به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، برای چرایی کار هنرمندان و تماشاگرانی که زیر آتش جنگ و موشکباران، صحنه تئاتر و صندلیهایشان را ترک نمیکردند، شاید بتوان از جادوی تئاتر یاد کرد یا نگاه آنها به این هنر به عنوان وسیلهای برای روی صحنه آوردن و روی صحنه دیدن آنچه در ذهن داشتند. دلیلش هر چه باشد، موجب شد در فاصله سالهای ۵۹ تا ۶۷، در طول جنگ ایران و عراق و در موشکباران تهران در اسفند ۶۶، سالنها از هنرمندان و تماشاگران خالی نشود.
یکی از هنرمندان تئاتری فعال در دوره جنگ، محمد رحمانیان بوده است. او در مورد اولین نمایشنامهای که با موضوع جنگ نوشت و نگارش آن به ۱۹ سالگیاش و اجرایش به سال ۶۱ برمیگردد، گفت: «نمایشنامه «سرود سرخ برادری» مربوط به اوایل جنگ و در واقع اولین اثر چاپ شده درباره جنگ ایران و عراق است که به صورت یک نمایشنامه مستقل ثبت شد. این نمایشنامه سال ۶۱ توسط ناصر نجفی و با بازی بازیگرانی مثل میکائیل شهرستانی در تالار قشقایی تئاترشهر اجرا شد و من بعد از اجرا شدنش تا سال ۶۳ ممنوعالفعالیت شدم؛ چون برای اجرای این نمایش از شورای نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی مجوز نداشتیم و به همت محمدرضا آلمحمد، رئیس وقت تئاترشهر روی صحنه رفته بودیم، تا سال ۶۳ اجازه کار نداشتم و در این سال بعد از عوض شدن شورا، توانستم دوباره کار کنم.»
رحمانیان که به تازگی نمایش «آینههای روبهرو» به قلم بهرام بیضایی را در تالار وحدت روی صحنه داشته است، ادامه داد: «نمایشنامه «سرود سرخ برادری» که در سن ۱۹ سالگی نوشتمش، داستان دوستی سربازی ایرانی و عراقی بود. بروشورمان هم از نیمی از پرچم ایران و نیمی از پرچم عراق تشکیل شده بود.»
او افزود: «دومین نمایشنامهای که در مورد جنگ نوشتم، «عروسکها و دلقکها» بود که زندهیاد جمشید اسماعیلخانی سال ۶۳ در تالار چهارسوی تئاترشهر اجرایش کرد. نمایشی با شخصیتها و فضایی غیرایرانی در مورد جنگ ویتنام و راهی برای بیان داستانهایی که نمیشد در فضای ایرانی روایتشان کرد. در واقع در دوران طلایی ممنوعالفعالیت شدنهای پیدرپی دهه ۶۰! تلاش کردم اگر میخواهم حرفی از جنگ بزنم به جایی جز ایران مربوط باشد.»
این کارگردان ادامه داد: «نمایشنامه دیگرم با موضوع جنگ، «گزارش محرمانه اکتاویو والدز» یا «مادرانه» بود که یک سال بعد از نوشتنش، در دی و بهمن ۶۶ در تالار قشقایی تئاترشهر با بازی سیاوش تهمورث، مهدی میامی و گوهر خیراندیش و به کارگردانی مشترک مرحوم فرهاد مجدآبادی و صادق هاتفی اجرا شد. این نمایش، ماجرای قتل فرمانده ارتش کشور بولیوی به نام اکتاویو والدز به دست مادرش را به تصویر میکشد و راوی ماجرای قتل هم خود مادر است.»
رحمانیان توضیح داد: «در بمباران شهرها، نمایشنامه دیگری نوشتم به نام «ساعت بمباران» که شامل سه قسمت یا سه نمایش مستقل تکنفره بود؛ «شب یهودا»، «ژاندارک در آتش» و «پیش از بمباران»، تکگویی اول در لهستان تحت اشغال نازیها، دومی در بازداشتگاه زنان اسیر جنگی در آلمان نازی و سومی، که اقتباسی گیلکی از نمایشنامه «پیش از ناشتایی» یوجین اونیل بود، در رشت دهه ۱۳۲۰ میگذشت. «شب یهودا» را پرویز پورحسینی سال ۶۷ در خانه نمایش روی صحنه برد.»
او در مورد جنس واکنشش نسبت به جنگ هم توضیح داد: «واکنش من در نمایشنامههایی که در مورد جنگ نوشتم و مخصوصا در اولین آنها؛ «سرود سرخ برادری»، بیشتر واکنشی حسی بود و مهمترین مسئله برایم چرایی این اتفاق میان دو کشوری بود که هم اشتراکاتی عقیدتی داشتند و هم اشتراکات دینی.»
رحمانیان در پایان گفت: «بعد از آنچه در تالار وحدت به واسطه بمباران و موشک باران، بر نمایش «باغ آلبالو»ی اکبر زنجانپور گذشت و تنها توانست یک شب روی صحنه برود، بهترین سالنی که مختصاتش با شرایط جنگ و بمباران، همخوانی داشت، زیرزمین برج آزادی بود و از جمله نمایشهایی که در این سالن اجرا شد میتوان به «استقبال» صادق هاتفی اشاره کرد.»
57242
نظر شما