در این باره با چنگیز جلیلوند، پیشکسوت عرصه دوبله، که در فیلمهای نظیر «سلطان صاحبقران» به جای جمشید مشایخی صحبت کرده بود، گفتوگو کردیم.
آقای جلیلوند شما در جشن منتقدان حضور داشتید، به نظرتان چه عواملی دست به دست هم دادند که استاد مشایخی تا این اندازه ناراحت شوند و روی سن از بیمهریها گلایه کند؟
آن شب روی یکی از صندلیهای ردیف جلو نشسته بودم. وقتی استاد مشایخی روی سن میرفتند من را در آغوش گرفتند و ابراز علاقه کردند. همانطور که من ایشان را دوست دارم. ایشان هم نسبت به من محبت دارند. چرا که سالهای قبل از انقلاب که هنوز به آمریکا سفر نکرده بودم. تمام فیلمهایی را که مشایخی بازی کرده بود، به جایش صحبت کردم. همیشه دورادور همدیگر را میشناختیم و گاهی ملاقاتهایی داشتیم. آن شب تا پای پلهها به دنبالش رفتم و به نظر سرحال بود. اما کلیپی که در مراسم پخش شد، حال مشایخی را دگرگون کرد. به خاطر دارم استاد انتظامی در آن کلیپ درباره سینما صحبت کرده بود و گفت:«ما جلوی دوربین بازی نمیکنیم، زندگی میکنیم.» دلیل اصلی ناراحتی جمشید مشایخی حضور نداشتن در این کلیپ نبود. به نوعی تصور کرد این جشن او را دست کم گرفته است. بالاخره مشایخی اسطوره است و بهتر بود یک پلان هم از ایشان در کلیپی که درباره سینمای بود، گذاشته میشد. این اتفاق انگیزهای شد که ناخودآگاه با تغیر ابراز ناراحتی کند. من اطمینان دارم که ناراحتی ایشان در لحظه پیش آمد وگرنه مشایخی قلب مهربانی دارد.
به نظرم، این اتفاق تلنگری بود برای اینکه به بزرگان این حوزه بیشتر توجه کنیم تا دلآزرده نشود.
متاسفانه هنرمند در این سرزمین ارزشی ندارد. البته نه برای جامعه منظور کسانی هستند که باید از آنان حمایت کنند. باید شرایطی فراهم کنند که از هنرمندان پیشکسوت تجلیل و قدردانی شود. این موارد بسیار کم اتفاق میافتد. بزرگان سینمای ما که در این سن و سال باید مثل جواهری در پنبه پیچیده شوند. نمیشود به امان خدا رهایشان کرد تا وقتی که سرشان درد بگیرد و تازه بگوییم، خبر دار باشید که این بازیگر سردرد گرفته است. چرا تئاترهایی که اجرا میشوند دعوتشان نمیکنند تا نمایشها با حضور این بزرگان آغاز شود؟ در مراسمهای سینمایی باید اول از همه دعوت شوند و امکان حضورشان فراهم شود. وقتی خودمان این اساتید را نادیده میگیریم، نباید گلهمند رخدادهای این چنینی باشیم. بالاخره آنها تحملشان کم است وقتی توقعاتشان برآورده نمیشود، آزردهخاطر میشوند. تمام زندگی این عزیزان سراسر احساس است، با تلنگری ناراحت میشوند. بنابراین باید بیشتر رسیدگی کنیم، همه ما در این مورد وظیفه داریم. استاد مشایخی شان والایی در سینمای ایران دارد و همیشه آثار و فعالیتهای شایستهای از خود بهجا گذاشتهاند. هیچگاه با گروه یا نهاد مشخصی مخالفتی نداشته است. همیشه کارش را به نحو احسن انجام داده است. جا دارد بیشتر از اینها از استاد مشایخی قدردانی کنیم.
همانطور که اشاره کردید در تعدادی از فیلمها به جای جمشید مشایخی صحبت کرده بودید، تصویری از ملاقات با او در خاطرتان هست؟
به یاد دارم یکبار در جریان دوبله فیلم «سلطان صاحبقران» با ما ناهار خوردند. من به جای ایشان دوبله میکردم. این فیلم سه دوره زمانی نوجوانی، جوانی و میانسالی ناصرالدین شاه را روایت کرده بود. باید با سه شیوه مختلف 16 ساله،35 ساله و 60 ساله شخصیت ناصرالدین شاه را با بازی مشایخی دوبله میکردم. جمشید مشایخی از من پرسید: «تو چطور میتونی اینجوری صحبت کنی؟ به جای بچه با صدای نازک و به جای پیرمرد با صدای زخمت.» خندیدم و گفتم:«همانطور که شما را گریم میکنند تا جوان و پیر میشوید. همانکاری که شما جلوی دوربین میکنید، ما پشت میکروفن میکنیم.» مشایخی حسابی به این تعبیر من خندید.
مشخص است که سینما با فیلمهای دوبله شده برای شما خاطره انگیزتر است اما سینمای حال حاضر را چگونه ارزیابی میکنید؟
سینمای در این روزها بسیار پیشرفت کرده است اما به نظرم محتاج دوبله است. گویش بعضی از هنرمندان که بازی خوبی هم ارائه میکنند، به دوبله نیاز دارد. چرا که صدای خوبی ندارند. بازیگر باید صدا، چهره و اکت مناسب داشته باشد. وقتی در بخش مهمی مانند صدا ضعف داشته باشد، ماحصل کار چندان دلنشین نخواهد بود. در سالهایی که دوبله رواج داشت و صدا سر صحنه بود، کارگردان تشخیص میداد از گوینده دوبلاژ استفاده کند و نتیجه کار بسیار هم چشمگیر بود. هیچکس خوب بودن شخصیت را به امتیاز دوبلور نمیگذاشت و از محبوبیت بازیگر کم نمیکرد. مثلا من به جای فردین صحبت میکردم، آیا به محبوبیت فردین خدشهای وارد شد؟ خیر! من از نظر مردم همان ارزشی را دارم که فردین دارد. بنابراین دوبلاژ نجات دهنده فیلمهای فارسی است.
58241
نظر شما