۰ نفر
۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۳:۵۸

امروز استاد خوب قلسفه کم است، اما فلسفه خوان بسیار داریم.

کم بودن اساتید فلسفه شاید به این دلیل است که اولا باید افراد استعداد داشته باشند، هر کسی نمی‌تواند فلسفه بخواند. البته هر علمی نیاز به استعداد دارد، مثلا هر کسی که نمی‌تواند ریاضیدان باشد، اما فلسفه به افراد باهوش نیازمند است، افرادی که قدرت فهم مسائل بسیار صعب و دشوار و انتزاعی را داشته باشند که امروزه این چنین نیست. مساله مهم‌تر که امروزه اصلا رعایت نمی‌شود، داشتن استادی است که این راه را رفته باشد و این معانی را درک کرده باشد.

مرحوم حائری، آشتیانی و علامه‌طباطبایی و دیگران افرادی بودند که مسائل فلسفی را لمس کرده بودند. وقتی مسائل فلسفی را بیان می‌کردند، آنها را واقعا فهمیده بودند و اگر سؤالی مطرح می‌شد، چنان توضیح می‌دادند که برای دانشجو کاملا حل می‌شد. استاد فلسفه باید به فلسفه علاقه داشته باشد و به ‌دنبال چیزهای دیگر نباشد. استاد باید به ‌دنبال فهم حقیقت وجود باشد، آن هم حقیقت اعلی که خیلی مهم است، علوم جدید دارای حقایق مقید درباره عالم هستند، اما فلسفه در پی حقیقت مطلق است.

اگر دانشجوی فلسفه استاد نالایقی داشته باشد، چون مسائل فلسفی را نمی‌فهمد ضرر بیشتری دارد. کمبود امروز استاد با تجربه و راه بلد است که شاگرد ‌پرور هم باشد و مفاهیم فلسفی را خوب هضم کرده باشد و نظریه‌ها را خوب بداند. این‌گونه نیست که اینها در مدت کوتاهی حاصل شود، توانایی در این امور به چندین سال زمان نیاز دارد تا بتواند شبهات را رفع کند.

امروزه فلسفه را به‌صورت تاریخ مطرح می‌کنند، اما در گذشته مسائل فلسفه مطرح بوده، نه تاریخ فلسفه. وقتی می‌گوییم توحید، توحید اصل است، تاریخ نیست. بنابراین باید فلسفه را به‌صورت مسئله بخوانیم. این‌گونه مطالعه به ما بینش می‌دهد نه اینکه به‌عنوان کنجکاوی فلسفه را مطالعه کنیم. برای فیلسوف فلسفه زنده است، یعنی هیچ وقت مانند تاریخ و موزه نیست، وقتی اکنون فلسفه فیلسوفی را می‌خوانیم باید به‌ گونه‌ای مطالعه کنیم که هم‌اکنون برای ما وجود دارد.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 593733

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =