آقای دکتر امید، معاون اداری-مالی وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری دیشب در اخبار شبکه چهار، طی مصاحبه ای در خصوص بودجه سال آینده دانشگاههای کشورمان توضیح دادند ( سه شنبه 30 آذر). بنا به توضیحات ایشان بودجه سال آینده دانشگاههای کشورمان شش هزار و هشتصدوشصت میلیارد تومان (6860 میلیارد) خواهد بود. ایشان توضیح دادند که بودجه سال جاری دانشگاهها شش هزارمیلیارد تومان (6000میلیارد) بود که در واقع برای سال آینده 860میلیارد تومان افزایش بودجه خواهیم داشت. اما این رقم را چطور ارزیابی کنیم؟
طی سالهایی که در ژاپن مشغول به تحصیل بودم علاقه زیادی به بحث بودجه دانشگاهها داشتم . طی دوسال اخیر نیز پیوسته موضوع بودجۀ سالانه دانشگاههای آمریکا را دنبال کرده ام. نگاه مقایسه ای به این بحث بودجه علمی، مفاهیم زیادی را برای ما روشن می کند. جواب برخی سوالها را با خود به همراه دارد. اگر ما این شش هزار میلیارد تومان را به دلار چهارهزار تومانی تقسیم کنیم درواقع «کلِ دانشگاههای ما» معادل یک میلیارد و پانصد میلیون دلار بودجه دارند [1.5 میلیار دلار]. این رقم درشت است یا نحیف ؟ اگر به لیست زیر (برابر اظهارنامه مالی سالانه دانشگاههای آمریکا) نگاهی بیندازیم ، حیرت ما را در بر می گیرد. این چند قلم را باهم مرور کنیم:
یک - در ایالت تگزاس دانشگاه های متعددی وجود دارد. اما دو دانشگاه مطرح این ایالت عبارتند از دانشگاه تگزاس - آستین (University of Texas-Austin) و دانشگاه تگزاس اِی&ام (Texas A&M University) . سال گذشته "بودجه تحقیقاتی دانشگاه تگزاس-آستین 1.1میلیارد دلار و دانشگاه تگزاس ای&ام حدود 800 میلیون دلار بوده است. یعنی فقط رقم بودجه تحقیقاتی این "دو" دانشگاه را باید چیزی حدود هشت هزارمیلیارد تومان در نظر بگیریم. انگار فقط این دو قلم ، بودجه تحقیقاتی شان دوهزار میلیارد تومان از کل دانشگاههای کشورمان بیشتر است.
دو- این بحث وقتی جدی تر می شود که می دانیم دانشگاه مثلاً «تگزاس-آستین» دانشگاه رتبه شماره یک یا دو دنیا نیست ( یا مثلا دانشگاه دانشگاه تگزاس اِی&ام در رتبه بندیهای بین المللی جایگاه حدود 98 اُم را دارد) و اگر به سراغ دانشگاه (موسسه فن آوری) ام. آی. تی. برویم می بینیم که سال گذشته بودجه تحقیقاتی اش 1.3 میلیارد دلار بوده (چیزی بیش از 5هزار میلیارد تومان) یعنی یک دانشگاه، نزدیک به کل دانشگاههای یک کشور ما پول مصرف کرده است.
سه - این بحث باز وقتی جدی تر می شود که می بینیم این رقم 1.3 میلیارد دلار فقط مخصوص از ما بهترانی چون ام. آی. تی که صدرنشین رتبه بندی هاست، نیست و مثلاً دانشگاه جان هاپکینز (در مریلند) هم بودجه تحقیقاتی مساوی با ام. آی. تی دارد (راجع به دلیلش صحبت خواهیم کرد). اسامی را که مرور می کنیم مثلاً می بینیم: دانشگاه ویسکانسین حدود یک میلیارد دلار، دانشگاه استنفورد نزدیک به یک میلیارد دلار. دانشگاه میشیگان 850 میلیون دلار .دانشگاه ایالتی پنسلیوانیا، دانشگاه مین سوتا، و دانشگاه دوک در کارولینای شمالی هر یک به تنهایی حدود 800 میلیون دلار. لیستی بلندبالا... تا نهایتاً دانشگاه میشیگان استیت که یکسال و نیم گذشته برای دوره پسادکترا در آنجا بودم با بودجه تحقیقاتی حدود چهارصد میلیون دلار.
این بحث را از این جهت آوردم که اعداد و ارقام همیشه با ما سخن می گویند. مجمل و سریع. اما در بحث دانشگاه و تولید علم ، همه ی داستان به پول ربط پیدا نمی کند. مفاهیم دیگری غیر از پول هم باید وسط باشد. مثالی در این باب می آورم. هفته گذشته دوست خوبم محنّد رحمان از رساله دکترایش در گروه سازه دانشگاه میشیگان استیت دفاع کرد. موضوع رساله «مطالعه رفتار برشی تیر پل در آتش» بود. عصر با یکی از دوستان مروری می کردیم راجع به بحث های خوبی که در جلسه ی دفاع مطرح شد که ایشان پرسش رندانه ای مطرح کرد. گفت هزینه ی این رساله برای استاد/دانشگاه چقدر بوده است؟! سه سری تست اکسپریمنتال بر روی سه نمونه تیر پل با مقیاس واقعی (یک به یک) ، هر تست حدود پانزده هزار دلار که میشود چهل وپنج هزار دلار "کارِ آزمایشگاهی". هر ماه پرداختی به دانشجو هزار و ششصد دلار برای پنج سال می شود نود و شش هزار دلار. یعنی فارغ از قیمتِ وقتِ استاد و امکاناتِ جنبی دانشگاه (شامل آفیس ، شهریه، امور اداری و ...) برای این جلسه دفاع که نشستیم صدوچهل و یک هزار دلار نقد پرداخت شده است. یعنی بیش از پانصد میلیون تومان برای یک دانشجو و یک پایان نامه .
بحث کیفیت الزاما متناسب با پول نیست ولی بدیهی است وقتی شما فقط برای یک پایان نامه چنین هزینه ای کنید ، آنهم پایان نامه ای که کاربرد عملی مستقیم و گسترده ندارد [چه شود که یک پل بزرگراهی، آتش بگیرد؟! و چه شود که در میانِ پل هایی که آتش می گیرند یکی تحت نیروی برشی باشد!! ] بدیهی است که با کیفیت در تولید علم مواجه می شوید. اما هدفم از این مثال چیز دیگری است. محند ، از دبی آمده و خانواده اش جزو مهاجران مراکشی با اصلیت فلسطینی هستند. او در دبی به دنیا آمده و تمام دوره تحصیلش تا پایانِ فوق لیسانس در دبی شاگرد ممتاز بوده است اما می گوید : مسخره است که من شهروند دبی محسوب نمی شوم. یک عمرم آنجا بوده ولی هنوز من را فلسطینی محسوب می کنند. در فرودگاه که می روم باید بروم در صف خارجی ها بایستم [مشابه کاری که ما با افغانی ها می کنیم]. اما همین محنّد به واسطه مقالات ژورنالش با استفاده از قانون NIW رفت و گرین کارتش را گرفت (حتی قبل از فارغ التحصیلی ) و می داند سه سال دیگر شهروند کشوری است که بیست و شش سالگی واردش شده .
داستان بها دادن به علم است و این احترام، فقط بحث پول نیست. بحث ریل هایی است که گذاشته شده تا قطار تولید علم روی آن حرکت کند. دور میز جلسه دفاع رسالۀ محنّد ، سه نفر هندی ، یک نفر پاکستانی، سه نفر ایرانی، یک نفر از ترکیه، یک نفر مصری، دوچینی و یک نفر آمریکایی (!) بودند. بحث اینجاست که ساز و کار (بخوانیم همان ریل) چطور تعریف شده است. وگرنه پول را که دانشگاه کینگ عبدالعزیزعربستان هم دارد مثل ریگ خرج می کند.
این بحث وجوه مختلفی دارد و در آینده باز راجع به آن گفتگو خواهیم کرد. اما دریغ است که از یک نوستالژی هم دراینجا سخن نگوییم. در عمده ایالت هایی که می روم یکی از کارهایم عکس گرفتن از سردرِ دانشگاه است . نه برای اسم دانشگاه، بلکه برای آن تاریخی که زیرِ اسم درج می کنند. بخش زیادی از دانشگاههای کشور آمریکا تاسیس حدود 1860 میلادی هستند. حدود همان سال و زمانی که امیرکبیر را رگ زدند در ایران زمین. یکی داستان است پرآب چشم که چرا و چه می شود که در سرزمین مهاجران کابوی اینهمه دانشگاه پا می گیرد و بر پای می ماند و در خاکی دیگر موسس دارالفنون را رگ می زنند؟
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
پ.ن. آنچه در این یادداشت ذکر شد، صرفاً بودجه تحقیقاتی دانشگاهها (Annual Research Budget) بود و پرداختن به « Endowment » ( سرمایۀ دانشگاهها) ، خود محل بحثی دیگر است.
پ.ن.2. رفرنس تمام اعداد و ارقام فوق به راحتی در وب سایت دانشگاههایی که نامشان رفت و گزارشهای تایمز قابل کنترل و بررسی است.
پ.ن.3. باز هم باید تاکید کنم که هدف از این دست نوشتارها، تامل در آمار و ارقام از منظری دیگر است. برای اینکه متهم به غرب زدگی یا شرق زدگی نشوم باید عرض شود که شناخت درست غرب (و شرق) تنها راه ممکن برای شناخت بهتر مسیر آینده مان است. نکته بانمک در بحث فوق اینکه دوستانی که در آمریکا دوره پسادکترا می گذرانند بسیار از زبان اساتیدشان شنیده اند که گفته می شود: "الان دانشگاههای ما پول ندارند. پول برای پژوهش الان، در چین هست. باید سعی کنیم با دانشگاه های چین کولبوریشن (همکاری) داشته باشیم!"
پ.ن.4. فیلم گفتگوی معاون محترم وزیر علوم با شبکه چهار در ذیل.
نظر شما