اعتماد نوشت: تلویزیون مطابق معمول همه‌ساله برنامه‌های مختص نوروز را با ویژه ‌برنامه‌های چندساعته شب عید آغاز کرد. برنامه‌هایی که به دو دلیل تکراری شدن ساختاری که سال‌هاست عوض نشده و زمان بیش‌ازحد طولانی‌شان، متناسب با هزینه و زحمتی که برای‌شان صرف شده مورد اقبال قرار نمی‌گیرند.

اينكه يك مجري معروف كه معمولا از ميان همين چند مجري شناخته‌شده سيما؛ احسان عليخاني، علي ضيا، محمد سلوكي و فرزاد حسني (در صورت مغضوب نبودن) رو به دوربين بايستد و از چند ساعت پيش از سال‌تحويل بارها و بارها هم خودش عيد را به مردم تبريك بگويد و هم به ميهمانان معمولا چهره برنامه‌اش و آنها هم متقابلا همين كار را انجام دهند، تا كجا و به چه ميزان مي‌تواند براي بيننده لذت‌بخش و جذاب باشد؟!

در تمام اين سال‌ها طولاني بودن بيش‌ازاندازه اين ويژه‌برنامه‌ها باعث شده كه هر چه به لحظه مهم سال‌تحويل نزديك‌تر شده‌اند خستگي و بي‌انگيزگي مخاطبين‌شان هم افزايش‌يافته است، چه ايرادي دارد يك‌بار هم كه شده به‌جاي توليد برنامه پرطمطراق چندين ساعته يك برنامه مثلا دوساعته كه خستگي و ريزش بيننده را به همراه ندارد روي آنتن برود؟

و اما پرسش مهم‌تر از همه اينها اين است كه چرا نبايد رويكرد ويژه‌برنامه‌هاي تحويل سال با برنامه‌هايي با ساير محوريت‌ها تفاوت وجود داشته باشد؟ قطعا هيچ‌كسي در اهميت فوق‌العاده موضوعاتي نظير نوع‌دوستي، نيكوكاري، سرپرستي كودكان بي‌سرپرست و... ترديدي ندارد ولي در آموزه‌هاي اخلاقي و عرفي فرهنگ ما اصل مهم ديگري هم تحت عنوان «هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد» هم وجود دارد كه بد نيست بيشتر موردتوجه برنامه‌سازان تلويزيوني قرار بگيرد.

البته شب عيد امسال با شب شهادت امام هادي(ع) مقارن بوده و در نظر گرفتن ملاحظات تلويزيون در چنين موقعيتي قابل‌درك است و همزمان ‌بايد هر دو موضوع مهم مورداشاره را در نظر مي‌گرفته اما با صرف‌نظر از شرايط خاص نوروز امسال، تلويزيون در سال‌هاي گذشته هم معمولا شادي شب عيد را با تمركز بر مقولات انساني و اخلاقي كه در عين ارزش والا، بانشاط ساعت‌هاي دوست‌داشتني نزديك به تحويل سال تناسبي ندارند تحت‌الشعاع قرار داده و موردانتقاد هم قرارگرفته است.

اما مجموعه‌هاي نمايشي به عنوان برنامه‌هايي كه ظرف تمام دهه‌هاي گذشته به عنوان گل سرسبد مناسبت‌هاي مهمي مثل نوروز مطرح بوده‌اند.

مهم محتوا است نه تعداد ببينده

رييس محترم سازمان صداوسيما در اظهارنظر پس از تعطيلات خود از افزايش ميزان مخاطبين نوروزي تلويزيون و رضايت آنان خبر دادند. اتفاقي كه عملي شدن آن، بي‌ترديد مفرح شدن فضاي جامعه و افزايش نشاط و طراوت عمومي را در پي خواهد داشت اما به نظر مي‌رسد دستيابي يا دست‌كم نزديك شدن به آنچه ادعاشده بايد آنچنان ملموس باشد كه علاوه بر دست‌اندركاران ارشد رسانه ملي، در بطن جامعه هم در حدي قابل‌قبول حس شده و فاصله ميان اظهارنظرهاي رسمي و اداري تا دريافت و برداشت مخاطبينِ تنها رسانه مجاز تلويزيوني كشور كمتر و كمتر شود.

روابط عمومي رسانه ملي، نظرسنجي مركز پژوهش و سنجش افكار صداوسيما در تهران و ۳۲ شهر كشور نشان مي‌دهد تلاش شبكه‌هاي تلويزيوني و عوامل توليد سريال‌ها و برنامه‌هاي تركيبي براي نوروز ۹۷ يكي از پربيننده‌ترين نوروزها را براي رسانه ملي رقم‌زده است بطوري‌كه ميزان بينندگان تلويزيون در هفته اول نوروز امسال، ٤/٨٣ درصد بوده است.

بر اساس اين نظرسنجي كه پنجشنبه ١٧ فروردين‌ماه منتشرشده زنجيره‌هاي نوروزي ٦/٨٠ درصد و برنامه‌هاي ويژه تحويل سال ٣/٦٦ درصد بيننده داشته و ساير برنامه‌هاي تلويزيوني پخش‌شده در اين ايام هم ۷۹ درصد بيننده به خود اختصاص داده است.

بايد گفت كه رسم مالوف سيما در سال‌هاي گذشته اين بوده كه دست‌اندركاران ارشد اين رسانه براي اعلام چنين مواضعي به نتايج ارزيابي‌هاي واحد ارزيابي و نظرسنجي زيرمجموعه خود متوسل مي‌شوند، واحدي كه به طرق مختلف ميزان اقبال بينندگان به برنامه‌ها و درصد رضايت آنها را مي‌سنجد و اگرچه اصل توجه به بازخورد برنامه‌ها در افواه عمومي در جاي خود تحسين‌آميز و قابل‌تقدير است اما به عنوان يك قاعده كلي بايد پذيرفت ارزيابي عملكرد يك رسانه توسط خود آن رسانه تفاوت‌هاي بسياري دارد با ارزيابي آن رسانه توسط يك تيم ارزيابي خارج از دايره سازماني رسانه موردنظر. اي‌كاش مسوولان محترم تلويزيون به‌جاي آنكه در مناسبت‌هاي اين‌چنيني يا پس از اتمام پخش مجموعه‌هاي نمايشي، خود زبان به مدح همكاران‌شان مي‌گشودند ارزيابي و قضاوت در خصوص كيفيت برنامه‌هاي سيما و ميزان اثرگذاري آنها را به صاحب‌نظران و اهل‌فن مي‌سپردند و از همه مهم‌تر به كيفيت كارها اهميت مي‌دادند كه در اين صورت پاسخ نظرسنجي چه از درون صداوسيما و چه بيرون از صداوسيما همه از يك نتيجه خبر مي‌داد.

محافظه‌كاري

بارزترين رويكرد تلويزيون در سريال‌هاي نمايشي مختص نوروز امسال، رويكرد محافظه‌كاري، عافيت‌طلبي و نوعي ترس از پا گذاشتن در مسير تجربه‌هاي جديد بود. با توليد چهار مجموعه نمايشي مختص گروه سني بزرگسال و تك مجموعه‌اي كه براي كودكان تدارك ديده بود كاملا مشخص شد كه استراتژي تصميم‌گيران نمايشي تلويزيون، عبور آسان‌تر، مطمئن‌تر از پيچ‌وخم دشوار نوروزي و به عبارتي نوعي گريز حساب‌شده از دايره پاسخ به انتظارات مخاطبين تنها رسانه مجاز تلويزيوني داخلي بوده تا قدم گذاشتن در راه‌هاي تازه ولو پرمخاطره كه پا گذاشتن در آنها از سويي مستلزم تلاش و خلاقيت بيشتر و از سوي ديگر جسارت و خطرپذيري بالاتر بوده است.

از پنج مجموعه عيد امسال تنها دو مجموعه «تعطيلات رويايي» و «هيات‌مديره» بودند كه در گروه آثار نمايشي تازه و فصل‌هاي قبلي جاي مي‌گرفتند و سه سريال «پايتخت ٥»، «ديواربه‌ديوار ٢» و «كلاه قرمزي» دنباله‌هايي بودند كه سيما بر آثار موفق و امتحان پس داده قبلي ساخت؛ آماري كه بدون هيچ توضيح اضافه ديگري مويد نگاه محافظه‌كارانه حاكم بر آماده‌سازي مجموعه‌هاي نمايشي مختص تعطيلات است.

خوردن از توبره

در ميان آثار دنباله‌دار عيد امسال، مجموعه «كلاه قرمزي» با بيست‌وپنج سال سابقه و هفت سال تجربه قرار گرفتن در كنداكتور نوروزي شبكه دو، قديمي‌ترين اثر دنباله‌دار محسوب مي‌شود. مجموعه‌اي كه به‌خصوص ظرف اين دوره جديد هفت‌ساله‌اش هم‌مرزهاي سني را پشت سر گذاشته و هم به‌واسطه خلاقيتي كه در توليدش به كار گرفته مي‌شود در ميان خيل عظيمي از آثار نمايشي فاقد كيفيت سيما، نمره خوبي مي‌گيرد؛ اما جنبه ديگر ماجرا اين است كه نه‌تنها «كلاه قرمزي» كه در معروف‌ترين سريال‌هاي نمايشي چند فصلي دنيا هم يا به توليد فصل آخر و سپردن يك كار موفق به آرشيو خاطرات جذاب و خوشايند مخاطبين فكر مي‌شود يا اينكه با رعايت فاصله زماني قابل قبولي در توليد فصل‌هاي جديد، ساخت ادامه مجموعه با فرمولي جديد پي گرفته مي‌شود تا در اثر كش داده شدن بيش‌ازاندازه و باختن رقابت به حريفان تازه داخل و خارج از مدار تلويزيون، اثرگذاري و ماندگاري كار از دست نرود. هيچ‌كس منكر نوآوري‌هاي به‌كاررفته در نگارش و كارگرداني اين مجموعه نيست اما واقعيت اين است كه پس از گذشت هفت سال از ساخت سري‌هاي نوروزي اين مجموعه، ديگر چارچوب تكراري شده مجموعه از جزيياتي نظير پلاتوهاي آقاي مجري (ايرج طهماسب)، گفت‌وگوهاي بامزه او با عروسك‌ها يا تنوع به كار گرفته‌شده در ساخت و پرداخت و لحن گويندگان عروسك‌ها آن طراوت و تازگي قبل را ندارند و مجموعه‌اي به اين خوبي كه چند نسل با آن خاطره دارند در اثر عدم تلاش برنامه‌سازان نمايش تلويزيون و خوردن از اندك توشه باقيمانده در توبره جذابيت اين مجموعه در حال تبديل‌شدن به اثري است كه شايد در آينده‌اي نزديك، بيننده‌اي براي تماشاي مستمر آن‌وقت نگذارد.

اوضاع ديگر مجموعه دنباله‌دار شناخته‌شده تلويزيون يعني «پايتخت ٥» از اين نظر البته بهتر است و ميان سري چهارم و پنجم آن فاصله‌اي سه‌ساله افتاده است. زماني كافي كه هم يك برنامه تلويزيوني را از نقيصه كليشه شدن و تكرار مي‌رهاند و هم فرصتي به سازندگان آن جهت ترميم حفره‌هاي دراماتيك و اجرايي كار مي‌دهد. فصل تازه پايتخت در قياس با فصل نارساي چهارم اين مجموعه كيفيت به‌مراتب بالاتري دارد و هماهنگي زوج مقدم/تنابنده به عنوان پايه‌هاي طراحي و اجراي مجموعه درمجموع ستودني است اما درعين‌حال نبايد در هياهوي محبوبيت اين سريال، از كنار نقاط ضعف آن‌هم به‌سادگي عبور كرد. كش آمدن مجموعه به‌خصوص در قسمت‌هاي پاياني كه زيرپوشش مزه‌پراكني‌هاي پي‌درپي بازيگران آن‌هم با لهجه بانمك مازندراني استتار شده و به چشم مخاطبين عام مجموعه نمي‌آيد مهم‌ترين نقطه‌ضعف كار به‌حساب مي‌آيد. زماني كه با تعمق بيشتر سريال واكاوي شود مي‌توان از سكانس‌هاي تكراري و با كاركرد مشابه، ديالوگ‌هايي نزديك به هم و رساننده يك مفهوم مشترك كه گاهي تكرارشان از زبان كاراكترهاي مختلف مجموعه چندان خوشايند نيست يا پرسوناژهاي باباپنجعلي (عليرضا خمسه) و سارا و نيكا (دختران نقي) كه به‌مثابه سياهي لشكر در كليت كار حضورداشته و تاثيرگذاري دراماتيك آنها چيزي در حد صفر است به عنوان ديگر وجوه نارساي مجموعه ايراد گرفت.

در زمان نگارش اين يادداشت هنوز مجموعه به اتمام نرسيده بااين‌حال و به گواه جو عمومي جامعه به نظر مي‌رسد فصل پنجم «پايتخت» از اقبال عمومي نسبتا خوبي در ميان مخاطبين (البته نه مخاطبين خاص و پيگير تجربه فضاهاي نمايشي متفاوت) برخوردار بوده است. طبق آمار جديدي كه از رضايت‌مندي مخاطب منتشرشده ميزان رضايت مخاطب از اين سريال بيش از ۹۲ درصد بوده است؛ اگرچه جاي اين پرسش هم باقي مي‌ماند كه مگر براي جمع‌آوري ديتاهاي موردنياز و آناليز آنها به بازه زماني حتي كوتاهي پس از پايان پخش مجموعه‌ها نياز نيست و واقعا چگونه مي‌شود درحالي كه تقريبا پخش هيچ‌كدام از ويژه‌برنامه‌هاي نمايشي و غير نمايشي نوروزي به پايان نرسيده از دستيابي به موفقيت و عملكرد خوب مجموعه تحت مديريت سخن گفت؟!

يك‌بارمصرف

سه مجموعه «تعطيلات رويايي»، «ديواربه‌ديوار ٢» و «هيات‌مديره» را كه به ترتيب از شبكه‌هاي دو، سه و پنج روي آنتن رفتند و پس از اتمام پخش و سپرده شدن به آرشيو جام جم، بعيد است حتي شبكه‌هاي استاني و شبكه اختصاصي بازپخش سريال‌هاي تلويزيوني يعني ‌آي‌فيلم هم تمايلي به پخش مجدد آنها داشته باشند را مي‌توان به‌سادگي و بدون كوچك‌ترين شك و ترديدي به باشگاه آثار نازل و فاقد كيفيت تلويزيوني اضافه كرد؛ چيزي شبيه به محصولات معمولا بي‌كيفيت يك‌بارمصرف كه در لحظه اضطرار (مثل همين آنتن خالي نوروزي) به درد مي‌خوردند و نيازي را برآورده مي‌سازند اما ماهيت آنها امكان استفاده مجدد را نمي‌دهد. نكته جالب درباره سه مجموعه فوق اين است كه هر سه توسط كارگرداناني ساخته‌شده‌اند كه كارشان را با سينما شروع كرده و اتفاقا در شروع فعاليت سينمايي خود هم آثار مجموعا موفق و قابل قبولي خلق كرده‌اند. «تعطيلات رويايي» نسبت به آن دوي ديگر شروع بهتري دارد. بحراني كه با برنامه‌ريزي موازي دو برادر براي شكل گذراندن تعطيلات نوروز به شكل همزمان در حال شكل گرفتن است، در دو قسمت ابتدايي سريال، بيننده را به ادامه مجموعه تا حدودي اميدوار مي‌كند اما پس‌ازآن كوله باري از نارسايي‌هاي روايي از راه مي‌رسند و پيگيري ادامه داستان را حقيقتا دشوار و نفسگير مي‌كنند. واقعا جاي تعجب است كه چگونه درون‌مايه‌اي تا اين اندازه كم‌مايه تا شانزده قسمت كش داده‌شده است؟ داستاني فقير به لحاظ دراماتيك كه در بهترين شرايط و اگر يك فيلمنامه‌نويس قوي بالاي سر آن بود حداكثر به كار ساخت يك ميني سريال پنج شش‌قسمتي مي‌آمد! چه ايرادي داشت شبكه دو به‌جاي توليد يك سريال بلند، با ساخت ميني سريالي باكيفيت بالاتر مثلا تا نيمه نوروز مجموعه نمايشي شبانه داشت يا اين سريال را يك‌شب در ميان پخش مي‌كرد تا اين‌چنين به لكنت نيفتد؟ كاش توضيح داده شود مجموعه به‌جز آن بحران آغازين چه چيز ديگري در چنته دارد تا بيننده‌اي كه به اين‌همه آثار نمايشي بهتر و باكيفيت‌تر داخلي و خارجي دسترسي دارد را به شبي چهل‌وپنج دقيقه صرف وقت تماشاي آن مجاب كند؟ موقعيت‌هاي توخالي و كودكانه مانند مشكلات اسكان در جزيره كيش، تصادف ساختگي و دختري كه خانواده‌ها را تعقيب مي‌كند در كنار قربان‌صدقه رفتن‌هاي دم به دقيقه دو برادر كه از فرط تكرار منزجركننده به نظر مي‌رسند تمام دارايي يك سريال شانزده‌قسمتي ويژه نوروز است و بس. چرايي ساخت «ديواربه‌ديوار ٢» هم از آن دست سوالات مهمي است كه نياز به توضيح دارد. باز اگر سري اول اين سريال به موقعيتي حتي نزديك به‌اندازه‌هاي «كلاه قرمزي» و «پايتخت» دست پيدا مي‌كرد حرفي نبود ولي مجموعه شلوغ و بي‌انسجامي كه بدون برخورداري از فاكتورهاي كيفي حداقلي تا يك ماه پس از نوروز گذشته كش داده شد و به‌جز هياهوي بي‌سرانجامي كه كاراكترهاي ريزودرشت سريال جلوي دوربين به پا كرده بودند ويژگي خاص ديگري نداشت چرا بايد ادامه پيدا كند؟ اينكه هر بازيگري از پژمان جمشيدي گرفته تا فرهاد آييش و ويشكا آسايش و سايرين بخشي از بازي‌هاي موفق خود در زنجيره‌هاي ديگر را بدون مقدمات دراماتيك لازم در مجموعه ديگري ارايه دهند جز لودگي و تخريب موقعيت هنري بازيگران بااستعداد و مخدوش كردن وجهه كارگردان چه امتياز ديگري مي‌تواند داشته باشد؟ اصلا ايده زندگي اجباري چند نفر يا چند خانواده در كنار هم كه بارها در سينما و تلويزيون روايت‌شده و نخ‌نما به نظر مي‌رسد و همين عيد پارسال هم دستمايه فصل اول ضعيف اين مجموعه بوده چرا بايد بدون صيقل دادن متن و ترميم ساختار معيوب كار ادامه پيدا كند؟ حضور اين‌همه بازيگر خوب مقابل دوربين سريالي تا اين اندازه بد جاي تاسف بسيار دارد. زماني كه ايده‌اي در حد توليد ميان برنامه آموزشي در باب مشكلات مسكن و به‌خصوص آپارتمان‌نشيني را هسته مركزي توليد سريال ويژه نوروز قرار دهيم نتيجه‌اش جز مجموعه به‌شدت نااميدكننده «هيات‌مديره» نخواهد بود. سازنده مجموعه‌هاي قابل تامل «گاوصندوق» و «فرات» و چند اثر خوب سينمايي ازجمله «قطعه ناتمام» و «سعادت‌آباد» چرا بايد به ساخت چنين دستمايه ضعيفي تن بدهد را فقط خود مازيار ميري مي‌تواند پاسخ بدهد. در اينجا هم درست مثل «تعطيلات رويايي» به بيننده آدرس غلط داده مي‌شود و مجموعه‌اي كه با بحران گير افتادن يك زوج جوان در دام يك دلال معاملات ملكي شروع مي‌شود در ادامه به ورطه فقر شديد داستاني فضايي سرد و رخوت آلود و بازي بد بازيگران ناشي از هدايت نادرست آنها توسط كارگردان مي‌افتد و البته از همه جالب‌تر اينكه قرار است تا مدت‌ها پس از نوروز هم‌روي آنتن باشد، از آن بدعت‌هاي نابجايي كه از سريال «در حاشيه» به كارگرداني مهران مديري آغاز شد و تلويزيون به‌جاي ساخت مجموعه‌هايي متناسب با بازه زماني نوروز، سيزده قسمت ابتدايي يك مجموعه روتين را در شب‌هاي عيد پخش كرد كه ناگفته پيداست تا چه اندازه تصميم نادرستي بوده است. اما سخن آخر اينكه با وجود ديده شدن «پايتخت ٥» و تا حدودي «كلاه قرمزي»، نازل بودن سه مجموعه از مجموع پنج مجموعه نوروزي، نمي‌تواند به كارنامه نمايشي موفقي براي تلويزيون تعبير شود و سنگر گرفتن دايمي پشت موفقيت نسبي آثار دنباله‌دار انتخاب خوبي براي تلويزيون نخواهد بود.

17302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 767653

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 14 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۴:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۱/۱۸
    10 3
    آمار خودشون میگه 85 درصد بیننده داشتن ولی ظاهرا 85 درصد بیننده نداشتند.
  • بی نام A1 ۱۸:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۱/۱۸
    1 2
    خیلی جالبه اگر یک سریال یا فیلم آمریکایی به سری پنجم برسه براش ارزش حساب میشه ولی اگر سریال تلوزیونی ایرانی اینجور بشه نقطه ضعفه.خیلی خوبید شماها