تابناک نوشت: این دو واژه این روزها بیش از هر کلمات دیگری در بین خانواده‌های ایرانی در شهرهای بزرگ شنیده می شود؛ البته شک نکنید بعد از این دو، بحث در مورد سیاست‌های ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا هم یک پای ثابت این روزهای سفره‌ها و جمع‌های خودمانی و غیرخودمانی ایرانی‌هاست! از اصل بحث دور نشویم؛ آلودگی هوا و رسانه‌ها!

هر سال پاییز و زمستان که از راه می رسد، تن مسئولان کشور به لرزه می افتد و اگر دعایشان برای بارش باران و وزیدن باد، مستجاب نشود، باید به یگانه راه کار همیشگی شان بیاندیشند: اعلام هشدار برای همه گروه ها به ویژه کودکان و بزرگان و تعطیل کردن کار و کاسبی معلمان و دانش آموزان و گاهی هم دولتی ها!

جالب اینجاست که در خلال همین آلودگی ها هم رسانه ملی ایرانیان در بست در اختیار همین مسئولان است که دوازده ماه سال کاری نمی کنند و در اوج درد و رنج مردم به تلویزیون دعوت می شوند! تا شاید برخی شان با افتخار عنوان کنند در بیست و چند روز گذشته در شهر تهران 421 نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست داده اند. تلویزیونی که قرار است تلویزیون ملی ایرانیان باشد، جان دادن مردم را می بیند و مسببان آن را به کرات برای بحث های زرگری رو در روی هم می نشاند تا آیینه دق برای مردمانش باشد!

در آن سوی مرزها تلویزیون های فارسی رقیب صدای و سیمای خودمان، کاملا در اختیار مخاطبان است تا مشاهدات و تحلیل های خود را از این وضعیت بغرنج با آنان در میان بگذارند! احتمالا این کار رسانه های رقیب، سیاه نمایی است و صدا و سیمای ما نگران آن است که به سیاه نمایی متهم شود؛ یا در سخنرانی های پرشور مقامات رده بالای کشور مورد عتاب و خطاب قرار گیرد و در نهایت هم اگر اینها موثر واقع نشد، بودجه اش را قطع کنند تا سر عقل بیاید و دیگر سیاه نمایی نکند و مردم این مرز بوم سیاهی ها را جای دیگری و برای دیگران باز گو کنند.

اگر همه این ها، یعنی شنیدن حرف و نظر مردم از این بلیه زمینی، سیاه نمایی است، لااقل مسئولان مقصر این بلیه را هر شب رو به روی مردم ننشانید! مسئولینی که روزها و ماه ها و سال ها پشت میزهایشان نشسته اند و برای روزهای آلوده تصمیم می گیرند که چه کسانی را تعطیل کنند! مثلا وقتی میزان آلودگی به حد خفگی می رسد دانش آموزان را تعطیل کنند تا در خانه هایشان خفه شوند! یا اگر به مرحله بحران رسید دانش آموزان دبیرستانی را تعطیل کنند تا در مسیر خفه شوند و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

مسئولین تلویزیون ملی این روزها اگر کمی، فکر طعنه مقامات و دغدغه معاش سازمان را کناری بگذارند و اجازه دهند، مردم رو در رو مشاهدات و گرفتاری هایی که از این آلودگی ها دامن شان را گرفته است به رخ مسئولان(البته بخوانید مقامات؛ چون فقط مقام دارند، مسئولیتی ندارند) بکشند، شاید هم قدمی برای این ملت برداشته شود و احتمالا هم فرصت دردل کردن مردم با رسانه را در اختیار تلویزیونی غیر ایرانی نگذارند.

روزگاری در سالهای نه چندان دور که خبرهایی از کمبود خیلی از اقلام مورد نیاز مردم مانند داروهای بیماری های صعب العلاج به خاطر تحریم ها بود، رسانه ملی ایرانیان از این کمبودها خبری نمی گفت و گزارشی پخش نمی کرد. بلافاصله دولت که عوض شد، دولتی ها گفتند که این همه کمبود از تحریم و ... بوده و آنها بی خبر بوده اند و رسانه آنان، این مطالب را از آنان دور نگه داشته است؛ ثمره این سهل انگاری های رسانه ای، بی اعتمادی عمومی به رسانه ای است که باید چشم بینای مردمانش باشد!

در این فقره آلودگی نیز، رسانه ملی ایرانیان، می تواند اعتماد بخش و اطمینان ساز باشد؛ طعن و ناراحتی برخی از مسئولان را که هر نقدی را سیاه نمایی می بینند، به جان بخرد، اما مردمش را به خود جلب کند؛ مشکلات و مصائب را اجازه دهند مردم مستقیم و بی واسطه برای مقامات گزارش دهند؛ چند روزی این مقامات نامسئول در بحث آلودگی هوا را به رسانه ملی دعوت نکند؛ باور کنید آب از آب تکان نخواهد خورد! فقط آرامش روانی مردم با ندیدن آنان تامین می شود! امتحان کنید!

58241

کد خبر 601539

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 2 =