«سياست با تخيل ساخته و روايت ميشود» اين را دوست و نويسنده عزيز احمد غلامي، سردبير شرق در ستون يادداشت شماره 4796 روزنامه ياد شده، مسطور كرده است.
مستورهاي كه بر پيشاني يادداشت خود به عنوان، عنوان (تيتر) انتخاب كرده است، از شخصيتي كه ميشناختم و از سالهاي دور، حشر و نشري با او در كيهان فرهنگي داشتم، خيلي دور يافتم، احمدينژاد، افيون جامعه، اين عنوان به هيچ وجه مبناي كاري و مسئوليتشناسي اهل هنر و مخصوصاً سياستي همراه با تخيل نیست، آنگونه كه نويسنده بيان داشته است.
من خيلي حرف راجع به بننوشته و دليلتراشيهاي دوست نويسندهام راجع به نوشتهاش دارم. از جمله كش و قوسي كه بر مبناي تخيل سياسي در اين يادداشت به مخاطب القا ميشود. الان كه دولت در عالم واقع سير ميكند، گاه براي حل مشكلات خود، تقاضاي فرجه از مردم و تدبير بيشتر از مسئولان را ميكند واي به حال كه به شود «دولت تخيلي و هنري» آن وقت بايد بخش اعظم نوشتههاي مستدل و جامعه شناختانه و علمي و زير فرهنگ و ارشاد را گل گرفت و به ايشان پيشنهاد كرد كه در نوشتههايشان هم كمي از ادبيات سيال ذهني و تخيلات هنرمندانه استفاده كنند.
دوست عزيز، ميتوان هر پيشنهادي را داد چه منطقي و درست و تخيلي و درشتنويسي كه مسئوليت قلم به دست نيست. ميتوان با هر كس و فكري مخالفت كرد ولي استفاده از كلمات نادر و شاذ و خلاف اخلاق و شريعت در عالم نوشتن را تخيل نميتوان نام گذاشت.
اين نوشته را ميگذارم تا آب نوشته سردبير از چله بگذرد آن وقت شايد بدهم به رسانهاي، خدا را چه ديدي دوست من، شايد تا آن زمان خود به راه آمده باشي؟
آنرو را جلال آلاحمد در پیشانی کتابش و خطاب به «پولس رسول» و در حقیقت خطاب به برخی همکارانش که سر در ابغان «انتشارات» فرانگین کرده و نقدهای شطاح و منفعتطلبانه مینوشتند، نوشت که «رئیس قلم در دستان تو هبهای است. قسم که مباد آن را بفروشی و...» و من قسم میخورم که «پولس رسول» هیچگاه و هیچ وقت چنین سخنی نگفته است ولی سیدطالقانی مجبور بود که حرفش را از قول رسولی بنویسد، که دیگران جرأت درشتگویی و ناحقگویی نداشته باشند، آنسان که «مردکی» در نشریهای با غیظ تمام مصاحبه کرد و مستانه گفت که مرحوم جلال (...) چیز خورد و مرد!
کد خبر 641732
نظر شما