حجرالاسود پیش از اسلام نیز مورد احترام بود؛ با این حال هیچگاه در طول تاریخ (حتی در دوره جاهلیت که پرستش سنگها رایج بود) مورد پرستش واقع نشد.
این سنگ چند بار شکسته و خرد شده است. به همین دلیل ملاطی از چسب ساخته و تکههای سنگ را در آن قرار دادهاند.
حجر الاسود به معنای «سنگ سیاه» است که این نام به علت رنگ سیاهش به آن داده شده است. برخی از آن با عنوان «حجرالأسود» (سنگ خوشبخت و خوشاقبال) یاد کردهاند.به نوشته ابنظهیره، اگر «أسود» از ریشه «سَوْدَد» به معنای سروری و سیادت باشد، «حجرالأسود» به معنای سنگی خواهد بود که منزلت آن از همه سنگها برتر و بالاتر است.
حجرالاسود، صیقلی و به شکل بیضی نامنظم است. رنگ آن سیاه مایل به سرخ است و لکههای سرخرنگ و رگههای زردرنگی بر روی آن دیده میشود.
گفته شده که تیرگی و سیاهی شدید آن بهسبب آتشسوزی کعبه بوده است که یک بار در دوره جاهلیت و بار دیگر در زمان حکومت یزید بن معاویه روی داد.
در طی تاریخ، این سنگ بارها مورد حمله افراد مختلفی قرار گرفته و خرد شده است. به همین دلیل ملاطی از چسب ساختهاند و آن تکهها را در آن قرار دادهاند. از این رو، توصیف دقیق و کامل حجرالأسود برای ما میسر نیست؛ زیرا به علت ملاطی که دور سنگ را گرفته است اکنون تنها هشت قطعه کوچک از سنگ دیده میشود که بزرگترین آنها به اندازه یک خرماست. روایت میشود که این قطعهها مجموعاً پانزده عدد بودهاند که هفت عدد آنها در میان ملاط قهوهای رنگ ـ نگهدارندهای که هر استلامکننده حجرالأسود آن را مشاهده میکند ـ پنهان شده است.
بیتردید قرنها تماس دستان بشر با این سنگ و ملاط دور آن، موجب صیقلیتر شدن و تغییر رنگ آن شده است.
این مخلوط سنگ و ملاط نیز داخلی قابی بیضیشکل که از نقره ساختهشده است قرار دارد. نخستین کسی که برای حجر الاسود قاب نقره ساخت، عبدالله بن زبیر بود و از آن پس پیوسته خلیفگان و امیران و ثروتمندان نسبت به ساخت قاب از طلا و نقره اقدام کردهاند. آخرین کسی که پیش از دوران سعودی قابی از نقره خالص برای حجرالأسود تقدیم کرد.
سلطان محمد رشاد خان بود که در سال ١٣٣١ هـجرى بدین کار همت گماشت. در سال ۱۳۶۶هـجرى ملک عبدالعزیز قسمتی از این قاب را نوسازی کرد و در سال ۱۳۷۵ههـجرى ملک سعود قاب محمد رشاد را با قاب جدید دیگری از نقره خالص جایگزین ساخت.
در قرآن کریم ذکری از حجرالاسود به میان نیامده، ولی بنابر حدیثی از امام صادق(ع) حجرالاسود یکی از آیات بینات بیتاللّهالحرام است که ذکرشان در آیه ۹۷ سوره آل عمران آمده است.
همچنین گفته شده که رنگ حجرالاسود در آغاز از شیر سفیدتر و از خورشید درخشانتر بوده و بهسبب آنکه مشرکان آن را لمس کردهاند و گناهان بندگان تیره شده است. در حدیث دیگری آمده که حجرالاسود در کوه ابوقبیس به صورت امانت نگهداری میشد. پس از اینکه حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) در بنای کعبه به موضعی رسیدند که باید حجرالاسود را در آن مینهادند این امانت به آنان برگردانده و در جای خود نهاده شد.
بنا بر برخی روایات، هنگامی که حضرت ابراهیم(ع) خانه کعبه را بنا میکرد، جبرئیل این سنگ را از بهشت آورد تا در گوشهای از دیوار کعبه قرار گیرد و شاخصی برای آغاز طواف باشد.
نیز روایت شده که در مناقشه محمد بن حنفیه با امام سجاد(ع)، حجرالاسود با آن حضرت سخن گفته و گواهی داده که امامت پس از امام حسین(ع) بدو رسیده است.
در روایتی نیز نقل شده که امام زمان(عج) پس از ظهور بر حجر الاسود تکیه کرده و با مردم بیعت میکند.
کعبه و حجر الأسود اگر چه در ظاهر، زمینی هستند، ولی به هیچ وجه به عنوان امر زمینی احترامی ندارند، تنها برتری آنها به جهت اتصال به امر ماورائی است که ارزش و احترامی را متوجه آنان کرده است. حجر الأسود تنها، وسیلهای است که با آن به یاد خداوند بیفتیم و در نتیجه با او عهد و پیمان ببندیم که در راه او خواهیم بود و بر مرام و مسلکی که خدای تعالی بخواهد، قدم خواهیم نهاد.
امام علی(ع) گفتوگویی با خلیفهی دوم پیرامون حجر الأسود دارد: روزی خلیفهی دوم از کنار حجر الأسود میگذشت، بدان رو کرده، گفت: ای سنگ! ما میدانیم که تو تنها یک سنگی، نه نفعی به ما میرسانی و نه ضرری را متوجه ما میگردانی، تنها بهجهت اینکه شاهد بودیم پیامبر تو را دوست میداشت، تو را دوست میداریم. در این هنگام امام علی(ع) فرمود: «چه میگویی ای پسر خطّاب! همانا به خدا قسم، خداوند این سنگ را در روز قیامت زنده میکند در حالیکه یک زبان و دو لب دارد و گواهی میدهد برای آنانی که بر میثاق خود پایبند بودند. این سنگ به منزله دست راست خداوند است.
نظر شما