یک. روز قدس قرار بود نماد وحدت امت اسلامی باشد، نه بهانهای برای آشکارکردن اختلافات و خدشهدار کردن اتحاد ملی. اگر شعار «نه غزه، نه لبنان...» در روز قدس سال 88 وحدتشکن بود (که بود)، بیتردید شعارهای توهینآمیزی که دیروز سرداده شد نیز نه ربطی به روز قدس داشت و نه بهجا بود.
دو. درحالیکه پرچم آمریکا و رژیم اسرائیل را آتش میزنیم، به رئیس جمهورمان هم ناسزا میگوییم و برایش طلب مرگ میکنیم! شاید هیچ نمایشی به این اندازه نمیتوانست دشمنان منطقهای و جهانی ایران را شاد کند.
سه. چرا در ماه قرآن «والکاظمینالغیظ» فراموش شد؟ اگر به معنای واقعی «قرآنی» بودیم، امروز در زمرۀ «عصبانیترین» کشورها قرار نمیگرفتیم و دیروز هم به سود «قدس»، چشم بر اختلافات میبستیم.
چهار. رفتار دیروز ذیل «آزادی بیان» هم قابل دفاع به نظر نمیرسد؛ به جد باید بیندیشیم که چرا مرز «گفتار» و «کردار» برایمان تا این اندازه شکننده و در نتیجه درنوردیدنی شده است؛ برای همین بهسرعت از «آزادیِ بیان» به «آزادیِ عمل» میرسیم و نقد و بیانمان آلوده به دشنام است.
پنج. اصولگرایان حقیقی که در صدد آسیبشناسی واقعبینانۀ ناکامیهای انتخاباتی اخیر هستند، نباید از آثار مخرب چنین اقداماتی که به نام ارزشمداری و ... انجام میشود، غفلت کنند و بجاست از این تندرویها برائت جویند.
شِش. اگر اصل بیستوهفتم قانون اساسی دربارۀ «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها» بهعنوان یکی از «حقوق ملت» در چهار دهۀ اخیر سازوکارهای اجرایی سهلی یافته بود، شاید اکنون از هر تجمعی برای هر هدفی استفاده نمیشد.
هفت. سرانجام، وقتی «فرهنگِ اعتراض» نداریم، یعنی اولاً، تعریف شفافی از اعتراض نداریم و ثانیاً، شیوۀ اعتراضکردن را نمیشناسیم، به تعبیر جامعهشناسان، نمیدانیم چه زمانی، کجا و چه «جوری» حرفمان را بزنیم.
*پیشفرض نکات گفته شد آن است که رویداد دیروز، خودجوش بوده و برنامه و سازماندهی قبلی نداشته است.
ظاهراً حواشی «روز قدس» در تهران، اصل موضوع را تحتالشعاع قرار داده است.
کد خبر 679859
نظر شما