اسماعیل فضلی‌زاده

سینمای استراتژیک را سینمای دکترین استراتژیک دانسته‌اند. سینمایی که بر موضوعات فرا زمانی که فارغ از زمان و مکان قصه، در دل خود محتواهایی را نهان دارد که به‌عنوان آرمان و راهبرد کلی محسوب شده و هدف‌گذاری آن نیز بر این راهبردها متمرکز است.

اگر بخواهیم کمی ساده‌تر درباره این موضوع سخن بگوییم می‌توانیم سینمای استراتژیک را سینمایی بیانگریم که در راهبردهای کلان یک کشور جا دارد و تکمیل‌کننده پازلی است که سایر اجزای آن نه‌فقط در صنعت سینما محصور نیست، که حتی از هنر هم فراتر رفته و در سیاست ورزی کلان یک کشور جا می‌گیرد. بدین معنا که هنر، می‌شود بازویی برای تأثیرگذاری کلان‌تر در مقوله‌ای راهبردی که منافع ملی یک کشور را می‌توان در آن جستجو کرد.

پیش‌ازاین بارها و بارها به یاد داریم که هنر و رسانه، یاری‌گر سیاست شده باشد. به‌طور مثال اگر نبود زمینه‌چینی جدی رسانه‌های متحد آمریکا و اروپا درباره موضوع عراق، کشور آمریکا و اروپا نمی‌توانستند به این سادگی اقناع عمومی مردم خویش را درباره موجه بودن این حمله به دست آورند. ولی مستندهای مکرر و جریانات خبری متعدد و متحد حول محور تروریست بودن رژیم بعث عراق کل می‌گیرد و پس از چندی حمله نظامی به این کشور آغاز می‌شود.

سینما هم ازاین‌دست جریانات کم به خود ندیده است. به‌طور مثال، تصویرسازی سینمای هالیوود از اسلام، تصویرسازی خشن، دگم، خشک و متعصب است که حضور او برای تمام مردمم دنیا خطرناک و مضر است و طبیعی است که از این رهگذر، هر کس در صندلی سینماهای هالیوود به تماشای فیلمی بنشیند که در گوشه‌ای از آن به اسلام و مسلمانان اشاره می‌شود، با ترس و رعبی عمیق از مسلمانان از سینما خارج شود. اسلامی که در دشداشه سپید و محاسن بلند و شک‌های برآمده ظاهر می‌شود و یا به فکر کام‌جویی از زنان است و یا دارد نقشه حمله انتحاری می‌کشد. نگاهی به آثار متعدد هالیوود در این حوزه نظیر سریال‌های پربازدید چند سال اخیر به‌خوبی بیانگر این واقعیت است. و به‌یقین می‌توان گفت اگر نبود تصویرسازی راهبردی سینمای هالیوود و اروپا از اسلام، ترس گسترده و قرائت ناصوابی که امروزه از اسلام در دنیا وجود دارد، بسیار محدودتر و در ابعاد کوچک‌تری مشاهده می‌شد.

به‌ هر روی اما امروزه سینما، بازوی اجرایی مهمی برای تغییر باورهای عمومی مردم به‌حساب می‌آید و طبیعی است که کشورهای صاحب سبک در سینمای دنیا بخواهند از این ‌دست قدرتمند برای پیش برد راهبردهای خود بهره‌مند شوند.

اگر بخواهیم در سینمای ایران به دنبال موضوع این نگاره بگردیم، لاجرم باید به سینمای دفاع مقدس اشاره‌کنیم. سینمایی که سبک خاص خود را دارد، محتوای تاریخی و اجتماعی منحصربه‌فردی را دنبال می‌کند و به لحاظ کمی و کیفی در سطحی قرار دارد که می‌توان آن را تأثیرگذار دانست. سینمایی که هرچند در سال‌های اخیر نگاه‌های جدیدی را تجربه می‌کند ولی همچنان سبک خاصی است و به باور برخی سینماگران، ژانر منحصربه‌فردی است که می‌توان از طریق آن سینمای ایران را به دنیا معرفی کرد.

امتداد جریان مقاومت و هر آنچه دفاع مقدس شاهد آن بودیم امروز در سپهر سیاست در کشورهای عراق و سوریه ادامه دارد. تأسیس جریانات تکفیری و تمزیج نگاه‌های دگم و متعصب آن با اقدامات ددمنشانه و خوی وحشی، سبب ایجاد دوگانه اسلام تکفیری و اسلام ناب در این دو کشور شد. جریانی که به‌سرعت از مرزها فراتر رفت و گزاف نیست اگر امروز آن را جدالی سخت میان مکتب انقلاب اسلامی ایران و دشمنان مسلمان و غیرمسلمان آن دانست و همین موضوع خیلی زود به منصه بروز و ظهور هم رسید و نیروهای نظامی انقلابی در کشورهای سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان و لبنان به سردمداری جمهوری اسلامی ایران در برابر جماعتی ایستادند که مکتب دارانشان در مکه و مدینه نشسته‌اند و فتاوی شاد ایران را ابلیس می‌خواند؛ ابلیسی که دشمنی با او بر مقابله با رژیم صهیونیستی هم مقدم است!

طبیعی است که در چنین شرایطی که جدال در این مرحله به سطح گسترده و حساسی می‌رسد، بازوهای هنری این جبهه هم به کار آیند و برای باور سازی عمومی وارد کارزار شوند. چه آنکه موضوع مدافعان حرم در کشورمان در سطح بالایی از مقبولیت قرار داشته و از طرفی هم سینمای استراتژیک ایران به‌عنوان یکی از انشاگران سینمایی در منطقه به‌حساب می‌آید. پس طبیعی است که چشم‌انتظار ورود سینمای ایران به‌عنوان سردمدار هنری این نهضت باشیم و به انتظار آثاری بنشینیم که در دل روایت‌های دراماتیزه، موضوع مهم تکفیر را هدف قرار می‌دهند. سینمایی که بی‌شک امتداد سینمای دفاع مقدس است و چه به لحاظ باورسازی عمومی و چه به لحاظ اهمیت سیاسی اعتقادی آن جزو اتفاقات بسیار مهم این روزهای ما به‌حساب می‌آید. پس طبیعی است که ناگزیر به تجربه این فضا هستیم تا سینمای استراتژیک جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر در بوته آزمایش قرار گیرد.

البته آنچه امروز با آن روبرو هستیم بی‌توجهی سینماگران ایرانی به موضوع مدافعان حرم است. درواقع درحالی‌که در فضای مستندسازی ورود جدی اهالی این فن به موضوع سوریه به تولیدات فاخری منجر شده ولی در سینما به‌جز یک فیلم، ورود دیگری را به این فضا ندیده‌ایم و این اصلاً اتفاق مبارکی نیست. نکته‌ای که باید مفصل‌تر درباره آن گفت وگو شود و دلایل ان به‌دقت بررسی گردد.

***
در خبرها آمده است ابراهیم حاتمی کیا ساخت فیلمی را آغاز کرده که به‌طور مستقیم به موضوع مدافعان حرم و جریانات تکفیری می‌پردازد. با شناختی که از ابراهیم حاتمی کیا داریم البته این ورود جای تعجب ندارد و روحیه انقلابی آرمان‌گرای او طبیعی است که در این مآمن، مأوا گزیند. اما فارغ از نتیجه کار که با شناخت قبلی از کارگردان جای خوش‌بینی فراوان دارد، ولی نفس ورود به موضوع مهم و راهبردی جریانات تکفیری، اتفاق بسیار مهمی است که ابراهیم حاتمی کیا را همچنان سردمدار سینمای استراتژیک جمهوری اسلامی نگاه می‌دارد و قدم جدی جمهوری اسلامی ایران در فضای هنری در موضوع راهبردی و جدی این تقابل عقیدتی محسوب می‌شود. در تقابلات عقیدتی، نقش هنر به‌مراتب افزایش می‌یابد و حالا در این فضای حساس، با اثری طرف خواهیم شد که به دنبال باورسازی عمومی برای آشکار شدن خباثت‌های دشمن است. ابراهیم حاتمی کیا بازهم موفق می‌شود؟

 

57243

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 676890

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 2 =