تحولات متنوع در بحران سوریه، دورنمای صحنه این کشور را پیچیدهتر کرده است. حملات هوایی آمریکا به دیرالزور و الرقه که موجب کشته شدن شهروندان بیگناه و استقرار بزرگترین ناوگان آمریکا در بندر حیفا و بیانیه وزارت دفاع روسیه مبنی بر لغو قاعده هماهنگی پروازها در آسمان سوریه، تحرکات اسرائیل در جنوب و ترکیه در عفرین سوریه همه علائمی داغ و همچنین رویکردهای متفاوت را نشان میدهد که به نظر میرسد، ازسویی، روسها، انگیزه عملی رویارویی را در بخش آسمان نسبت به آمریکاییها ندارند و به دنبال کسب دستاوردهای سیاسی در سوریه در جستجو تحقق اهداف خود بودهاند و از سوی دیگر یک نوع تحریک و تشویق از سوی اسرائیلیها برای هل دادن آمریکا در باتلاق بحران سوریه نمودار میگردد.
این در حالی است که خانم نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل به احتمال حمله دیگر شیمیایی ارتش سوریه به مردم سوریه اشاره کرده و آن را بهانهای برای هشدار جدید خود قرار داده است. جالب است هنوز کمیته بینالمللی خلع سلاح شیمیایی در پرونده خان شیخون پیرامون ادعاهای ساختگی آمریکا، ابهامات و سئوالات منطقی مطروحه را پاسخ نداده و اینک خانم هیلی یک موج جدیدی روانی برای اجرای اهداف سیاسی دیگر آمریکا در سوریه را مقدمهچینی و راهاندازی مینماید.
اسرائیلی ها درجولان و قنیطره، تحرکات بیشتری با بمباران پایگاه ارتش سوریه راه انداختهاند و اخبار منتشره از سوی اسرائیل مبنی بر ساقط نمودن سه پهباد از نوع ایرانی در جنوب سوریه در مقطع چندماهه اخیر برجسته و هدف خود را مقابله با ساختن حزبالله دوم در جولان و همزمان اظهارات مقامات نظامی اسرائیل مبنی بر رویارویی با کارخانه تولید تسلیحات حزبالله در لبنان، به گونهای اخبار از این نوع را، بزرگسازی شده، منتشر مینمایند.
یوسی کوهن رئیس موساد در این باره میگوید: هیچکس در جامعه جهانی به جز آمریکا قدرت رویارویی با ایران و حزبالله به منظوز اجازه ندادن به شکلگیری کریدور مورد نظر ایران برای اتصال به لبنان ندارد. این اظهارات ضمن این که نشان میدهد اسرائیلیها به تنهایی کم آوردهاند در مقابل شکلگیری تحولات میدانی در سوریه و لبنان، همچنین حکایت از خط شیر کردن ترامپ و وزیردفاع آمریکا معروف به سگ دیوانه علیه ائتلاف ایران، حزبالله و روسیه را متبادر میسازد.
در شمال سوریه، ترکها با رجزخوانی اردوغان علیه آمریکا و پ.ک.ک، دستور حمله به ارتش ترکیه با همکاری ارتش آزاد برای گرفتن پایگاه هوایی تل رفعت که نقطه اتصال به عفرین است، را دادهاند، عفرین به علت آن چه تحت عنوان تحولات مربوط به خلا پساداعشی به وجود آمده در خلا امنیتی بسر میبرد و اینک ترکها نگران شده تا تل رفعت نیز همچون عفرین به دست احزاب کردی بیفتد همه این علائم، حساسیت اردوغان را بیشتر ساخته و دستور بازپسگیری تل رفعت را داده است که به نوعی پیامی به هم افزایی اخیر صالح مسلم (رهبر حزب اتحاد دمکراتیک کرد سوریه) با سعودیها و به نوعی پاسخ به عربستان را نیز در قرار دادن خروج ارتش ترکیه از قطر به عنوان لیست مطالبات ریاض را نیز نشان میدهد.
آخرین تحولات مربوط به پرونده پیچیده بحران سوریه، برگزاری "اجلاس آستانه 5" که بیشتر بر محورهای انسانی و گسترش دایره آتشبس متمرکز و استقرار نیروهای روسی را در این مناطق متبلور میسازد و ادامه نمایش و مانورهای روانی ناشی از حضور ناوگان آمریکا در بندر حیفا با هدف روحیه دادن به معارضین بالاخص در جهت تقویت آمادگی های نیروهای کرد در اطراف شهر رقه و استمرار مناقشه ترکها با آمریکاییها بر سر نحوه آزادسازی رقه و اداره بعد از ان و ادامه حملات کور هواپیماهای آمریکا به مناطق مسکونی در روستاهای حسکه و دیرالزور و اظهارات تیرسلون با دبیرکل سازمان مبنی بر اینکه وضعیت اسد به اراده روسها مرتبط بوده و همگی نشانگر ابهام و سردرگمی مفرط بخشهای سیاسی و نظامی آمریکا در چگونگی اداره امور و میزان مداخله در بحران و خوف شدید از هزینههای که بر آنها متحمل خواهد شد، را میرساند.
پرونده بحران سوریه همانند ارکستر فعال با نتهای متنوع ولیکن متضاد در حال نواختن است که سراسر پیچیدگی و داغی خاص خود را دارد و بیانگر خیزهای جدید ولیکن بدون افق روشن و از سوی دیگر ائتلافات سیال جدیدی را در صحنه سوریه متباین میسازد.
به نظر میرسد آمریکاییها در بحران سوریه بهترین راهحل را گزینه بهرهگیری از ظرفیت روسها و اعلام تفاهم در مناطقی که نگرانی اصلی امنیتی اسرائیل میدانند برای حفظ شرایط امن در آن نقاط و رها کردن دیگر کانتونها به حال خود را در دستور کار خود قرار دادهاند؛ چرا که سیاست ادامه بحران در آن کانتونها به نفع آمریکا و اسرائیل است. بنابراین راهبرد کلان آمریکاییها در بحران سوریه ناگزیز به برداشتن سیاست یک گام به جلو در یک منطقه و در دیگر مناطق، دو گام به عقب است.
اکنون چشمانداز رخدادهای داخلی سوریه در قالب پنچ کانتون را میتوان برآورد دقیقتر نمود. نکته قابل توجه اینکه در هر کدام از کانتونها براساس مدار واولویت و اهداف خاص در حال تحرک است.
اولین کانتون تحرک آمریکاییها در رقه است که با واکنش ترکها در این کانتون با التهابات شدیدی مواجه شده و در مقابل ترکها درصدد تحرک به سمت کانتون عفرین و تل رفعت میباشند. همین کنشها و واکنشها موجب شد تا تیلرسون را برای جستجو راهحلی روانه ترکیه نماید.
دومین کانتون، تحرک آمریکا در منطقه تنف برای کنترل بیشتر برای مرزهای بین سوریه و عراق در دستور کار است که به علت تحرک سریع ارتش سوریه و متحدین آنها همچنان یک صحنه رویارویی را در این کانتون به طور بالفعلی شکل داده است.
سومین کانتون قنیطره و سویدا است که اسرائیل سعی در تحریک گروه معارضین همچون جبهه النصره در این ناحیه درصدد ملتهب کردن آن علیه نیروهای مقاومت حزبالله است.
چهارمین کانتون منطقه ادلب و بخشی از حماه است که ترکها به کمک معارضین طرفدار درصدد تقویت جای پا و حضور خود در این منطقه بوده و حاکمیت آنرا در چهارچوب اداره خود و روسها دانسته و درصدد تقویت و افزایش آن هستند.
پنچمین کانتون جنوب سوریه در درعا بوده که آمریکاییها و روسها و اردنیها درصدد بوده این کانتون را در چهارچوب اراده خود حفظ و مدیریت سازند.
در این میان چشمانداز پرونده بحران سوریه در ملاقات و رایزنی پوتین و ترامپ درحاشیه نشست جی ۲۰ در هامبورگ نتایج زیر را به همراه داشته است:
توافق جنوب غرب سوریه که به عنوان اولین دستاورد رسمی روسای جمهور روسیه و آمریکا از سوی لاروف و مقامات آمریکایی اعلام میشود چندین فلش مهم راعلامت می دهد:
۱- دو کشور حرکت در چهارچوب خواست و اهداف امنیتی اسرائیل در این فرآیند را مدنظر قرار داده و میدهند و به نوعی چک سفید امضا به تلآویو میدادند. هر دو کشور بدون حضور ایران و دولت سوریه به مکانیزمهای مورد نظر در این منطقه تن دادهاند.
۲- ابعاد منطقه جنوب غرب هنوز گنگ است. پرسش اینجاست که آیا هر سه کانتون (درعا و قینطره،سویدا و گذرگاه تنف) مشمول این قواعد امنیتی قرار گرفتهاند، چون این سه کانتون هرکدام شرایط خاصی دارد. در کانتون قینطره و سویدا اسراییلیها نگران آسیبپذیریهای مفرط از سوی "حزبالله دوم" هستند و در درعا گروههای معارضین در موقعیت آسیبرسان به دولت سوریه بوده و میباشند و در گذرگاه تنف، تل اویو نگران ایجاد کریدور امنیتی متحدین ایران و دولت سوریه و حزبالله با استقرار نیروهای متحدین آنها در دو طرف مرز به ویژه در جنوب شرق سوریه است. پرسش دیگر این است که آیا توافقات و ضمانتهای حاصله دو کشور روسیه و آمریکا که به عنوان ثمره و پیش خبر توافقات بیشتر پوتین و ترامپ در پروندههای چندگانه واشنگتن و روسیه اعلام شده، برای دادن شکلات به تلآویو و برای تسهیل و روانسازی زمینههای دیگر توافقات در معاملات دیگر در پروندههایی همچون مجموعه موضوعات در پروندههای سوریه و اوکراین و حملات سایبری در انتخابات آمریکا و ناتو و مشکلات باقیمانده ناشی از سفارتخانههای دو کشور را شامل خواهد شد.
۳- به نظر میرسد ابعاد توافق دو کشور، هنوز ابهامهای متعددی دارد ضمن اینکه میبایست ببینیم محصول کمیتههای کارشناسی دو کشور در پرتو تفاهمات پوتین و ترامپ چه توافقها و ساز و کارهای را نهایی کردند. با توجه به اینکه ترامپ در پرونده مناسبات خود با روسیه، موانع و شکنندههای فراوانی از ناحیه کنگره و هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه دارد که مسیر سنگلاخی فراروی خوشبینی او در رویکردهای تقارب با مسکو وجود دارد.
شاید به همین دلیل است که جلسه هر چند بیش از دو ساعت طول کشید ولیکن محدودیت حضور وزرای خارجه و دو مترجم گواه روشنی از این شکنندهگیها بوده است و همچنین نتایج این نشست را آقای لاروف بیشتر به طور خوشبینانهای توصیف داشته است.
*سفیر پیشین در اوکراین و رئیس دفتر حفاظت منافع در مصر
52312
نظر شما