۱. علیرضا جهانبخش:
نگین حال حاضر فوتبال ایران، یک فصل رویایی را در مسابقات دسته برتر فوتبال هلند سپری کرد؛ با 21 گل زده و کسب عنوان تاریخی آقای گل. یک دستاورد خاطره انگیز که تکرار آن نه تنها برای بازیکنان ایرانی، که برای هر بازیکن آسیایی دیگر سخت و دست نیافتنی به نظر می رسد. او در این فصل 12 پاس گل هم داده؛ که با احتساب آقای گلی اش فکر می کنم نامزد اول کسب عنوان بهترین بازیکن فصل لیگ هلند هم هست.
جهانبخش به زودی تیم آ.زد.آلکمار را به منظور رویاپردازی و مواجهه با چالش های بیشتر، به مقصد تیمی بهتر ترک خواهد کرد. سابقه و تجربیات بازیکنان برتر قبلی (دایی، مهدوی کیا، هاشمیان، میناوند، رحمان رضایی ...) نشان داده که ثبات در لیگ، رمز تداوم موفقیت و پیشرفت آنان بوده. تمامی بازیکنانی که نام برده شدند، دوران اوج بازی در اروپا را تنها در لیگ یک کشور سپری کردند. اما بازیکنانی که پس از یکی دو فصل خوب به لیگ کشوری دیگر کوچ کردند، معمولاً افت کیفی به سراغشان آمد. دلیل هم واضح است؛ به علت دوری فرهنگ ها و احساسات خاص ایرانی، تغییر کشور ولو در یک قاره مثل اروپا، بازیکن را تا حد زیادی به نقطه صفر حسی و فرهنگی می رساند و طبیعی است که باید آن دو سه سالی که پیشرفت کرده بود را از نو شروع کند؛ در حالی که سنش هم بالاتر رفته و همین، زمان رسیدن دوباره به اوج را به تأخیر می اندازد و یا حتی ناممکن می کند.
شاید مهاجرت به لیگ کشوری دیگر (که قاعدتآً باید بالاتر از سطح فوتبال هلند باشد)، لزوماً تصمیم بهینه ای برای جهانبخش نیست؛ گرچه به عنوان چالشی شیرین و در صورت وجود روحیه جنگندگی و پذیرش، به خودی خود جذاب و فریبنده است.
علیرضا در حال حاضر با 25 سال سن، در اوج آمادگی جسمی و ذهنی برای بازی فوتبال است. به نظر من، استمرار حضور در لیگ هلند با پیوستن به تیمی بالاتر از سطح آلکمار، می تواند بهترین گزینه برای وی باشد و حداقل 2-3 سال رویایی دیگر با بازی های درخشان تر را به پرونده پربار فوتبالی اش اضافه نماید.
۲. پرسپولیس:
باخت خفیف با اختلاف یک گل به الجزیره (و البته همراه با زدن دو گل در خانه حریف) خیلی فاجعه بار نبود. گذر از این مرحله با یک برد 1-0 یا حتی 2-1 در بازی برگشت، آن هم در استادیوم آزادی با حضور هواداران پرشور و پر شمار کاملاً ممکن است. اما نکته نگران کننده در نوع بازی، آمادگی بدنی و برنامه های تاکتیکی تیمی است که تا همین چند وقت پیش در همه این فاکتورها پیشرو و مثالزدنی بوده. از سوی دیگر، فوتبالزدگی، بی انگیزگی، خستگی روحی و جسمی و شاید مهمتر از همه، بلاتکلیفی چند بازیکن اصلی و کلیدی از نظر قراردادی و وضعیت مالی را هم می توان به دلایل کسب این نتیجه ضعیف نسبت داد.
به هر حال این مقطع زمانی، روزهای پایانی یک فصل سنگین فوتبالی است و بازیکنانی که فصل را با قهرمانی در سوپر جام آغاز کرده و در ادامه، حضور در مرحله نیمه نهایی فصل قبل آسیا، جام حذفی، قهرمانی در لیگ و حضور در مرحله یک هشتم نهایی فصل اخیر آسیا را پشت سر گذرانده اند، طبیعی است آن رمق و انگیزه و توان و نشاط و شوق و ذوق ابتدای فصل را ندارند.
از سوی دیگر به نظر می رسد برخی بازیکنان هم خودشان به این عدم آمادگی بدنی دامن زده اند! نگاه کنید به گادوین منشای ایام اخیر. آیا نشانی از آن بازیکن قبراق اوایل فصل دارد؟ وقتی که آن شب پشت ضربه پنالتی قرار گرفت، آنقدر شل و بی رمق حرکت کرد که معلوم بود ضربه اش کارایی لازم را ندارد. بدتر از آن، ریباند بعدی بود. آنقدر منشا از آمادگی بدنی دور است که حتی توان یک نوک پا زدن جلوی دروازه خالی را نداشت و همان ضربه نصفه نیمه را هم که به خارج از چارچوب زد، خودش کله پا شد! واقعآً او را چه می شود؟ چه بلایی سر جسم خود آورده است؟!
او را مقایسه کنید با صادق محرمی که مشخص است زندگی حرفه ای و قاعده مندی را برای خود برگزیده و حداقل خودش به جسمش آسیب بیشتری وارد نمی کند.
در کنار اینها، اضافه کنید افت محسوس وحید امیری را که یکی از ارکان هجومی تیم است و همچنین تاکتیک های غیر متنوع و تکراری برانکو که به نوع بازی خسته کننده پرسپولیس دامن می زند.
باز جای شکرش باقی است که هر جور که حسابش را بکنید، هنوز پرسپولیس با بازگشت سید جلال حسینی در مسابقه هفته بعد شانس بسیار بیشتری برای عبور از الجزیره را دارد. نکته خوشبینانه تر، فاصله زمانی زیاد بین این مرحله و مرحله بعدی (یک چهارم نهایی) است که 4 ماه بعد در شهریور ماه امسال برگزار می شود. تا آن موقع، به احتمال زیاد پرسپولیس حال و اوضاع بهتری خواهد داشت.
۳. کارلوس کیروش:
هر چه جلوتر می رویم، پیرمرد کهنه کار پرتغالی بیشتر از دل ما می رود؛ و هیچکس بیش از خودش در این دلزدگی ما نقشی ندارد! در آخرین شاهکار سی.کیو. (اشاره به مخفف اسمش: Carlos Queiroz) وی از حضور در آیین قرعه کشی مسابقات جام ملتهای آسیا سرباز زد؛ به این بهانه که در مقطع برگزاری بازی ها در دی ماه، قرارداد ندارد یا معلوم نیست داشته باشد. این دیگر چه بهانه ای است؟ از فرد حرفه ای مثل کی روش بعید است این کارها. مگر 4 سال پیش دقیقاً در همین اوضاع و احوال که ایام پیش از جام جهانی برزیل بود و ایشان فقط تا پایان همان جام جهانی با ایران قرارداد داشت، به مراسم قرعه کشی جام ملتهای آسیای آن سال نرفت؟ تازه آن سال احتمال عدم تمدید قراردادش از امسال هم بیشتر بود. با غیبت در مراسم، مرد پر ادعای پرتغالی در واقع یکی از اصلی ترین و مهمترین وظایف خارج از مستطیل سبز خود به عنوان سرمربی تیم ملی را زیر پا گذاشت.
از سوی دیگر، وی در آخرین اظهار نظر خود شاهکاری دیگر آفرید! ایشان فرموده اند که بازیکنانی که در این ایام اردو با وی نیستند، شانس کمی برای حضور در جام جهانی دارند. این هم از آن حرفهاست! خوب مثلآً بازیکنان تیمهای پرسپولیس، استقلال و ذوب آهن الآن در حال استراحت و خوشگذرانی در یک ویلای ساحلی هستند؟ یا در مسیر گشت و گذار و سیاحت در یک سرزمین تاریخی؟! گفتن این سخنان آن هم در حالی که سه تیم فوق در مهمترین فراز از بازی های آسیایی خود در مرحله حذفی رقابتها به سر می برند، جز ضربه به تیم و روحیه بازیکنان چه دستاورد دیگری می توان داشته باشد؟
کم کم به خودمان حق می دهیم به این موضوع فکر کنیم که "عصر کی روش" در ایران به پایان رسیده؛ سقوطی که جرقه ی آن از توهین های بی ادبانه لفظی وی به علی کریمی در چندین ماه پیش شروع شد.
نظر شما