همه ازجمله اصولگرایان هنوز به یاد دارند که احمدینژاد با اینکه لگام اسب دولت را در دست داشت و تمام توان خود را برای شرکت در این مسابقه جهانی به کار گرفت؛ حتا پایش به رکاب هم نرسید. اینک برای اصولگرایان چه چیز بهتر از اسب زینشده است که موانع بسیاری را پریده و فقط مانده که سوارش یورتمه برود و باد در جامه بیندازد و نخوت بفروشد. مردم فراموش نکردهاند که احمدینژاد چگونه سراسیمه فرمان داد کف تونل حکیم را فرش کنند تا زحمات دیگران را به کام خود کند. آیا اینبار نیز چنین خواهد شد؟ آیا اصولگرایان باز هم معنای سنتی کاشت و برداشت را جابهجا خواهند کرد؟ برداشت بدون کاشت. سالهای متمادی برداشت بدون کاشت اصولگرایان را پخته و آزموده کرده است که در برداشت نباید تعجیل کرد. جاده و اسب زینشده دولت مهیاست، تنها مانده است که در فرصتی لگام آن را به دست گیرند. چهار سال تخریب بیامانِ دولت اگر اینک به کار نیاید، پس کِی به کار خواهد آمد؟ اما سوار کیست؟ اصولگرایان با پشتسرگذاشتن تجربه احمدینژاد بعید است این بار بیگدار به آب بزنند.
قالیباف را به نیکی میشناسند و میدانند همچون برج میلادی است که اگر از سمت شرق به غرب نگاهش کنند، در سمت چپ بزرگراه قرار دارد؛ اما نزدیک که شوند، در سمت راست بزرگراه قرار دارد، جایی که واقعا هست. این رؤیت یا کژتابی در واقعیت، اصولگرایان را دچار تردید و تزلزل میکند. آنان باید به دنبال کسی باشند که اسب دولت را چنان بتازاند که آنان میخواهند. پس هر قدر فضای انتخاباتی دیرتر شکل بگیرد، اصولگرایان فرصت بیشتری خواهند داشت تا از سوارشان رونمایی کنند، شاید با این تأخیر شوک ایجاد کرده و قدرت تخیل و تعقل مردم را به خطا بیندازند؛ در چهار سال گذشته اصطلاحطلبان توانستند در چارچوب سیاستی که برایشان تعریف شده بود، نقشآفرینی کنند و مانند دیگران به استقبالِ تعلیق یا تعویق فضای انتخاباتی بروند؛ هرچه دیرتر بهتر. تا کسی آنان را به مواجهه و مبارزه فرا نخوانده، چرا بیموقع و بیدلیل پا به میدان بگذارند. ازاینروست که در فضای گرگومیشِ کنونی همهچیز آنگونه که هست به نظر نمیرسد. همه جناحهای سیاسی، دولت، اصولگرایان و اصلاحطلبان دست به عصا راه میروند تا با مواضع و موانع پیشبینیناپذیر روبهرو نشوند؛ اما فرصت چندانی برای کسی باقی نمانده و سیاست ناگزیر است که رخ عیان کند.
302
نظر شما