمیتی برای عربستان و آمریکا ندارد و این دو کشور میکوشند، مجدانه از قدرتگرفتن نیروهای مخالف خود در یمن و منطقه جلوگیری کنند.
ازسویدیگر، تلاشهای آمریکا و عربستان برای جلوگیری از پیشرفت طرحهای بومی در یمن، به نوعی رویکرد آنها به بحران سوریه را نیز نشان میدهد و این مسئله را ثابت میکند که هدف دولتهای عرب منطقه و آمریکا، تضعیف ایران و محور مقاومت و نیز به حاشیهراندن روسیه در مناسبات خاورمیانه است و نابودی داعش، بازگشت امنیت و ثبات به منطقه و پایان جنگهای داخلی، تنها شعارهایی برای فریب افکار عمومی داخلی و جهانی است. حضور وزیر امور خارجه آمریکا در جده، تلاشی برای مداخله آشکار در امور داخلی یمن است که مردم آن، تصمیم خود را برای چگونگی اداره سیاسی کشورشان گرفتهاند.
نظر شما