این روزها این طور شایعه شده است که ارتش پاکستان حرکتی جدی در رویارویی با شبه نظامیان کشور در پیش گرفته است گو این که ارتش به تازگی با واقعیت روبهرو شده و خیال دارد با اعزام نظامیان خود شبه نظامیانی را که از دره سوات سر برآوردهاند، سرکوب کند. اینها نه فقط ادعاهای هر روزه فرماندهان پاکستان بلکه نقل همیشه محفل بزرگان آمریکا همچون رابرت گیتس است. او در مصاحبه با سی ان ان گفت: « به نظرم نزدیکی طالبان به اسلامآباد تنها دلیل بیداری مقامات پاکستان از خواب غفلت بود. » شاید این گونه باشد!
چند سال پیش بود که حسین حقانی دیپلمات پاکستانی که سفیر این کشور در واشنگتن بود در کتابی منحصر به فرد به این موضوع پرداخته بود که دولت پاکستان به رغم باور مردم میان گروهکهای تروریستی و کسانی که برای آزادی میجنگند، تمایز خاصی قائل است. وی دولت مشرف را دارای سعه صدر بسیاری در برابر طالبان توصیف میکند که فقط برای احیای تأثیر دوباره پاکستان بر امور افغانستان است که جانب آنها را نگاه میدارد. ارتش پاکستان که امروز با خطر و تهدیدهای بسیاری روبهروست همچنان در مرکز استراتژی اصلی کشور قرار دارد.
هنگامی که رئیسجمهور مشرف به صورتی آشکار از سوی نظامیان کشور کنار گذاشته شد و جریانی رو به رشد در برابر گروههای شبه نظامی به راه افتاد تردیدی نبود که پویشی گسترده برای خلاصی پاکستان از شر گروههای افراطی به راه افتاده بود. اما رهبران طالبان به سرکردگی ملاعمر همچنان به کار خود ادامه دادند. ارتش هیچ گاه حرکتی جدی در برابر نیروهای طالبان و همدستان آنها به رهبری گلبدین حکمتیار و جلالالدین حقانی انجام نداد به طوری که همه آنها تا الان نیز بر سر کار خود هستند. حتی لشکر طیبه گروهکی که مسبب حمله تروریستی بمبئی بود نیز به راحتی از هر مجازاتی فرار کرد و فقط با تغییر در نوع تشکل و نام آن در لاهور همچنان حضور دارد. حتی الان هم که طالبان به 60 مایلی پایتخت رسیده نظامیان پاکستان نیروی اندکی را برای رویارویی با آنها گسیل کرده و ارتش میلیونی خود را برای سرکوب شورشیان در مرزهای هندوستان به این منطقه بیلزوم فرستاده است. دو سال پیش هم گفتند که ارتش پاکستان در دره سوات همه طالبان را در هم کوبیده. آن زمان هم صحبت از پیروزی و عقبنشینی در میان بود اما در نهایت دوباره افراطیان برگشتند!
حقانی در کتابش ظهور شبه نظامیان پاکستان را نه رهاورد همه دولتها بلکه فقط ریشهدار در تاریخ کشوری نظیر پاکستان میداند که به سبب نوع خاص حکومت و سیاستهای سالیان دور آن پدید آمده است. پاکستان کشوری با دولتی اسلامی است که از لحاظ جغرافیا، نژاد و زبان دارای گستردگی فراوانی است. در این میان در طول تاریخ رهبران کشور صرفاً مذهب را به عنوان ایدئولوژی اصلی خود در همگرایی این جمعیت عظیم فرارو قرار دادهاند. اما پس از مدتی شرایط ژئوپلتیکی کشور در پی تنش با هندوستان و مصاف شوروی در افغانستان رفته رفته پیوندی تدریجی میان ارتش کشور و شبه نظامیان اسلامگرا پدید آورد.
حقانی در کتاب " پاکستان میان مسجد و ارتش " با مدارک و مستندات فراوان اذعان میدارد که ارتش پاکستان فقط به اکراه و صرفاً برای دریافت کمکهای نقدی واشنگتن بود که به مبارزه با گروههای افراطگرا پرداخت و هیچ گاه به رغم توانایی و قابلیتهای نظامی در صدد ریشه کنی آنها برنیامد." افراطیون پاکستان و همدستان آنها در سازمان اطلاعات کشور هر دو میدانند که هر مصافی فقط شکلی نمادین دارد و برای مدتی افراطیان را در تعلیق قرار میدهد. ارتش پاکستان هیچ گاه شبه نظامیان را از میان برنمیدارد. تا زمانی که مأموریت پاکستان در افغانستان و کشمیر پایان نگرفته طالبان و هر گروه افراطگرای دیگری هم وجود خواهد داشت. "
اما شاید دیگر این روزها نزدیکی بیاندازه طالبان به دروازههای اسلامآباد دولت دموکرات جدید پاکستان را بر آن دارد که برای حفظ پایههای قدرت نوظهور خود اقدامی واقعاً جدی صورت دهند. دیگر زمان تغییر فرارسیده، تغییری که به واقع بتوان آن را باور داشت!
نیوزویک 3 می2009
ترجمه: لیدا هادی
نظر شما