۰ نفر
۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۱۹

اگر هفته گذشته در بازی ما شرکت کرده باشید، می‌دانید قرار است هر هفته در چنین روزی درباره فیلم‌هایی که دوستش داریم، یک بازی معماگونه راه بیندازیم.

نزهت بادی: این یکی از راه‌هایی است که می‌توانیم در لذت سینما با هم شریک شویم. همانطور که حدس زده بودید فیلم هفته قبل «ریو براوو» ساخته هوارد هاکس بود که به مناسبت پنجاه سالگی آن، این صفحه را با آن افتتاح کردیم، اما این بار فیلم مورد نظر ما یک کمدی تلخ و نیشدار است که خودتان بهتر می دانید استاد جادویی این جور فیلم‌ها کیست.

در سکانسی از فیلم ورود شوهرخواهر شرلی مک‌لین، ضیافت دو نفره مک‌لین و جک لمون را به هم زده و مک‌لین در حال آماده شدن برای رفتن است که یکدفعه دکتر همسایه جک لمون سر می‌رسد و ماجرای خودکشی مک‌لین برملا می‌شود و جک لمون دو تا مشت حسابی از شوهرخواهر او می خورد و نقش زمین می‌شود، ولی در همان حالت درب و داغون لبخند رضایتی بر لبش می‌نشیند و از اینکه کسی پیش خود فکر کرده مک‌لین بخاطر عشق او خودکشی کرده، احساس خوبی پیدا می‌کند.

او که مدام برای کارهای نکرده سرزنش می‌شود، این بار از اشتباه و سوء تفاهمی که درباره او به وجود آمده لذت می‌برد و انگار تازه آنجاست که متوجه می‌شود عشق این دخترک معصوم که به پای یک رئیس خائن هدر می‌رود می تواند با او تقسیم شود.

همین نیروی عشق است که به او قدرت و شهامت این را می‌دهد که بالاخره جلوی رئیسش بایستد و نه بگوید. اصلا این عشق پاداش آن همه زحمتی است که جک لمون برای بهبودی شرلی مک‌لین بعد از خودکشی‌اش می کشد. اگر فیلم را دیده باشید، حتما یادتان هست که لمون با چه ازخودگذشتگی از مک‌لین مراقبت می کند و با احساسات او که کاملا در تضاد با خواسته اوست همدردی نشان می‌دهد، اما در تمام آن دوره یک حالت دوپهلو و نامطمئن در رفتار لمون وجود دارد.

یعنی همه آن مهربانی‌ها که در حق مک‌لین می‌کند به خاطر علاقه به او نیست بلکه بخش‌هایی از آن از علاقه لمون به رئیسش نیز ناشی می شود و درست آنجا که آن ضربه محکم را می‌خورد به خودش می‌آید و می‌فهمد بین عشق و ترفیع شغلی، یکی را باید انتخاب کند.

اگر هنوز درباره اسم فیلم شک دارید، به یادتان می‌آورم این فیلم که به صورت سیاه و سفید و وایداسکرین فیلمبرداری شده، یکی از بهترین فیلم‌هایی است که موفقیتش را بیش از هر چیزی مدیون قدرت داستانگویی اش است، بطوریکه هنوز بعد از گذشت این همه سال زنده و جذاب به نظر می رسد. همچنین از فیلمهایی است که می توان یکی از موفق‌ترین زوج‌های کارگردان-بازیگرتاریخ سینما را در آن دید و بازی‌های درخشان لمون و مک لین از رازهای تاثیرگذاری عجیب فیلم برماست.

فکر می‌کنم تا حالا اسم فیلم را حدس زده‌اید و دارید با خود آن دیالوگ معرکه پایانی فیلم را که مک‌لین به جک لمون می گوید مرور می‌کنید، لابد می‌دانید فیلم‌های فیلمساز کبیر ما دیالوگ‌های کنایی و بامزه‌ای دارد که به تکیه‌کلام خوره‌های سینما تبدیل می‌شود و جمله پایانی این فیلم از همان‌هاست.

منتظر کامنت‌های شما هستم تا اسم فیلم و کارگردانش را بگویید و از تجربه تماشای فیلم و نکات جالب آن با ما و دیگر دوستانتان در سایت حرف بزنید، هیچ لذتی بیشتر از این نیست که آدم کسانی را بیابد که بتواند درباره فیلم‌های محبوبش با آنها گفتگو کند. این صفحه برای چنین لذتی است.

کد خبر 63364

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علوي IR ۱۰:۲۰ - ۱۳۸۹/۰۳/۰۲
    0 0
    آپارتمان وايلدر
  • بدون نام IR ۱۰:۵۴ - ۱۳۸۹/۰۳/۰۲
    0 0
    "آپارتمان" بیلی وایلدر. "ایرما خوشگله» وایلدر و لمون رو هم از دست ندید.
  • مریم IR ۱۲:۰۸ - ۱۳۸۹/۰۳/۰۳
    0 0
    آپارتمان عاشق این فیلمم,مخصوصا صحنه ای که جک لمون ماکارانی را با راکت تنیس!آبکش می کنه وقتی که سرما خورده و کلید آپارتمانش بین همکارا میچرخه وایلدر نابغه است موقع دیدن فیلم هم غمگین بودم هم میخندیدم.../.

آخرین اخبار