۰ نفر
۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۹
وقتی همه خوابند !

زمستانی 95 رو به پایان است اما انگار تازه روی سرمای این فصل شهر را نشانه گرفته است. امروز 25 بهمن ماه ، آزمون دیگری برای مدیریت شهری رقم خورد و نتیجه همان چیزی بود که انتظار می رفت.

مهشید معراجی :آشفتگی ، بی سر و سامانی ، گرفتاری مردم ، ترافیک ، خیابان های لغزننده، مدرسه هایی که هنوز در بلاتکلیفی اند و ....
همه اینها نتیجه اعتمادی است که مردم به افرادی می کنند که حتی از پس کوچکترین وظیفه خود در ساماندهی به اوضاع شهر در مواقع بحرانی بر نمی آید.
مدیریت آشفته و بی برنامه
با  گزری نه چندان طولانی در خیابان نزدیک به خانه می توان دید که علیرغم تمام هشدار های هواشناسی و اعلام بدی شرایط جوی حتی یک بیل شن و ماسه هم کف خیابان های شهر ریخته نشده و با چند دقیقه تامل تعدد سر خوردن ماشین ها ، برخوردهای پی در پی باهم ، مردم سرگردان از لغزندگی پیاده رو ها و آبهای سطحی و جاری بر کف خیابان ها می توان دید که هم دردسری است برای مردم شهر و هم مانعی برای تردد خودرو ها.
وای که چه دردی است این همه اختیار ، بودجه و منابع انسانی با حرفهای پر طمطراق برای جلب نظر مردمی ساده ، تا مبادا این موقعیت مطلوب اجتماعی و اقتصادی را از دست بدهند.
اما به چه قیمت !
قیمتی بس گزاف تا باز به مردم بفهمانند هر مسئول و خدمتگذاری آتش نشان نمی شود.
مدیریت بحران را بیدار یا عوض کنید!
گاهی از خود می پرسم کسی که در جایگاه مدیریت بحران یک استان قرار می گیرد چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
یا در سوالی دیگر شخصی که در ستاد مدیریت بحران حضور دارد باید دارای چه تخصص هایی باشد ؟
شاید وقت آنست سری به ترکیب ستاد مدیریت بحران بزنیم که نه اخبار هواشناسی گوش می دهند و نه هر از چند گاهی از پنجره اتاقشان خیابان را تماشا می کنند.
آیا غیر ازین است که افرادی که نمی توانند از پس این مسئولیت خطیر برآیند کار را رها کرده و جایگاه را به فرد توانمند تر با قدرت تصمیم گیری بهتر و بیشتر بدهند؟
خسارت های مالی و جانی در البرز در سایه ی نبود مدیریت بحران و همچنین هشدارهای لازم و کافی، بار دیگر زنگ خطر وجود چالش ها و ضعف های این حوزه را برای مسوولان نواخته و باید در این خصوص اقدام کافی و عاجل داشت.
آموزش و پرورش خود نیازمند بازآفرینی است
گاهی به این فکر میکنم که توان تصمیم گیری و یا اطلاع رسانی بی موقع تا چه اندازه می توان جریان سیال یک جامعه را مختل کند؟
آموزش و پرورش امروز نتوانست برای والدینی که چه در منزل بوده و یا در محل کارند تصمیم بگیرد که با فرزندان خود چه کنند و دانش آموزان بعد از حضور در مدرسه دوباره به خانه بازگشتند. این نتیجه ای جز بی و سر سامانی خیابان ها و ترافیک ماشین هایی که والدین را برای برگرداندن فرزندانشان به منزل با پرداخت بهای گزافی از وقت و انرژی و بنزین و هزار مولفه دیگر نداشت.
تاکسی های فرصت طلب
چرایی برخی اتفاقات هیچگاه آشکار نمی شود . مثلا اینکه چرا در روزهای بارانی تاکسی در خیابان نیست و یا در روزهای برفی تاکسی ها تنها در زمانی برای مسافر ترمز می کنند که دربستی باشد. امروز من از همشهری بودن با برخی آدمهای این شهر خجالت زده شدم.
مادری با کودک خردسال خود زیر بارش شدی برف منتظر تاکسی ایستاده بود و رانندگان برای یک مسیر مستقیم که در حالت عادی هزار تومان نرخ داشت طلب بیست هزار تومان میکرد و وقتی با مقاومت خانم مواجه شد ترجیح داد محل را ترک کند و همچنان مادر و فرزند زیر بارش شدید برف میلرزیدند.
بازرسی تاکسیرانی آیا یک عنوان تشریفاتی است و یا قرار است به داد مردمی برسد که نیاز دارند از جزئی ترین خدمات شهروندی بهره ببرند اما در سایه فرصت طلبی گم می شوند و هیچکس نیست که به داد مردم برسد.
شهر در خواب است . همه ما خوابیم !
آن زمان که رای می دهیم.
آن زمان که پارلمان شهری انتخاب می کنیم.
آن زمان که اختیار اداره امور خود را به افرادی نه چندان آگاه و نه به اندازه لیاقت شان می دهیم.
من امروز در کنار همان مادر و کودک درد و سرما را با هم چشیدم .
سرمای زمستان در کنار عدم توانایی مالی در استفاده از خدماتی که به شهروندان با بدترین و نامناسب ترین کیفیت ارائه می شود.
اما خوبست که پیشانی و دست های سرما زده ماموران پلیسی را بوسید که با تمام گرفتاری ها و وظایف عدیده خود با کیسه های نمک سعی می کنند گوشه ای از این تالمات قلبی را التیام ببخشند.

 

 

 

کد خبر 635864

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =