امام‌ فرمودند اصل‌ ولایت‌فقیه را محکم‌بنویسید که شبهه‌‌ای‌ نباشد

عضو مجلس خبرگان قانون اساسی می‌گوید امام برای هیچ اصل قانون اساسی توصیه‌ یا پیامی به نمایندگان ندادند.

فائزه انیسی‌نیا: 12 آذر 58 بود که مردم ایران باز هم پای صندوق های رای رفتند تا اینبار به قانون اساسی رای دهند همان قانونی که نزدیک به سه ماه در مجلس خبرگان قانون اساسی به بحث و بررسی گذاشته شده بود. مجلسی که در آن چهره های شاخصی چون آیت الله بهشتی و آیت الله طالقانی حضور داشتند. 

نتیجه آن همه پرسی هم به مثابه هم پرسی 12 فروردین همان سال با حضور حداکثری مردم برگزار شد تا مهر تایید 99/5 درصدی بر اولین قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی زده شود.

در سالگرد همه پرسی قانون اساسی به سراغ یکی از چهره های حاضر در مجلس خبرگان قانون اساسی رفتیم تا از او درباره حال و هوای آن روزها بپرسیم. مجلسی که از اولین تجربه های سیاسیون ایران در امر قانونگذاری محسوب می شد. 

کاظم اکرمی که نماینده همدان در آن مجلس بود برایمان از دغدغه هایش در تصویب قانون اساسی گفت و اینکه اگر زمان بیشتر بود شاید برخی اصول اضافه می شد یا برخی اصول دیگر با دقت و وسواس بیشتری بررسی می شد.

وی از تلاش منافقین برای ایجاد اختلاف میان آیت الله طالقانی و آیت الله بهشتی هم برایمان روایت کرد، از اینکه امام دخالتی در تصویب هیچ یک از اصول قانون اساسی نداشتند و ...

مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید: 

***

با گذشت چند دهه از تصویب قانون اساسی فکر می کنید چه اصولی از قانون باید بیشتر مورد توجه می گرفت یا دقیق تر اجرا می شد که نشده است. مثلا پیش آمده که گاهی دغدغه پیدا کنید کاش فلان اصل قانون اساسی بهتر اجرا می شد یا چرا اینگونه اجرا شد یا کاش اصل وارد قانون اساسی نمی شد؟

در قانون اساسی اصول خوبی در باب آزادی، مردم، علم، اجتماعات و مسائل مختلف وجود دارد. اما یقینا اصول قانون اساسی غیرقابل نقد نیست و انتقاد هم تا به امروز به آن وارد شده است. خود بنده زمانیکه به تحولات جامعه می نگرم احساس می کنم بعضی مواد را باید دوباره بررسی می کردیم و به نوعی قابل تغییر می‌نوشتیم. انتقاد اساسی که به قانون اساسی وارد است این است که در جریان تدوین قانون اساسی آنطور که باید ما حقوقدان، اقتصاددان، عالم به علوم سیاسی با تحصیلات آکادمیک نداشتیم البته بزرگانی بودند اما اگر متخصصین امر آنطور که باید در کنار علما حضور داشتند ممکن بود مواردی را نمی‌نوشتیم یا روشن‌تر تدوین می شدند تا مشکلاتی که بعضا امروز داریم کمتر می شد.

خاطراتی از بحث و جدل ها در فضای آن روزهای مجلس خبرگان قانون اساسی را بخاطر دارید؟ مثلا در چه موضوعی بیشتر بحث شد یا اختلاف نظر وجود داشت. یا افرادی که گرایشات سیاسی مختلف داشتند چطور با هم وارد مباحثه در صحن مجلس می شدند.

بحث و جدل قطعا وجود داشت همانطور که می دانید ما دو مجلس داشتیم مجلس صبح و عصر. در مجالس صبح بحث و گفتگوهای جدی پیش می آمد بعضی افراد از موادی محکم دفاع می کردند. بنده خودم موضوعاتی را مطرح کردم که قانون را به نحوی تدوین کنید که جاذبه هر چه بیشتر برای روحانیون ایجاد شود اما یکی از عزیزان به قدری تندی کرد که من از سخن گفتم پشیمان شدم، بعد از آن مرحوم شهید بهشتی و سید عبدالکریم هاشمی نژاد اظهار لطف کردند و گفتند اجازه دهید همه دوستان حرف خود را مطرح کنند و من را پشت تریبون برگرداندند. از این اتفاقات متاسفانه مطلبی منتشر نشده است.

مباحث مجلس خبرگان در آن زمان به صورت علنی پخش می شد یعنی صبح رادیو و عصر پخش کامل تلویزیونی داشت؛ به نظر می رسد این مجلس یکی از آزادترین مجالس بعد از انقلاب بود، این باز بودن تریبون هزینه ای برای نظام ایجاد نمی کرد یا مورد خاصی بود که به چالش تبدیل شده باشد؟ فکر نمی کنید این مدل امروز هم درباره برخی نهادها مثل خبرگان یا شورای نگهبان قابلیت عملیاتی شدن داشته باشد؟

پخش کردن این مباحث از تلویزیون در تدوین قانون اساسی بی تاثیر نبود و به گمان من چنین آزادی برای بیان مطالب موضوعات، جنجال و هزینه ای برای نظام ایجاد نکرد.  به هر حال مردم این مباحث را از تلویزیون دیدند و با فضای جلسات از نزدیک مطلع شدند.

من فكر مي كنم براي اين زمان هم اتفاق خوبي است چراكه مردم ما نيز امروز بايد در جريان امور باشند و گمان نمي كنم پخش اين گفت و گوها خللي به انقلاب و نظام وارد كند.

ترکیب مجلس خبرگان قانون اساسی یک ترکیب از روحانیت و مکلاها و یک بانوی نماینده بود... شده بود که مثلا گعده و جلسه ای در موضوعی خاص با ترکیبی از این افراد شکل بگیرد ..میخواهم بدانم تعامل بین طیف های مختلف حاضر در مجلس به چه نحوی بود؟

تعامل و همفکری میان افراد به شکل مثبت وجود داشت اما اختلاف نظر و سلیقه هم همانطور که گفتم بی تاثیر نبود. مثلا من به یاد دارم مرحوم مفتی زاده در آن زمان به تازگی از کردستان آمده بود و با فقه شافعی آشنایی کامل داشت. او در جریان تدوین قانون اساسی تلاش می کرد موادی را اضافه کند تا اختلافات میان شیعه و سنی را کاهش دهد و همه بتوانند در اداره جامعه سهیم باشند. بنده تا به آنجایی که به یاد دارم 5، 6 نفر بودند كه به صحبت های او گوش دادند اما آنطور که باید این صحبت ها نتیجه ای نداشت.

خاطرتان هست چه افرادی بیشتر تریبون شان باز می شد یا قدرت تاثیرگذاری در رای گیری ها داشتند منظورم این است که قدرت نفوذ و لابی داشتند؟

هيچگاه اين اتفاق نيفتاد كه در ترتيب صحبت كردن ظلمي به كسي وارد شود.شهيد بهشتي فردي ازاد انديش بود و اعتقاد داشت ما بايد به نسل اينده پاسخگو باشيم به همين خاطر هرگز تبعيضي براي كسي اتفاق نيقتاد كه تريبون كسي بيشتر ازاد باشد يا زودتر بسته شود.

پیش آمده بود که مثلا در اصولی به نظر امام رجوع شده باشد یا خود امام پیامی به مجلس خبرگان فرستاده باشند و ملاحظاتشان را بیان کرده باشند.

من به یاد ندارم که امام خمینی (ره)موضوع خاصی را سفارش کنند که به قانون اضافه یا کم کنید. تنها در مورد ولایت فقیه وقتی خانم گرجی که خدمت ایشان رسیدند تا نظر ایشان را در مورد زنان بپرسند ایشان فرمودند اصل ولایت فقیه را محکم بنویسید تا شبهه ای در این مورد پیش نیاید.

فکر نمی کنید سرعت زیاد در تصویب اصول قانون اساسی که البته بخاطر شرایط خاص آن دوره هم بود، سبب شد برخی اصول با ابهام به تصویب برسد که با گذشت چند دهه هنوز برخی ابهامات پابرجا باشد.

 بله در این زمینه نقدهایی وجود دارد که اگر زمان بیشتری به مانند 6 ماه می داشتیم ممکن بود نکات بیشتری به آن اضافه می شد البته قرار بود یک ماهه تمام شود اما دو ماه هم به آن اضافه شد اگر زمان به این سرعت پایان نمی یافت احتمالا موارد جدیدی اضافه می شد.

آقای اکرمی! شما رابطه نزدیکی هم با آیت الله طالقانی داشتید، نگاه ایشان به قانون اساسی چگونه بود؟ این دغدغه ایشان را چقدر مهم و بجا می دانستید؟

تا آنجایی که من به یاد دارم آیت الله طالقانی نگران بودند که مبادا آزادی های مردم محدود شود و مردم سالاری آنچنان که باید و شاید مورد توجه قرار نگیرد. او معتقد بود آن قانون اساسی که شورای انقلاب نوشته بود به تایید حضرت امام در پاریس رسیده بود و ذیگر لزومی ندارد که ما دوباره قانون اساسی جدید بنویسیم اما نظر ایشان به هر روی اتفاق نیفتاد و قانون اساسی جدید تدوین شد.

آيت الله طالقاني به شدت به وحدت ملي اعتقاد داشت و همواره تاكيد و تلاش مي كرد كه از همه مذاهب و مليت ها در مسائل اساسي،مهم و تصميم گيري براي امور مختلف استفاده شود البته این موضوع چندان که باید و شاید عملیاتی نشده و توجه بیشتری را می طلبد.

آیا فوت ایشان خللی در جریان تدوین قانون اساسی ایجاد نکرد؟

از آنجا که بنده قریب به سه سال در تمام بحث های ایشان در مدرسه هدایت شرکت می کردم و از ایشان شناخت داشتم می دانم که  به آزادی اندیشه، آزادی نقد و آزادای های مدنی و اجتماعی مردم اعتقاد داشت و رشد و پیشرفت اجتماع را در گروه آزادی اندیشه می دانست به همین جهت اگر زنده می ماند در این زمینه تلاش بیشتری می کرد.  قوانین روشن تر و بهتر و صریح تری هم در زمینه آزادی های مردم نوشته می شد. ایشان می گفتند اگر آزادی باشد اسلامی آزادی خواه و عدالت خواه بوجود خواهد آمد و اینکه در ایران کسانی از جبهه چپ و یا مارکسیستی حضور دارند به این خاطر است که ما در مورد اسلام آزادی خواه آنطور که باید تلاش نکردیم و نگفتیم و ننوشتیم. بنابراین حضور ایشان فضا را از این جهت بسیار تغییر می داد.

نگاه آیت الله بهشتی به قانون اساسی چطور بود؟

آیت الله بهشتی هم در این زمینه چنین نگاه هایی داشتند. اگر آثاری که از ایشان باقی مانده در این زمینه ببینید متوجه خواهید شد که ایشان به همین نکات توجه داشتند، منتهی مرحوم طالقانی چون از سال 1313 به مقابله با دیکتاتوری رضاخان و بعد از او پسرش پرداخته بود و در نهضت ملی دکتر مصدق شرکت داشت و از شکست او رنج برده بود و به خاطر تجارب متعددی که پشت سر گذاشته بود نگاه ویژه ای به آزادی داشت.

منافقین تلاش زیادی را برای ایجاد اختلاف بین آیت الله بهشتی و طالقانی به عنوان افرادی که نقش زیادی شاید در روند مجلس خبرگان داشتند کردند..چقدر این تلاش ها نتیجه داد و دلیل آن چه بود؟

اوایل انقلاب تمام نگاه های انقلابی تا شکل گیری مجلس اول وارد سیاست شده بودند. در مجلس اول اختلافاتی که با گروه های مختلف و گروه هایی که طرفدار ترقی و آزادی بودند به جامعه سرایت کرد و تا امروز هم ادامه یافت. به اعتقاد من گروه های ضد انقلاب به این اختلافات دامن زدند و متاسفانه فضایی در ادامه بوجود آمد که ما امروز شاهد آن هستیم و جامعه از آن آسیب دیده است.

اما در جریان تدوین قانون اساسی بنده تا به آنجایی که به یاد دارم تلاش منافقین برای ایجاد اختلاف میان آیت الله طالقانی و شهید بهشتی هيچ تاثيري نداشت. چرا که افرادی که در مجلس خبرگان بودند این دو بزرگوار را می شناختند البته همیشه باید میان دار و دسته مسعود رجوی و انقلابیون تفاوت قائل شویم. آقایان محمد حنیف نژاد و سعید محسن حقیقتا با مسعود رجوی و پیروانش تفاوت داشتند. رجوی به دنبال قدرت بود و انقدر دیکتاتور بود که حتی نحوه کتاب خواندن افراد را هم تعیین می کردند این افراد و حزب توده برای ایجاد اختلاف میان این دو بزرگوار تلاش هایی کردند اما موفق نشدند و بنده هیچگاه احساس اختلاف نظر میان این دو احساس نکردم. هر دو بزرگوار در حدی از علم و دانش بودند که منافقین نتوانستند نفوذ یا تاثیری داشته باشند.

در زمان رای گیری برای قانون اساسی، گروه های چپی و ملی مذهبی، انتخابات را تحریم کردند، فکر می کنید دلیل این برخورد آنها چه بود آیا به این دلیل نبود که برخی چهره های وابسته به آنها به مجلس راه نیافته بودند و نقش زیادی در تدوین قانون اساسی نداشتند؟

ابدا اينگونه نيست از جبهه نهضت ازادي هم افراد حضور داشتند. آيت الله بهشتي سعي زيادي براي حضور همه افكار داشتند.

29219

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 607813

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =