حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی روز شنبه در دیدار اعضای شورای هماهنگی هیأت های مذهبی مهاجرین افغانستانی مقیم ایران گفت: سختی های پیش روی جامعه مهاجرین افغان بیش از این همت مسئولان را می طلبد؛ البته هر کدام از ما به نوبه خودمان برای رفع مشکلات تلاش کردیم، ولی یقین دارم میزان زحماتی که در این مسیر کشیده شده در مقایسه با نیازهایی که جامعه مظلوم افغانستان در ایران دارد ناچیز است. بنابراین، باید همه همت کنیم و مردم و مسئولین ایران کمک کنند تا این خدمات بیشتر
شود.وی ادامه داد: روزگار غربت امام، مردم افغانستان در هر جایی که حضور داشتند امام را تنها نگذاشتند. وقتی که امام از ایران به نجف تبعید شدند یکی از قوی ترین مجموعه هایی که در دفاع از ایشان در آن فضای تحجرآمیز، به هم ریخته و سرشار از دشمنی در کنار امام ایستاد دوستانی بودند که ملبس به لباس روحانیت و از مناطق مختلف افغانستان بودند.
یادگار امام گفت: رجوع مردم افغانستان به امام در بحث تقلید -قبل و بعد از مرحوم آیت الله حکیم- یکی از نکاتی است که از یادها نمی رود. شیعیان افغانستان از بزرگترین، مهمترین و تأثیرگذارترین گروه هایی بودند که از آرمان امام و شخص امام در روزگار غربت دفاع کردند و دوستداران امام و مسئولین جمهوری اسلامی نباید این امر را فراموش کنند.
وی ادامه داد: در دهه های اخیر ستیز و جنگی که در افغانستان پدید آمد باعث هجرت بخشی از این مردم شده که البته ممکن است برای هرکسی در هر دوره زمانی واقع شود ولی خود شما و همه کسانی که علاقمند به امام هستند نباید آن زحمات را فراموش کنند که ان شاء الله فراموش نخواهیم کرد.
سید حسن خمینی گفت: در روزهای پیش رو تقارنی را میان ماه های مبارک سیدالشهدا (ع) و پیامبر (ص) شاهد هستیم؛ از یک سو 28 صفر یعنی سالروز وفات یا شهادت پیامبر(ص) قرار دارد و پیش از آن اربعین حسینی قرار دارد که با خیل عظیمی که این سال ها به زیارت حرم مطهر ایشان در کربلا می روند عظمت ویژه ای پیدا کرده است.
وی ادامه داد: مرحوم کاشف الغطا از علمای بزرگ نجف تعبیری دارد و می فرماید که «الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء»؛ ممکن است یک علت، شیء را به وجود بیاورد و علت دیگری آن را باقی بدارد. اسلام به ید با کفایت و نور وجود بی نظیر و متعالی پیامبر (ص) ایجاد شده است؛ ایشان برای هدف زحمات زیادی کشیدند و آزاری که متحمل شدند کمتر از آزار دیگران نیست. زندگی سختی بر پیامبر (ص) گذشت و با تطمیع، تهدید و آزارهای فراوانی مواجه شدند و استقامت روح پیامبر اکرم(ص) این بنا را به وجود آورده است. اما واقعیت این است که علت باقی ماندن این بنا در طول تاریخ، به خصوص در میان شیعیان که اسلام اصیل و راستین را نمایندگی می کنند، خون مطهر سیدالشهدا(ع) است.
تولیت آستان امام خمینی(ره) گفت: نباید تردید کنیم که اگر عاشورا نبود شاید حتی نامی از اسلام باقی نمی ماند. روزگاری دین صرفا بر زبان ها معلق بوده است. وجود مبارک سیدالشهدا (ع) بنای اسلام را قوام بخشید و باقی داشت و می توان گفت یک بنای منهدم شده را از نو تجدید کرد.
سید حسن خمینی گفت: امام حسین(ع) از جامعه زمان خویش به عنوان یک جامعه «از دست رفته و از هم پاشیده» تعبیر می کنند که هزار پیام در دل آن است. روز عاشورا وقتی امام حسین (ع) می خواهد صحبت کنند سپاه مقابل هلهله می کردند که سخن ایشان را نشوند. امام حسین(ع) به آنان می فرماید که «چگونه می خواهید بشنوید؟ شکم های شما از حرام پر شده است.» در جامعه ای که دچار حرام خواری شده، در هم افتاده، فریب خورده و حاکمی مثل یزید پیدا کرده، بسیار روزگار عجیبی حاکم است.
وی ادامه داد: صبح عاشورا یک طرف لشکر امام حسین (ع) و طرف دیگر لشکر عمرسعد نماز خواندند. آنها در تشهّد نمازشان بر پیامبر (ص) و اهل بیت پیامبر صلوات فرستادند، آیا نمی دانستند شخصیتی که رو به روی آنان ایستاده، حسین (ع) است؟
یادگار امام گفت: بقای اسلام مدیون خونی است که آن روز ریخته شد، اما ما داستان عاشورا را تا روز عاشورا می گوییم و بعد از آن نمی گوییم که این خون با جامعه چه کرده است؛ جامعه خواب آلوده را هشیار کرده است. گویی احتیاج بوده که یک سیلی به گوش جامعه بخورد تا از خواب بیدار شود و ببیند که به کجا می رود.
وی ادامه داد: در ادبیات عرب به اشعار و متون مربوط به واقعه عاشورا «أدبّ الطّف» گفته می شود که امروز حدود 10 جلد شعر در این حوزه باقی مانده است؛ گویی همه جامعه اسلامی ناگهان از خون سیدالشهدا (ع) به هوش می آید و بیدار می شود.
وی گفت: قیام هایی پشت سر هم در اقصی نقاط سرزمین اسلامی با شعار «یالثارات الحسین» ادامه پیدا می کند شاهدی بر این واقعیت است؛ اینکه در مجلس یزید، حضرت زین العابدین (ع) و زینب کبری (ع) خطبه می خوانند و وقتی در مجلس ابن زیاد شیون بلند می شود یعنی هشیاری و بیداری از همان لحظه واقعه شروع شده و ندای بیدار باشی که امام حسین (ع) می خواسته اعلام کند بلند می شود.
سید حسن خمینی اضافه کرد: قیام توابین و قیام مختار و قیام های دیگر -برخی افراطی و غلط و برخی درست- شاهد این سخن است. ولی جامعه اسلامی به یک نگاه جدید می رسد و «شیعه» شکل می گیرد.
وی گفت: در واقع شیعه پس از عاشورا خود را باور می کند. گرچه اعتقاد شیعه به امیرالمؤمنین (ع) و صدیقه طاهره از فردای رحلت پیامبر (ص) آغاز شد، ولی در جامعه ماتم زده و دنیا زده آن روز خود شیعه ها نیز احتیاج داشتند که هشداری با آنها داده شود تا خودشان را بازیابی کنند؛ لذا سیدالشهدا (ع) عَلَم بقاء اسلام است. عاشورا زنگ هشداری است برای همیشه تاریخ که حقیقت اسلام چیست، زنگ هشداری است که در زندگی روزمره خود گم نشویم.
وی افزود: اینکه دائما نام سیدالشهدا (ع) را می بریم به خاطر او نیست، امام حسین (ع) به سینه زدن من و شما احتیاج ندارد؛ این ما هستیم که ما به سیدالشهدا (ع) احتیاج داریم، بقاء دین به سیدالشهدا (ع) احتیاج دارد، استمرار نام پیامبر (ص) به سیدالشهدا (ع) احتیاج دارد، استمرار معنویت و اخلاق در جامعه که پیام اصلی پیامبر است به سیدالشهدا احتیاج دارد.
یادگار امام با بیان اینکه عاشورا به مردم در همه مکان ها و زمان ها هشدار می دهد که شمر همیشه هست اضافه کرد: ممکن است شمر در وجود تک تک ما باشد؛ عاشورا هشدار به این مهم است که شمرهای درون خودمان را دریابیم، هشدار به این است که نام سیدالشهدا (ع) را سرلوحه رفتار خودمان برای استمرار پیام پیامبر (ص) قرار دهیم. در حقیقت فریاد و خون امام حسین (ع) و فرزندان او هشدار به این است که ممکن است شما هم گرفتار مبارزه با دانسته های خودتان شوید. این نکته بزرگی است! چرا امام حسین روز عاشورا وقتی علی اکبر(ع) به میدان می رود این را تذکر می دهد که این شبیه ترین مردم به رسول الله (ص) است؟ برای اینکه ممکن است شما گاهی آگاهانه بدی کنید و ایشان با این جمله قصد هشدار داشته اند.
وی گفت: همه ما ممکن است دچار این دنیازدگی ها و گرفتاری به ترس و خودکامگی شخصی شویم. حرّ یک نفر است که با فرزندش به طرف لشکر سیدالشهدا می آیند؛ یک تذکر به این است که ممکن است ما جرأت حرّ بودن پیدا نکنیم. دیگران هم که آنجا بودند می توانستند مثل حرّ باشند؛ اما شجاعت او را نداشتند.
سید حسن خمینی گفت: عاشورا هشدار نسبت به این نکته است که در زندگی باید حرّ باشید، چرا که در عاشورا سه دسته انسان مشاهده می شود؛ بعضی ها مانند شمر سمبل خباثت و کینه هستند، بعضی ها مثل سنان بن انس تجسد حماقت هستند که وقتی رأس مبارک اباعبدالله(ع) را از تن جدا کرد شعری خواند و گفت من می دانم که سر فرزند بهترین انسان های عالم را از تن جدا کردم؛ بعضی ها هم مثل عمر سعد مجسمه دنیازدگی، طمع و سیاست زدگی دنیاخواهانه هستند.
وی ادامه داد: پیوند اربعین و رحلت پیامبر پیوند معناداری است؛ پیوند دو عامل «ایجاد» و «بقا»ی اسلام است. هیأت های مذهبی کانون مهمی برای بالا بردن و استمرار این بیرقی است که هزار و چهارصد سال است که بر دوش گرفته شده است.
64214
نظر شما