بیگدلی: آزار و اذیت ایران در دوره ترامپ افزایش می‌یابد

علی بیگدلی مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی با حضور در کافه خبر خبرآنلاین، از دلایل پیروزی ترامپ و مسایل مربوط به این رویداد و تأثیر آن بر ایران و برجام گفت.

ابوالفضل خدایی: مدت زیادی تا آغاز یک دگرگونی در کاخ سفید نمانده است. در این بین حدس ها و گمانه زنی های بسیاری در مورد آینده معادلات جهانی با روی کار آمدن ترامپ مطرح است. در روزهای واپسین دولت اوباما نیز شاهد تمدید طرح تحریم های ده ساله یا "ایسا" بودیم. طرحی که اوباما نیز آن را امضا نکرد و همچنان آینده برجام در این میان برای ما از اهمیت بیشتری برخوردار شد ومسئولین کشورمان نیز در واکنش به این طرح آن را نقض صریح برجام دانستند.خبرگزاری خبرآنلاین برای بررسی این مسایل واتفاقات اخیر میزبان دکتر علی بیگدلی مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در کافه خبر بود که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

ارزیابی شما از روی کار آمدن ترامپ و تأثیر آن در خاورمیانه و تعامل آمریکا با اروپا چیست؟ قبل از انتخاب وی اینطور به نظر می رسید که اولویت وی بیشتر به مسایل داخلی آمریکا است. انتخاب اعضای ضد ایرانی کابینه وی را چگونه ارزیابی می کنید؟

زمانی که احزاب سیاسی در آمریکا شکل گرفتند دوحزب فدرالیسم و آنتی فدرالیسم به وجود آمدند. حزب فدرالیست که بعدها به دموکرات تغییر یافتند، هدفشان تقویت حکومت مرکزی بود.آنتی فدرالیسم ها بر این اعتقاد بودند که هر ایالتی باید استقلال کامل خود را دارا باشد و تقریباً به صورت یک کشور درآید. آخرین شخصی که باعث شد تا حکومت مرکزی قدرت را در دست بگیرد جورج واشنگتن بود. بعدها این حزب به جمهوری خواه تغییر پیدا کرد. نگاه جمهوری خواهان بیشتر به مسایل درونی آمریکاست. این در حالیست که دموکراتها نگاه به بیرون از آمریکا دارند و گمشده آمریکا را خارج از مرزهای خود جستجو می کنند. به همین دلیل ابزار اصلی آنان مساله حقوق بشر است.

 

انتخاب ترامپ نشان داد که جامعه آمریکا بر خلاف جوامع غیردموکراتیک، جامعه ای سیار با فراز و نشیب های زیاد است.

گروههایی که صاحب رأی هستند به صورت سازمانی رأی می دهند. بنابراین ترامپ آرایی در سایه داشت که بیشتر آن متعلق به "کو کلاکس ها" بود. کو کلاکس ها جمعیتی مذهبی هستند که شاید پانزده ایالت آمریکا زیر نظر آنهاست و مردمانی قدرتمند از لحاظ اقتصادی و صنعتی هستند. همچنین آنان بسیار طرفدار پرستیژ آمریکا هستند و علاقه دارند که آمریکا به عنوان تک ابرقدرت در دنیا باقی بماند. اگر به یاد داشته باشید هیلاری کلینتون در مناظره های خود درباره سقط جنین و همجنسگرایی صحبت کرد. طی همین اتفاقات بود که آرا از سایه خود بیرون آمد و به سمت ترامپ رفت.

دلیل دیگر پیروزی ترامپ رویکرد وی به توده های مردمی بود. به طور معمول خواستگاه جمهوری خواهان در مناطق شمالی آمریکا است و همچنین وی روی دستمزد مردم و مالیات تمرکز کرد. موضوعاتی مثل واردات زیاد کالا از چین و بیکاری مردم آمریکا را مطرح کرد. ترامپ هر چه به کاخ سفید نزدیک می شود معتدل تر و شم سیاسی وی هم قوی تر می شود. نکته حائز اهمیت برای جمهوری خواهان اعتبار آمریکا در سطح جهان است. ترامپ در صحبتهای خود بارها از پوتین صحبت کرده و در حال حاضر پوتین به مرد شماره یک جهان تبدیل شده است. وی توانست شبه جزیره کریمه و شرق اوکراین را بگیرد و هیچ اتفاق خاصی هم رخ نداد. همینطور زیرکانه ترین اقدام پوتین حضور در سوریه بود.

با توجه به اینکه در زمان حافظ اسد روسیه با سوریه قراردادهای نظامی سی ساله داشتند و این قراردادها هنوز به اتمام نرسیده بود و این اتفاق با فروپاشی شوروری مصادف شد و روسها در آن زمان در لاک خود فرو رفتند و هم اکنون نیز با قدرتی بیش از پیش حضور قوی دارند. بنابراین حضور روسیه در سوریه به مساله ای مهم تبدیل شده و همه برای حل بحران سوریه از نقش مهم روسیه سخن می گویند. سهم ایران نیز در سوریه حائز اهمیت است و باید دید با جریانات منطقه ای آیا ایران می تواند حق خود را بدست آورد. خبرگزاری فرانسه طی گزارشی از شکل گیری مثلثی در غرب خبر داده است. این مثلث شامل ترامپ، پوتین و مارین لوپن در فرانسه است که در صورت وقوع می تواند بسیار خطرناک باشد. وقوع این اتفاق موجب افراطی گری و تغییر شکل اروپا خواهد شد. تبعات آن ممکن است به فروپاشی اتحادیه اروپا و ناتو بی انجامد.

طبق گزارش دیگری از خبرگزاری فرانسه ممکن است یک مثلثی هم در خاورمیانه شکل گیرد که شامل ایران، روسیه و ترکیه است. با توجه به اینکه ترکیه در گذشته مثلثی با قطر و عربستان علیه ایران تشکیل داده بود وداعش زاییده این مثلث بود، بین ترکیه و عربستان نیز اختلافی به وجود آمد. بنابراین ترکیه مقداری از عربستان و قطر فاصله گرفته و قرار شده است که به پیمان شانگهای بپیوندد. چون ترکیه در پیوستن به اتحادیه اروپا تا حدودی ناموفق بود تصمیم گرفت تا به روسیه نزدیکتر شود.
چیزی که برای ایران اهمیت زیادی دارد تغییر اندکی در سیاست خاورمیانه ای است. سیاست کنونی ایران قابل دوام نخواهد بود.

گستره نفوذ ایران در خاورمیانه رو به افزایش است و همه کشورهای منطقه را نگران کرده است. دوره حملات نظامی به مانند افغانستان، عراق ولیبی هم به سر رسیده و آمریکایی ها به اشتباهات خود پی برده اند. به خصوص جنگ عراق که یکی از بزرگترین اشتباهات و موجب سرنگونی صدام و شکل گیری داعش بود. این جنگ عراق را ناامن تر کرد و باعث شد که این کشور تبدیل به حیات خلوتی برای ایران شود. مطمئن باشید پس از سرنگونی داعش حیدرالعبادی سیاست کنونی خود را در پیش نخواهد گرفت. وی فردی زیرک و باهوش بوده و تفاوت زیادی با نوری مالکی دارد. نمایش قدرت ایران در منطقه برای مقابله با عربستان بسیار هزینه داشته و ایران بایستی سیاستهای خاورمیانه ای خود را تعدیل کند و در غیر این صورت ممکن است هزینه ما بیشتر شود.

نظرتان در مورد تیم انتخابی ترامپ که گویا بیشتر از نئوکان ها هستند چیست؟ با توجه به اینکه ترامپ فردی محاظه کار نیست ولی شاهد هستیم تیم وی محافظه کار بوده و تفکراتی مبارزه طلب دارند.در این مورد اگر ممکن است نظرتان را بگویید.

زمانی که نخستین کشتی انگلیسی به نام گل ماه می (May Flower) پیوریتن‌ها(Puritans) را در سال 1620 به بندر بوستون برد. قبل از اینکه از کشتی پیاده شوند، کنوانسیونی را امضا کردند، که طبق آن یهودی ها و مسیحی ها با هم متحد شدند. بنابراین وقوع چنین اتفاقی پدیده ای به اسم صهیونیسم مسیحی را به وجود آورد. هر چه زمان بیشتری سپری می شد ارتباط این دو عمیق تر می شد. به طوریکه که یهودیان می گفتند که آن سرزمین موعودی که در تورات بدان اشاره شده است، آمریکاست.

مدتها گذشت تا انگلیسی ها باعث شدند تا آن تفکر سرزمین مقدس در آمریکا بر اساس تورات در فلسطین وارد شود که آمریکایی ها نیز بعدها با آن موافقت کردند. بنابراین نئوکان ها ترکیبی از یهودیان مسیحی شده یا مسیحیان یهودی شده هستند که تفکرشان "Armageddon"است و دشمن سرسختشان اسلام است. همچنین بسیار تعصبی هستند و هر کدام برای خود کلیسای جداگانه ای مانند جورج بوش در خانه دارند. همینطور اعتقادات خاص خود را دارند مثلاً یکشنبه ها گوشت نمی خورند و یا آتش روشن نمی کنند و با سقط جنین مخالف هستند. اگرچه ترامپ جز این دسته نبود اما در پناه این تیم حرکت کرد و حتی دیدیم که خانواده بوش نیز از وی حمایت نکردند. هشتاد درصد تیمی که ترامپ برای کابینه خود انتخاب کرده یهودی هستند. نکته جالبی که در رفتار ترامپ وجود دارد این است که وی گفته که آمریکا دیگر سینه خود را در برابر کسی در دنیا سپر نخواهد کرد.

ترامپ برخلاف هیلاری کلینتون که دو نهاد یهودی و عربی داشت، دلبستگی به دنیای عرب ندارد. نمی توان به صراحت پیش بینی کرد که آمریکا حمله نظامی را دستور کار خود دارد یا خیر ولی به اشکال مختلف می تواند دردسرهایی را برای ایران ایجاد کند. ایران در حال حاضر به قدرت اول در خاورمیانه تبدیل شده است و همسایگان ما دل خوشی از این بابت ندارند. ایران در کانون آتش منطقه ای قرار دارد و هر طرف را که می بینیم پایگاه های نظامی آمریکا است. نطق رئیس مجلس افغانستان نیز درباره ایران بسیار بد بود. عراق نیز با حدود شصت درصد جمعیت شیعه، رابطه خوبی با ایران ندارد.

با توجه با بحران سوریه و حضور بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای از جمله کشورهای عربی و ترکیه که نقشی مجهول در این معادلات دارد آیا فکر نمی کنید که با کم رنگ شدن نقش آمریکا و حضور پر رنگ تر روسیه و ایران این در گیری ها به تنش و جنگی بدتر از وضعیت کنونی منجر شود؟
روسیه از حدود دوسال پیش به این شکل درگیر جنگ سوریه نشده بود و در آن زمان اعلام کرده بود که در کنار دریای سیاه یک ویلا برای بشار اسد در نظر گرفته است و همین پیشنهاد را قبل تر به صدام حسین نیز داده بود. روسیه کشور سوریه را گروگانی برای رسیدن به اهداف خود می داند. هدف اصلی روسیه در این راستا از بین بردن تحریم های آمریکا علیه خود است برای اینکه سوریه وضعیت اقتصادی مناسبی ندارد. علت دیگر هم برچیده شدن سایت موشکی آمریکا در نزدیکی لهستان است.

اشتباه بزرگ آمریکا این بود که روسیه را به یکباره کنار گذاشت و فکر می کرد با این اقدام روسیه به قهقرا خواهد رفت که طی همین سالها روسیه خود را مرمت کرد و قدرتمند از همیشه در صحنه ظاهر شد. پوتین هم طی اظهارات اخیر خود گفته است که آمریکا توانایی پیاده کردن نیرو را ندارد. همچنین اعلام کرد که روسیه حالت جنگ طلبانه خود را نخواهد داشت. به همین دلیل به نظر نمی رسد که آمریکا به طور مستقیم وارد جنگ روسیه شود. ممکن است امتیازاتی بر سر شریک شدن به روسیه بدهد. مساله مهمتر اینکه اگر آمریکا نخواهد متحدان عربی خود را در منطقه از دست دهد، موضوع برکناری بشار اسد مطرح می شود.

ملک عبدالله قبل از مرگش به اوباما پیشنهاد کرد که در ازای برکناری بشار اسد، عربستان از آمریکا صد میلیارد دلار اسلحه خواهد خرید. اوباما هم اهل جنگ نبود و جایزه صلح نوبل را از آن خود کرده بود و جورج بوش را به خاطر راه انداختن جنگ همیشه سرزنش می کرد. بنابراین ترامپ دلباخته سعودی ها نخواهد بود. اوباما دوسال پیش در استرالیا سخنرانی کرد و طی آن خطاب به عربستان سعودی گفت که همه مشکلات را گردن ایران نیندازید و اظهار داشت مشکلات عربستان مربوط به مسایل داخلی است. بنابراین تیم جدید عربستان و به خصوص حضور عادل الجبیر اقتصاد عربستان را مرمت کرد. در حال حاضر نیز بحث هلال شیعی نیز روبه فراموشی است. به وجود آمدن داعش نیز برای بر هم زدن هلال شیعی بود که در این زمینه ناموفق بود. اگرچه ایران در تشکیل هلال شیعی چندان موفق نبود ولی به تدریج نفوذش در منطقه گسترش یافت.

بنده تصور نمی کنم که جنگی رسمی بین آمریکا و روسیه شکل گیرد. آمریکا مطلقاً با روسیه نخواهد جنگید و نیرویی پیاده نخواهد کرد. در همین حال ایالات متحده می تواند مشکلات روسیه را با توجه به نیاز روسیه برطرف کند و امتیازاتی به آنان بدهد و جلوی پیشروی ناتو را بگیرد. روسیه هم نیاز به سرمایه گذاری دارد به این دلیل که مشکلات اقتصادی فراوانی دارد.

نظرتان در مورد سیاست چرخش به آسیای آمریکا و مسایلی چون حضور چین در خلیج فارس در صورت خروج احتمالی آمریکا از این منطقه چیست؟ برخی هم معتقدند که کم رنگ شدن حضور آمریکا در منطقه منجر به افزایش قدرت روسیه در منطقه خواهد شد.تا چه حد با این موضوع موافقید؟
باز به همان سخنرانی باراک اوباما در استرالیا اشاره می کنم که وی گفت آمریکا از خاورمیانه فاصله خواهد گرفت و خاورمیانه برای آمریکا دیگر جذابیتی ندارد. آمریکا آرامکو را هم با وجود سرمایه گذاری های کلان به عربستان واگذار کرد و قراردادشان هم به پایان رسیده است. آمریکا دیگر خواستار حمله نظامی به کشوری نیست. حمله های هوایی علیه لیبی نیز اشتباهی بزرگ از سوی آمریکا بود.

آمریکا مثل گذشته عمل نخواهد کرد و این بدین معناست که خاورمیانه برای آن زیاد اهمیت ندارد اما به این معنا نیست که در آن نقشی ایفا نکند زیرا این موضوع موجب گسترش روزافزون روسیه در منطقه خواهد شد. در ضمن مشکل اصلی آمریکا معضلات داخلی بوده و اولویت ترامپ پرداختن به این موضوع است. در زمان اوج حضور آمریکا در خاورمیانه آنها فقط شش درصد از نفت خود را از این منطقه تأمین می کردند، زیرا اگر خواستار مقدار بیشتری نفت بودند برایشان ارزانتر بوده اما این موضوع را نباید فراموش کرد که اگر آمریکا همه نفت خود را از خاورمیانه تأمین می کرد، تکنولوژی نفت را در کشور خود از دست می داد. این موضوع در زمان آیزنهاور مطرح شد که آمریکا تمام نیاز نفتی خود را از خاورمیانه تامین کند. ولی با این موضوع مته های حفاری آمریکا رسماً منحل می شد و بعدها نیز نفت Shell نیز به وجود آمد.

در مورد چین چطور؟
اوباما هم روی چرش به آسیا تاکید کرده؛ مسایلی مانند چین، کره شمالی، ژاپن و کره جنوبی نیز برای آمریکا بسیار مهم است. ژاپن هم روی جزایر ساخارین برای بازپس گیری آن مصمم است و خواستار رسیدگی آمریکا به این مساله در برابر روسها است. بنابراین مجموعه جذابیتهایی که در شرق دور وجود دارد آمریکا را به این سمت کشانده است. این نقطه برای سرمایه گذاری آمریکا مفید و از امنیت بالایی برخوردار است.

بر خلاف کشورهای اسلامی شرق دور جایی مناسب برای سرمایه گذاری با حداقل ریسک است. خاورمیانه دارای جوامع مواجی است و دارای کشورهای صنعتی نیست. پس از دوجنبه جذابیت و تهدید شرق دور برای ایالات متحده از اهمیت بالایی برخوردار است. تهدید به لحاظ وجود چین و کره شمالی و جذابیت از لحاظ سرمایه گذاری با حداقل ریسک.

چشم انداز روابط آمریکا و چین را چگونه ارزیابی میکنید؟
نکته مهم در این زمینه این است که ترامپ خواستار تولید در کشور خود و بازگشت کارگران است. کسانی که طرفدار تولید در چین هستند می گویند که دستمزد در چین کمتر است، بیمه ای وجود ندارد و همچنین کارگران اعتصاب نمی کنند ولی ممکن است کارگران آمریکایی دست به اعتصاب بزنند و خواستار دستمزد بالا با بیمه هستند که در این صورت شرایط فرقی نخواهد کرد. ترامپ نیز با همه حدس و گمانها پذیرفت که سرمایه گذاری در آمریکا انجام شود و قول خواهیم داد که دستمزد کارگران را افزایش دهیم و بیمه آن را نیز تکمیل کنیم زیرا اشتغال برای آمریکا بسیار مهم است. براساس آمارهایی که اوباما اعلام کرد چیزی در حدود نه میلیون بیکار مطلق در آمریکا وجود دارد.

برخی مانند کیسینجر معتقد هستند این ترامپ با وجود میلیاردر بودنش در این زمینه اشتباه عمل می کند. بدین معنا که خروج بازار آمریکا از کشوری مانند چین موجب بر هم خوردن سلطه ایالات متحده خواهد.نظرتان چیست؟
بله آقای کیسینجر مرد سیاست دهه هفتاد در زمان نیکسون بوده است. اما اکنون وضعیت جهان تغییر کرده است. بنده نمی گویم کیسینجر از وضع جهان خبردار نیست اما با وجود تغییرات جهانی آمریکا نیز بایستی سیاست خود را تغییر بدهد. نکته مهم هم در این تغییر سیاست پرداختن به مشکلات اصلی داخل کشور است. مثالی عرض در این زمینه می زنم. وقتی جنگ جهانی دوم شروع شد انگلستان فقط یازده روز جیره غذایی داشتند. زیرا مواد غذایی خود را از طریق کشورهای مستعمره خود تأمین می کردند و خودشان کارهای صنعتی را انجام می دادند. اما در حال حاضر به این نتیجه رسیدند که مستعمراتی وجود ندارد و باید پیش بینی کنند که در صورت وقوع اتفاقی چه باید کنند. بنابراین شرایط دنیا تغییر کرده است و اندیشه های کیسینجر مطابق با دوره کنونی نیست.

نظرتان در مورد برجام و طرح تمدید تحریم های ده ساله یا داماتو چیست؟
این موضوع اهمیتی آنچنانی ندارد و شاید من اولین کسی بودم که گفتم این طرح تأثیری روی برجام نخواهد گذاشت و روح برجام را تحت تأثیر قرار نخواهد داد. آمریکایی ها نیز خیلی نگران این موضوع هستند که آنها ناقض برجام نباشند. آنها خواستار تحت فشار قرار دادن ایران برای نقض آن هستند یعنی ناقض ایران باشد. مطمئن باشید که میزان آزاردهی آمریکا در زمان ترامپ برای ایران خیلی بالا خواهد گرفت. آمریکایی ها موضوعاتی چون حقوق بشر، موشک ها،دخالت در منطقه و حمایت از تروریسم را به شدت دنبال خواهند کرد. همه این موارد در برجام موجود و در اختیار آمریکا قرار دارد.

مقام معظم رهبری هم در صحبتهای خود اشاره کردند که رایزنی ها فقط باید در مساله هسته ای صورت گیرد و آمریکایی ها نیز از این موضوع خیلی خوشحال شدند و تیم ما در این زمینه دست بسته شد و ایران توجهی به داماتو نداشت و این طرح در سایه باقی ماند. ایران به هیچ وجه انتظار تمدید این طرح را نداشت و آمریکایی ها با این طرح داماتو ایران را غافلگیر کردند. واکنش ها و نمایش قدرت ایران هم در این زمینه بسیار خوب بود ولی این قانون تأثیری در روح برجام نخواهد داشت. ایران نگران این موضوع است که طرح داماتو گریبان اتحادیه اروپا را نیز بگیرد. مثالی عنوان می کنم. آمریکایی ها بعد از جنگ جهانی دوم سهامی بالغ بربیست یا سی درصد کارخانجات اروپایی را خریداری کردند. به همین دلیل است که تحریم های آمریکا دوپهلوست. بدین گونه که قسمتی از آن به داخل آمریکا و قسمت دیگر آن به خارج از این کشور مربوط می شود. همین اقدامات بود که اتحادیه اروپا را واداشت تا در صنایع ایران از جمله پتروشیمی و گاز سرمایه گذاری نکند.

در برجام پنج یا شش مرحله وجود دارد که از پذیرش شروع می شود و با انقضا خاتمه می یابد که یکی در هشت سال، دیگری در ده سال و پانزده سال ادامه دارد. بدین معنا که تا پانزده سال آینده ایران نمی تواند بیش از 67/3% غنی سازی کند.

واکنش مناسب ایران در پی این اقدامات چه می تواند باشد؟ اگرچه شما فرمودید که تاثیری در برجام نخواهد داشت اما دربرگیرنده منافع ایران خواهد بود. چگونه می توانیم با این موضوع برخورد کنیم و پاسخی خوب به آمریکا دهیم؟
ایران و مقامات کشور ژست های خوبی در این زمینه گرفته اند و من نیز با آن موافقم. اما نگران این موضوع هستم که مبادا ایران اشتباه کند و ناقض برجام ما باشیم که تبعات بدی در پی خواهد داشت. برخورد خوبی از سوی مقامات کشور شاهد بودیم ولی به نظر من بیشتر از این مقدار ارزش آنچنانی برای ما ندارد که بخواهیم باز هم به اعتراضات خود ادامه دهیم.

مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی های خود فرمودند که تا زنده هستم نخواهم گذاشت پای آمریکا مثل گذشته در ایران باز شود. علایم و نشانه ها نیز از همین موضوع حکایت می کند. ایران در دولت روحانی سعی کرده که تا آمریکا را از نقطه خشم خود دور کند اما نطقه کور ما اسرائیل است. در برجام و کمیسیون روابط مجلس سنا هم آمده است که تنها راه ایران این است که اسرائیل را به رسمیت بشناسد. زمانی که جمال عبدالناصر در مصر کودتا کرد، نامه ای به سفارت آمریکا نوشت و طی آن بیان کرد که ما هیچ کاری با منافع آمریکا نداریم. سپس دالس وزیر امور خارجه وقت آمریکا به دیدن ناصر آمد و به وی گفت که ما می توانیم هر کاری را برای شما انجام دهیم. ناصر به وی گفت سد اسوان را برای ما بسازید. دالس هفته بعد با نقشه این سد آمد و به ناصر گفت که این کار را انجام می دهیم فقط شرطی دارد که آن هم به رسمیت شناختن اسرائیل است. ناصر در ادامه گفت من نمی توانم اسرائیل را به رسمیت بشناسم ولی این قول را به شما می دهم که من اولین تیر را به سمت اسرائیل شلیک نکنم. ایران هم باید در این زمینه کمی سیاست خود را تعدیل کند و مانند رئیس جمهور قبلی خصومت با اسرائیل را تا عمق آن نبرد.

نظر شما درباره سیاست خارجی کشورمان چیست؟ آیا در این نوع از سیاست خارجی تعریف مشخصی از منافع ملی و منطق وجود دارد؟
در حال حاضر ایران نگاه بیشتری به مسایل بیرونی دارد. شاه هم این اشتباه را مرتکب شد. برای مثال اهمیت کسانی که به عتبات می روند خیلی بیشتر از معتادان داخل کشور است. در گذشته هم ایران تعریف خاصی از سیاست خارجی نداشته است برای مثال وقتی ترامپ وارد کاخ سفید شود مشاوران وی منشور سیاست خارجی را خواهند نوشت. ما از این قاعده مستثنی هستیم زیرا در کشور ما نهادهای تصمیم گیرنده بسیار زیاد هستند و همه در سیاست خارجی دخالت می کنند. مثلاً در مورد موضوع تمدید تحریم ها همه به نوعی اظهار نظر کردند. حتی وزیر خارجه آلمان که دو سال پیش به ایران آمد و قتی که به آلمان بازگشت و در کنفرانس مطبوعاتی شرکت کرد گفت که طی مذاکراتش در ایران با افراد مختلف چندین سیاست و موضع مختلف را شنیده است! بنابراین اینگونه از سیاست خارجی نمی تواند مدون باشد. ما هنوز نمی دانیم که در شش ماه آینده چه نوع رابطه ای را باید با اتحادیه اروپا داشته باشیم تا بتوانیم نظر آنها را به سرمایه گذاری در صنایع نفتی خود جلب کنیم. عمده ترین مشکل ما عدم وجود عقل سیاسی است.

در مورد چشم اندازهای 5 ساله چطور ؟
به عقیده من تأثیری نداشته و ما حتی به قدمهای اولیه خود نرسیده ایم.

چشم انداز 1404 بر تعامل با کشورها و همسایگان تاکید داشت ولی عملاً این مسیر طی نشد. ارزیابی شما چیست؟
شاه نیز همین سیاست را داشت و با مطرح کردن دروازه های تمدن می گفت ایران تا دوازده سال دیگر به پنجمین قدرت دنیا تبدیل می شود.برای مثال ایران در زمینه فرهنگ نیز فاقد سیاست مدون است و هنوز سیاستی مشخص در زمینه تعداد ساخت مدارس یا چاپ کتاب و دیگر مسایلی از این قبیل ندارد. ایران متناسب با هر اتفاقی که رخ می دهد وزیر خارجه را مسئول آن می کند و مأموریتی به آن واگذار می کند. در مجموع فقدان عقل سیاسی و تعدد نهادهای تصمیم گیرنده دو نکته مهم است که ایران را دچار مشکل کرده است. سیاست ها و تصمیمات ایران بر پایه فقاهت است. برای مثال قانونی برای تصویب به مجلس می رود و خیلی راحت با یک روایت تصویب نمی شود.

ارزیابی شما از عمکرد سیاست خارجی دولت روحانی چیست؟ آیا فقط در برجام خلاصه می شد و یا چشم اندازهای دیگری هم داشتیم؟
به هرحال این دولت تمام توان خود را روی برجام گذاشت. گرچه ممکن است تا حدی رضایت بخش نبوده ولی به هرحال انجام شد. بنده در تمام مصاحبه های خود اعلام کرده ام که این سیاست منقبضی که در حوزه اقتصاد و روابط خارجی در دوره احمدی نژاد به وجود آمد، در حال حاضر تبدیل به یک سیاست انبساطی شده است. باید توجه داشته باشیم که آن سیاست های غلط در حال حاضر کمتر تکرار می شود و دنیا تا حد زیادی ایران را پذیرفته است. انبساط لازم در نظام بین المللی به وجود آمده است و یکی از موضوعاتی که در اتحادیه اروپا مطرح است، پذیرفتن روحانی به عنوان یک فرد میانه رو است. بنابراین بنده پیش بینی می کنم با وجود شرایط موجود داخلی و فضای مناسب بین المللی روحانی برای دوره آینده نیز انتخاب شود.

به نظر شما چرا ایران در سیاست خارجی خود با توجه به قانون اساسی دچار تناقض شده است؟ این قانون به تشکیل امت واحد و تجمیع مسلمانان در یک جبهه واحد اشاره دارد. در حالیکه عملکرد کنونی این موضوع را نشان نمی دهد. به نظر شما دلایل آن چیست؟ آیا ایران عربستان ایران را به این جنگ کشانده یا برعکس؟ و آیا شما معتقدید که این موضوع ناخواسته بوده ؟
اگر به قبل تر بازگردیم و زندگی عبدالناصر را بررسی کنیم در می یابیم که وی به عنوان یک اندیشمند و نه به عنوان حاکم پرچم وحدت اسلامی را بلند کرد. بعدها یک فرانسوی به نام ارنست رنان با سید جمال الدین اسد آبادی مناظره ای در عروه الوثقی داشت و به وی گفت که جنس دینی شما امکان وحدت را به شما نمی دهد. همچنین وی اظهار داشت که حتی مسیحیت هم نمی تواند متحد شود. در بحبوحه ای که ایران قانون اساسی خود را تدوین کرد، تشکیل یک امت واحد فقط جنبه آرزو داشت و به این نکته مهم هم باید توجه کرد که چه کسی رهبری این امت واحد را بر عهده خواهد داشت؟ در این میان ایران, عربستان، ترکیه و حتی قذافی هم مدعی رهبری امت واحد بود. پس می توان نتیجه گرفت که این امر به این راحتی امکانپذیر نیست.

محمود عباس چندی پیش با نشریه ای مصاحبه ای کرده بود و موضوع خیانت ایران حتی بیشتر از اسرائیل را مطرح کرد. بعدها دیدیم که مساله فلسطین از یادها رفت. دلیلش هم به خاطر خصومت های ایران و کشورهای عربی بود. خصومت ایران با عربستان سعودی نیز سبب شده تا بسیاری از شرکتهای یهودی اسرائیلی با اسامی عرب نیز با ما دشمنی کنند و لطمات زیادی به ما وارد کرد. اگر چه اسرائیلی ها از ما ناراحت هستند شکایات زیادی از ما نزد آمریکا می کنند، اما ایران به اسرائیل عمیقاً کمک زیادی کرده است. بدین معنا که دروازه های مسدود دنیای اسلام به سمت اسرائیل باز شد.

 

49311

 

کد خبر 612966

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علی IR ۲۰:۳۹ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۶
    0 0
    صحبتهای جالبی بود و حاوی نکات مهم
  • بی نام AE ۰۴:۱۱ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۷
    1 0
    آمریکایی ها موضوعاتی چون حقوق بشر، موشک ها،دخالت در منطقه و حمایت از تروریسم را به شدت دنبال خواهند کرد. همه این موارد در برجام موجود و در اختیار آمریکا قرار دارد...... ضاهرا" یه جاهائی در برجام عنان رو به دست آمریکائیها دادیم .

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین