به اعتقاد تحليلگران قاليباف موضع نواصولگرایی را از سر تنهايي اتخاذ كرد. در حالی قاليباف و همفكرانش بر راي بالاي خود ميبالند و گمان ميكنند كه در انتخابات بعدي موفق خواهند بود كه برخي از تحليلگران در انتخابات 96 نيز كنارگيري او را چندان موثر نميدانستند. نمونه اش حسام الدين آشنا، مشاور فرهنگي روحاني كه با اشاره به ريزش آراي قاليباف در نظرسنجي ها ،انصراف او را به نذر كردن روغن ريخته پاي امامزاده تشبيه كرد.
كناره گيري قاليباف در نهایت نتوانست نفعي به جناح راست برساند. شايد همين هم بود كه سبب شد تا در اقدامي نادر، قاليباف دست به قلم ببرد و از جوانان كمك بخواهد؛ از نو شدن اصولگرايي بگويد و اين پرسش را مطرح كند كه «جایگاه مردم در نواصولگرایی چگونه باید باشد؟ آیا ما نیازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آن ها در اداره همه امور نیستیم؟ چگونه میتوان بدون چشمپوشی از آرمانها با واقعیتِ تغییرِ سبکِ زندگیِ طبقه متوسط کنار آمد؟»
با اينحال تلاش قاليباف با طرح مساله نو اصولگرايي فقط به همان نامه خلاصه شد و مرد جهادي نو اصولگرايي را مطرح نكرده رها كرد تا مساله آسيب شناسي جناح باز هم به فراموشي سپرده شود. شاید سال 97 سالی متفاوت برای قالیباف باشد، شاید او مسیر نواصولگرایی که در ابتدای آن قرار گرفته است را به آرامی شروع به طی کردن کند، شاید قالیباف این بار با دست فرمانی متفاوت تر وارد انتخابات 1400 شود. عزم او برای رسیدن به پاستور گویا هنوز هم جزم است.
27214
نظر شما