به گزارش نشریه فارغالتحصیلان :
قضیه پیچیدهتر از آن است که به نظر میرسد. اولین روزی که سخنان دکتر محمود احمدینژاد، رئیسجمهور کشورمان درباره زلزله تهران، عواقبش و راهکارهایی برای کاهش خسارتهای جانی و مالی آن، تیتر یک اکثر قریب به اتفاق نشریات و خبر اصلی خبرگزاریها شد، میشد حدس زد قائله به این زودیها ختم نمیشود. از یک طرف، بایداز مطرح شدن این مسئله بغرنج از زبان شخصیتهای مهم کشورمان خوشحال باشیم و از طرف دیگر، گستردگی طرح مطرح شده، برایمان سرگیجهآور است. پس از اینکه احمدینژاد در دیدار با رئیس و اعضای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، درباره زلزله تهران و خروج پنج میلیون نفر از شهروندان پایتخت سخن گفت، موج خروشان واکنشها از گوشه و کنار اوج گرفت. به گزارش ایسنا رئیسجمهور با اشاره به زلزله لرستان یا بم، درباره واقعهای مشابه در تهران گفت: «تهران روی گسلهایی قرار گرفته که دوره فعالیت مشخصی دارند. با دعای مردم و لطف خدا فعالیت آنها به تعویق افتاده اما تضمینی وجود ندارد و ما موظفیم براساس علم و منطق، تصمیم بگیریم. تهران دیگر جا ندارد و در معرض آسیبهایی سنگین قرار گرفته است». دکتر احمدینژاد در بخش دیگری از سخنانش درباره چیزی سخن گفت که آن را راهکاری برای کاهش جمعیت تهران بزرگ نامید. او گفت: «مثلا باید تدبیری اندیشیده شود که کسی از تهران برود و جایگزینی برایش نیاید و در شهرهای زیر 25 هزار نفر به او زمین، وام، یارانه و تسهیلاتی از این دست ارائه شود. با محاسبات من، حدود 5 میلیون نفر باید از تهران بروند». بحث درباره زلزله تهران، به سالها پیش برمیگردد اما هر بار که پایتخت میلرزد، مدتی مطرح میشود و بعد، مثل اغلب پروژههای طولانیمدت، مسکوت میماند. این بار اما حکایت، به گونهای دیگر است.
رئیس سازمان بهزیستی کشور با اشاره به سیاستهای تشویقی جهت مهاجرت از تهران اعضای تحت پوشش و نحوه موفقیت آنها، گفت: «در صورت مهاجرت خانوادههای معلول و زنان سرپرست خانوار ساکن تهران از پایتخت، آنها مشمول حمایتهای ویژه بهزیستی برای تامین مسکن، اشتغال، خدمات تخصصی توانبخشی و مددکاری خواهند شد». به نقل از وبسایت این سازمان، او به مددجویان مژده داد جزئیات استفاده از حمایتهای تشویقی مددجویان و معلولان تحت پوشش بهزیستی برای نقل مکان به شهرهای دیگر اعلام خواهد شد.
حقایق تلخ یک بحران
احتمالا دیگر بیشتر ساکنان پایتخت، محل گسلهای فعال اطراف تهران را میشناسند و میدانند هنگام وقوع یک زلزله قدرتمند، یک فاجعه انسانی در انتظار پایتخت است، خیلیها شبها با ترس از زلزله سر بر بالین میگذارند و امیدوارند این اتفاق هرگز نیفتد. اما آنچه این خیلیها نمیدانند، مقاوم نبودن اکثر بیمارستانها در برابر زلزله، عدم وجود یک برنامه منسجم رویارویی با بحران و بیتوجهی دستاندرکاران ساختمانسازی در شهر به اصول بنیادی سازههای مقاوم در برابر زلزله است. علاوه بر اینها، آماده نبودن بخشهایی مثل اورژانس تهران برای ارائه خدمات به مصدومان و بازماندگان پس از زلزله است. رئیس شورای سیاستگذاری جامعه ایمن در تهران به فارس گفت: «رسیدگی به مصدومان زلزله احتمالی شهر، در ساعات اولیه و طلایی پس از واقعه، تقریبا ناممکن است و مسئولان اورژانس باید فکری اساسی در این زمینه داشته باشند». خروج 5 میلیون شهروند از تهران، در نهایت به مقاومسازی خانهها، مرمت و بهسازی بافتهای فرسوده و کارآمدی اورژانس و سازمانهایی مثل آتشنشانی ختم نمیشود اما تاثیری شگرف بر تمام گرههای ترافیکی خواهد داشت که پس از زلزله در تمام بزرگراهها و خروجیهای شهر تهران ایجاد خواهد شد. اما آیا صرف هزینه برای تشویق شهروندان جهت خروج از تهران، لزوم مقاومسازی ساختمانها را از بین میبرد؟ انگار نمایندگان مجلس برای این سوال ما هم پاسخی نداشتند. رئیس جمعیت هلال احمر استان تهران، اصلیترین چالش تهران زلزلهزده را ساختمانهای فرسوده دانست و گفت: «اینکه خروج 5 میلیون نفر از تهران، مشکل ترافیکی و امنیتی شهر را کاهش میدهد، صحیح است، اما مشکل تهران اینها نیست. مشکل، بافت فرسودهای است که بخش اعظم جمعیت شهر را در خود جای داده است. تهران کنونی با زلزله 7 ریشتری دچار بحرانی فراتر از فاجعه زلزله بم خواهد شد». به گزارش مهر، او پیشتر سناریوهای مانورهای زلزله در تهران را غیرواقعی دانسته بود و پیشنهاد کرده بود کارگروهی ملی با ریاست رئیس جمهور تشکیل شود.
به گزارش ایرنا، سیدحسن امامی رضوی، معاون درمان وزیر بهداشت هم از آماده نبودن ارگانها برای رویارویی با مسئله زلزله تهران در صورت وقوع خبر داد و گفت: «اگر بخواهیم به اقدامات انجام شده جهت مقابله با زلزله احتمالی تهران نمره دهیم، باید گفت هنوز در ابتدای راهیم و در درجهای حدود 10 تا 20 درصد فعالیت صورت گرفته است». او افزود: «کاهش جمعیت تهران و مهاجرت از این شهر، میتواند از اقدامات جدی در این زمینه باشد». بخش بعدی سخنان امامی رضوی، مربوط به ناامن بودن بیمارستانهای تهران میشد. او افزود: «بیمارستانهای تهران در برابر زلزله مقاوم نیستند و از طرف دیگر، درصد قابل توجهی از آنها، پتانسیل مقاومسازی ندارند». با این حال آیا صرف نداشتن پتانسیل مقاومسازی، میتوان از انجام آن برای دیگر ساختمانهای مهم و استراتژیک کشور چشمپوشی کرد و در عوض، هزینه آن را صرف خارج کردن شهروندان از شهرشان کرد؟
حمزه شکیب، رئیس کمیسیون توسعه و عمران شورای اسلامی شهر تهران درباره طرح خروج 5 میلیون نفر از پایتخت، آن را برنامهریزی دولت و شهرداری برای جبران خسارت دانست و گفت: «پیشبینی یعنی اینکه بگوییم در شهری مثل تهران، زلزلهای با چه اندازه و در چه زمانی رخ خواهد داد. از آنجا که این امکان وجود ندارد، باید به مسئله کاهش ریسکها توجه کنیم که مغفول مانده است. متاسفانه به جای اینکه به فکر کاهش ریسک آسیبپذیری باشیم، به فکر جبران خسارت و امداد و نجاتیم». این گفته از آن جهت جای سوال دارد که ایا اساسا پرداختن به مسئله نجات جان انسانها بعد از زلزله، بر فرایند کاهش ریسکها ارجیحت دارد؟ ناگفته پیداست در مورد بسیاری از مناطق و محلههای تهران بزرگ، امکان مقاومسازی به دلایل متعدد از قبیل تراکم، بضاعت ساکنان و گستردگی پروژه ممکن نیست. پس آیا نجات جان این شهروندان، اولویت ندارد؟
اوضاع کسب و کار چه میشود؟
اینطور که پیداست دولت خیلی پیشتر از اعلام خبر احتمال وقوع زلزله و خروج 5 میلیون تهرانی از شهر، فکر این قضیه را در سر داشته است. طبق گزارش خبرگزاری فارس، هیئت وزیران در جلسه 23 اسفند 88، بنا بر پیشنهاد مشترک معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهوری و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری و به استناد اصل 138 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، آئیننامه اعطای تسهیلات به کارکنان دستگاههای اجرایی متقاضی انتقال از شهر تهران را تصویب کرده بود. از طرف دیگر، لطفالله فروزنده، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور، از افزایش 25 تا 50 درصدی حقوق کارمندانی خبر داد که از تهران به شهرهای دیگر مهاجرت کنند. او در اینباره گفت: «مصوبهای در دولت گذاشته و جدول امتیازهایی برای کارمندانی در نظر گرفته شده که به شهرهای کوچک دیگر مهاجرت کنند». به گزارش فارس و براساس این مصوبه، هر چه منطقه مورد نظر کارمند به مناطق محروم نزدیکتر باشد، خدمات بیشتری نصیبشان میشود. اینطور که پیداست، رتبه کاری کارمندانی ارتقا مییابد که به شهرستانهای کوچک مهاجرت کنند. او در ادامه افزود: «همچنین قرار شده وزارت مسکن و شهرسازی رقم تسهیلات مسکن برای مهاجران متناسب با منطقه و شرایط آن منطقه اعلام کند».
چند روز بعد یعنی در تاریخ 29 فروردین امسال، معاون اول رئیسجمهور، جزئیات تسهیلات بیسابقه دولت برای کارمندانی که از تهران به شهرستانهای کوچک مهاجرت میکنند را ابلاغ کرد. به گزارش فارس، این بخشنامه از اول امسال لازمالاجراست و شرایط ذکر شده در آن برای تمام کارمندان رسمی، پیمانی و قراردادی تهران در نظر گرفته شده است. برداشتن سقف اضافه کار 50 درصدی، دریافت وام با شرایط ساده از بانکهای دولتی، هدیه ازدواج، امکانات ورزشی و بهداشتی رایگان، سقف امتیازها برای خدمت در مناطق محروم و امکان افزایش تسهیلات تشویقی، در میان بندهای این ابلاغیه قرار دارد. ناگفته پیداست استفاده از هر کدام از این تسهیلات، برای درصد عمدهای از کارمندان دولت، حکم تحقق رویایی دیرینه را دارد اما آیا موارد استثنا و شرایط غیرقابل پیشبینی که زمینه انجام این طرح را با دشواریهایی همراه خواهد کرد، در طولانیمدت تمام طرح را زیر سوال نخواهد برد؟ از طرف دیگر، میتوان گفت در این ابلاغیه، هیچ نکته و جزئیاتی از قلم نیفتاد و امتیازها یا درصد بهرهبرداری کارمندان نسبت به شهر انتخابیشان هم اعلام شده است. این رقم برای کارمندانی که به شهرهای 100 تا 200 هزار نفری مهاجرت کنند 75 درصد، 200 هزار تا 400 هزار نفری 65 درصد، 400 تا 600 هزار نفر 55 درصد، 600 تا 900 هزار نفر 45 درصد و برای کارمندی که به شهرهای با جمعیت بالای 900 هزار نفر مهاجرت کنند، 30 درصد تعیین شده است. البته نباید فراموش کرد درصد عمدهای از شهرستانهای ایران، اگر کلانشهرهایی مثل تهران و اصفهان و شهرهای بزرگی مثل تبریز و مشهد و شیراز را کنار بگذاریم، جمعیتی در همین حدود دارند. یعنی تهرانیها نباید تصور کنند یک شهرستان 150 هزار نفری، روستایی دورافتاده و بیرونق است. مثلا شهرستان نائین در استان اصفهان، 70 هزار نفر جمعیت دارد؛ این یعنی اصلیترین پیشزمینه اجرای این طرح، اطلاعرسانی گسترده به طرق مختلف از جمعیت شهرستانها، صنایع، ظرفیتهای رشد و جایگاهشان در چرخههای اقتصادی حال حاضر ایران. در همان شهر نائین، حتی یک شعبه از بانکهای خصوصی مثل پارسیان وجود ندارد و این یعنی یک فرصت سرمایهگذاری ارزشمند البته در صورتی که تقاضای بازار برای آن وجود داشته باشد. بنابراین، شاید بهتر باشد قبل از تشویق کارمندان به ترک خانه و کاشانهشان، آنها را با شهرستانهای کشور به انحای مختلف آشنا کنیم.
متخصصان چه میگویند؟
خروج 5 میلیون تهرانی از پایتخت، جنبههایی بسیار گسترده و تاثیراتی چشمگیر بر وجوه مختلف زندگی مردمان شهر مبدا و شهرستانهای مقصد خواهد گذاشت. از تغییرات اقتصادی و جایگاه شغلی که بگذریم، به شرایط اجتماعی میرسیم که در هر شهر حاکم است و ورود تهرانیها ممکن است آنها را متحول کند. از طرف دیگر، مهاجرت برای خود مهاجران هم بدون سردرگمی و ترک عادات نخواهد بود. متاسفانه هر چه در طول هفته کوشیدیم درباره تاثیرات این طرح عظیم بر جوامع مقصد و مبدا با کارشناسان امر، یعنی جامعهشناسان، روانشناسان و اساتید دانشگاه صحبت کنیم، هیچ کدام، دانستهها و نظریاتشان را به دلایلی با ما در میان نگذاشتند و سوالاتمان همگی بیجواب ماند؛ سوالهایی از قبیل تاثیرات روانی ترک خانواده و دوستان به خاطر حقوق بالاتر، مطابق نبودن شرایط زندگی اجتماعی در تهران و شهرستانهای کوچکتر، تاثیر روانی ترساندن مردم از یک واقعه غیرقابل پیشبینی، جایگزین کردن ترس بیکاری با ترس از زلزله، پذیرفته نشدن مهاجران در شهرستان مقصد و تاثیر مهاجرت بر کودکان همراه خانواده به شهرهایی که حتی زبان مشترک هم ندارند.
پرسشهایی نظیر سرنوشت تغییر پایتخت سیاسی کشور، انتقال وزارتخانهها به خارج از تهران، اشتغالزایی در شهرستانهای کوچک و اینکه واکنش کلی مجلس شورای اسلامی به این طرح چیست و محل تامین 50 درصد افزایش حقوق و تامین تسهیلات کجاست، برای اعضای شورای شهر و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، از قبیل نصیرپور، قنبری و موسوی مطرح شد اما بیپاسخ ماندنشان گره دیگری در شفافسازی درباره ابعاد و عواقب طرح خروج تهرانیها از پایتخت ایجاد کرد.
تکلیف دانشجویان چه میشود
آمار، حاکی از آن است که در حال حاضر، سه دانشگاه علوم پزشکی وابسته به وزارت بهداشت، یک دانشگاه علوم پزشکی وابسته به ارتش، یک دانشگاه علوم پزشکی وابسته به شاهد، حدود 10 واحد دانشگاه آزاد، 12 دانشگاه وابسته به وزارت علوم در سطح شهر تهران علاوه بر دفاتر دانشگاه پیام نور و علمی و کاربردی و غیره وجود دارد. یک آمار دیگر به ما میگوید 3 میلیون و 500 هزار دانشجو در کشور هستند که 400 هزار نفرشان در تهرانند. پس از اعلام طرح خروج پنج میلیون نفر از تهران و بازدید رئیسجمهور از طرح اسکان اضطراری و مانور زلزله در تهران، بحثها پیرامون کاهش پذیرش در دانشگاههای تهران از سوی کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اعلام شد.
وزیر بهداشت هم به مهر گفت: «نظر رئیسجمهور این بود که انتقال مرکز تحقیقاتی به خارج از تهران نه تنها هیچ ضرری ندارد بلکه منفعت هم دارد. ما هم در این زمینه برنامهریزی خواهیم کرد». رئیس دانشگاه تربیت مدرس تهران اما نظر دیگری دارد. به گزارش مهر، فرهاد دانشجو گفت: «تخلیه دانشگاهها و توسعه آنها به خارج از این شهر، چیزی از جمعیت تهران کم نخواهد کرد. ما باید دنبال راهحل دیگری باشیم، چرا که با رفتن دانشگاهها از شهر، این جمعیت جایگزین خواهد شد». او در ادامه افزود: «ابتدا باید مکانی برای انتقال دانشگاهها به بیرون از تهران در نظر گرفت که البته این کار نیاز به زمان و هزینههای فراوان دارد». او با اشاره به هزینه 150 میلیارد تومانی ساخت دانشگاه تربیت مدرس در طول زمان، انتقال یکباره دانشگاه را طرحی بیفایده دانست. رئیس دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی هم درباره انتقال دانشگاهها نظری مشابه داشت. محمدتقی بطحایی گفت: «طرح انتقال دانشگاهها از پایتخت برای کاهش خسارت زلزله، یک راهحل موقتی است. برای کاهش جمعیت کلانشهر تهران باید تدابیر لازم برای جلوگیری از مهاجرت اتخاذ شود». رئیس دانشگاه علامه طباطبایی تهران اما نخستین رئیس دانشگاهی بود که موافقتش را با این طرح اعلام کرد. حجتالاسلام صدرالدین شریعتی گفت: «این امر راهکاری مفید در مقابله با زلزله احتمالی شهر تهران است. در جریان انجام این طرح و انتقال دانشگاهها، بخشی از دانشکدههای این دانشگاه و ساختمان مرکزی به ساختمانهای جدید واقع در دهکده المپیک منتقل شده است».
و یک داستان بیپایان
ژاپن در میان کشورهایی است که تا کنون بارها با زلزلههای بزرگ چندین ریشتری لرزیده. اکثر ما درباره زمینلرزههای لسآنجلس و سانفرانسیسکو شنیدهایم، از میان ما آنهایی که به هر دلیل به اخبار این حوزه حساسیت دارند، میدانند هاوایی، شیلی، چین و همین اواخر هائینی از لرزش قدرتمند زمین زیر پایشان، خسارتهای بسیار دیدهاند اما هنوز هیچکدام از این کشورها، نتوانستهاند وسیلهای برای پیشبینی زلزله بسازند و به آن ببالند و جان شهروندانشان را نجات دهند. اما دست روی دست هم نگذاشتهاند؛ ساختمانها، صنایع، کارخانهها و ساختمانهای اداریشان را مقاومسازی کردهاند، شهرسازیشان اصولی شده و روی خط گسلهایشان برجهای چندین و چند طبقه نساختهاند. ما در تهران، هیچکدام از این کارها را نکردهایم و الان به فکر خروج شهروندان از تهران افتادهایم؛ راهحلی که اگر اصولی و با برنامهریزی پیش برود، در طولانیمدت موثر خواهد افتاد. اما تکلیف همین لحظه چه میشود؟ اگر خدای ناکرده همین الان تهران بلرزد، نه شهروندی از آن خارج شده و مهاجرت معکوس کرده و نه خانهای مقاوم شده. اگر پدیده زلزله در تهران آنچنان که پیشبینی میکنیم هولناک باشد، باید موازی عمل کنیم؛ یعنی با ارائه تسهیلات، کارمندان به مهاجرت معکوس تشویق شوند، با ارتقای سطح کیفی دانشگاهها دانشجویان به شهرستانها بروند، بافتهای فرسوده تهران با وجود تمام مصائبش مقاوم شوند و نظارت بیشتری بر مجوز ساخت سازههای عظیم در مناطق حساس تهران انجام گیرد. از طرف دیگر، از مسائل مربوط به کنترل جمعیت هم نباید غافل شد؛ اگر تهران همین الان هم از جمعیت مالامال است، تشویق شهروندان از طریق ارائه وام و تسهیلات زایمان برای پرورش فرزند بیشتر چرا؟
نگاه نمایندگان
این اما تمام ماجرا نیست. درست 6 روز پس از اینکه دکتر احمدینژاد، طرحش را برای خروج پنج میلیون تهرانی از پایتخت ارائه کرد، بعضی از نمایندگان شهرستانهای مختلف در خانه ملت، از تمام مشکلاتی سخن گفتند که ساکنان شهرهایشان را به خروج از زادگاهشان مجبور کرده است. سید قدرتالله حسینی، نماینده مردم گچساران و بخش باشت در مجلس شورای اسلامی گفت: «بیکاری در این شهرستان از معضل گذشته و به بحران تبدیل شده است. شهرستان گچساران در زمینه بیکاری در استان کهگیلویه و بویراحمد اول و جزوه 10 شهر نخست کشور است». طبق گفتههای او به گزارش ایسنا از جمعیت 150 هزار نفری شهرستان گچساران، 11 هزار نفر بیکارند و در هر خانواده بین 2 تا هفت نفر بیکار وجود دارد. حالا اگر تعدادی از کارمندان تهرانی این شهرستان را برای مهاجرت انتخاب کنند، تکلیف سیاستهایی مثل بومیگزینی و اشتغال این مهمانان ناخوانده چه خواهد بود؟ حسینی با اشاره به پیگیری احداث پتروشیمی و پالایشگاه و نیروگاه 500 مگاباتی گفت: «ما پیگیری میکنیم و امیدواریم با بهرهبرداری از آنها، مشکلات اشتغال را به حداقل برسانیم». حسن ونایی، نماینده مردم ملایر در مجلس شورای اسلامی هم با اعلام کاهش 12 درصدی جمعیت این شهرستان گفت: «ملایریها از اینکه با آنها مثل شهروند درجه دوم برخورد شود، خسته شدهاند. ملایر 6 هزار جوان بیکار دارد و مشکلات اشتغال بیداد میکند». به گزارش ایسنا، او در بخش دیگری از سخنانش در شورای اداری استان گفت: «اداره کل تربیت بدنی، فعالیت خود را به همدان محدود کرده و توجهی به ملایر ندارد». در این شرایط معلوم نیست ارائه تسهیلات رایگان ورزشی برای تهرانیهای مهاجر که در ابلاغیه معاون اول رئیسجمهور قید شده بود، چگونه ممکن خواهد شد.
نگاه وزرای علوم، بهداشت و رفاه
کامران دانشجو، وزیر علوم تحقیقات و فناوری هم، طرح خروج تهرانیها از پایتخت را مفید خواند و افزود: «افزایش پذیرش دانشجویان کارشناسی در دانشگاههای شهرستانها، از سیاستهای وزارت علوم است». به گزارش مهر او همچنین از روسای دانشگاهها خواست روند انتقال دانشجویان از تهران به شهرهای دیگر را تسریع کنند. در این میان نکتهای که ذهن را به خود مشغول میکند، نحوه ارتقای آموزههای ارائه شده در دانشگاههای شهرستانهاست. چرا که ارائه دروس و انجام تحقیقات مختلف در دانشگاههای تهران کیفیتی بالاتر دارند و اینگونه، حق تمام آنهایی از بین میرود که برای پذیرش در کنکور، تلاش بیشتری کرده بودند. علاوه بر این، توسعه زیرساختهای آموزشی، پرورشی و تربیتی، شرط اول حضور دانشجویان بیشتر در شهرستانهاست. اکنون که بحث افزایش ظرفیت دانشگاههای کشور برای پذیرش دانشجویان مطرح شده، مطمئنا اجرای طرحهای افزایش ظرفیت، به پشتوانه زمانی احتیاج دارد؛ زمانی برای گسترش فضای دانشگاهها، استخدام هیئت علمی مجرب، احداث خوابگاه و فراهم آوردن دیگر امکانات و تسهیلات رفاهی برای دانشجویان نو رسیده. از دیگر مواردی که در این میان میتواند تاثیری چشمگیر بر روند افزایش پذیرش تعداد دانشجو در دانشگاههای کشور داشته باشد، بحث آمادگی فرهنگی در استقبال مردم هر شهرستان از حضور دانشجویان غیربومی در جامعهشان است. اینجاست که نقش کارشناسان جامعهشناس در هموار کردن مسیر خودنمایی میکند. وزیر علوم در ادامه سخنانش، با اشاره به سطح کیفی دانشگاههای شهرهای کوچک، گفت: «با عنایت به سیاستهای کلی دولت و تبع آن، ما میکوشیم تا حد امکان به دانشگاههای مناطق دورافتاده برای جذب هیئت علمی کمک کنیم تا سطح این دانشگاهها هم به سطح دانشگاههای کلانشهرها برسد». از خلال صحبتهای دانشجو، درباره زمان اجرای این برنامهها، اطلاعاتی به دست نیامد.
به گزارش فارس، مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی هم در شصت و سومین اجلاس روسای دانشگاههای علوم پزشکی کشور درباره زلزله تهران گفت: «بنا داریم آمادگی لازم برای خروج دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی را از خوابگاهها فراهم کنیم». معلوم نیست دانشجویانی که باید خوابگاهها را ترک کنند، چه عامل جایگزینی برایشان در نظر گرفته شده است. یعنی یک دانشجوی پزشکی که از شهرستان به تهران آمده، چگونه میتواند هزینه سرسامآور اجاره خانه در کلانشهر تهران را تقبل کند. آیا قرار است خوابگاهها بازسازی و مقاومسازی شوند؟ آیا برنامهای مدون و قابل اجرا برای اسکان دانشجویان شهرستانی تهیه شده است؟ متاسفانه در این مورد، نتوانستیم با نمایندگان محترم کمیسیونهای مربوطه مجلس صحبت کنیم.
با این حال به گزارش ایسنا صادق محصولی، وزیر رفاه دولت دهم هم پس از حمایت از طرح خروج 5 میلیون تهرانی از پایتخت، گفت: «گرچه نمیتوان فرض کرد دستگاهی برای پیشبینی زلزله اختراع شود، اما میتوان با پرهیز از گناهان کبیره، رسیدگی به امور مردم و...، جلوی وقوع چنین بلایایی را گرفت».
نگاه رئیس دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
دکتر عکاشه درباره احتمال وقوع زلزله در تهران در گفتوگو با فارغالتحصیلان گفت: «بحث زلزله در تهران به امروز و دیروز مربوط نمیشود و هزاران، بلکه میلیونها سال است احتمال وقوع زلزله در منطقه تهران امروزی وجود دارد. اما اینکه ناگهان تصمیم بگیریم مردم را از واقعهای بترسانیم که نمیشود پیشبینیاش کرد و با این حال، اجازه ساختمانسازی در تمام مناطق شهر به همگان داده میشود، چندان منطقی نیست». او همچنین به تمام تلاشهایی اشاره میکند که از سال 1350 برای اطلاعرسانی به مسئولان مربوطه انجام داده و هر یک به نحوی، با شکست روبهرو شدهاند. عکاشه در توضیح اخطارهایش به مقامات میگوید: «زمانی که در سال 1350 این بحث را مطرح کردم، به خاطر اینکه در مردم ترس ایجاد نشود، کسی توجهی نکرد. سالها بعد برای نخستوزیر دوران دفاع مقدس نامه نوشتم واو هم 12 میلیون تومان در آن زمان برای گسترش پایگاههای زلزلهنگاری اختصاص داد. آقای خاتمی و پنج نفر از وزیرانش هم اقدامات خیلی خوبی در این زمینه داشتند که فکر میکنم تشکیل ستاد حوادث غیرمترقبه در سال 79، در اثر همان سیاستهاست». او معتقد است دولت فعلی هم به جای اعلام ناگهانی زلزله در تهران، نامهنگاری با شهرداری برای عدم اعطای مجوز به ساختمانها و مناطق زلزلهخیز را در دستور کار قرار دهد: «ترساندن مردم و وحشتزایی در جامعه دردی را دوا نمیکند». عکاشه زلزلهخیز بودن تهران را یافتهای جدید نمیداند اما درباره اقدامات موثر برای کاهش خسارتها را با یک سوال پاسخ میدهد: «سوال اینجاست که پس چگونه با علم به این موضوع، شهر تهران تا این حد گسترش یافته و هنوز هم روی گسلهای آن ساختمان میسازند؟ شهرداران تهران از 100 سال پیش تا کنون، توجه چندانی به زلزله در پایتخت نداشتهاند».
عکاشه معتقد است مشکل تهران، فقط مناطق 22گانه نیست بلکه شهرستانها و شهرکهای اطراف از قبیل اسلامشهر و لواسان هم در صورت وقوع زلزله از بین میروند. او ادامه میدهد: «چرا به شهرکسازیها اینقدر راحت مجوز داده میشود؟ زلزله تهران، بسیار گستردهتر از هائیتی خواهد بود. بنابراین، معتقدم به جای ترساندن افکار عمومی، این مسئله در سطح استانداران و فرمانداران و شهرداران مطرح میشد. راه این مسئله آموزش عمومی در مدارس و کودکستانها است. اینکه بگویند هر چه خدا بخواهد همان میشود، جملهای خطرناک است. خدا به ما علم و دانش بخشیده تا با استفاده از این ابزار از پیامدهای خطرناک رخدادهای احتمالی بکاهیم» و عکاشه آینده تهران در 10 سال آینده را سیاه پیشبینی میکند و مطرح شدن این موضوع در شرایط حاضر را تنها سلب مسئولیت از مقامات ارشد کشور میداند: «تهران یک غده سرطانی است و شهرداری در رشد این غده نقشی بارز دارد». در نظر این استاد زلزلهشناسی، تقسیم پایتخت به چند بخش سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و تاسیس اصولی ساختمانها از راههای کاهش خسارت زلزله احتمالی در تهران دانست و گفت: «تهران امروز قابلیت وقوع زلزله 8 ریشتری دارد که نمیشود پیشبینیاش کرد. اما وحشتزده کردن مردم، بیفایده خواهد بود
نظر شما