حمیدرضا ابک
واقعاً چه ضرورتی داشت که حداد این موضوع را مطرح کند. میتوانست لای قضیه را درز بگیرد و از سجایای اخلاقی استاد بگوید و خاطره تعریف کند و فاتحهمعالصلوات. خرما و حلوا هم که آماده بود. در سرزمین ما هم که درز گرفتن و از بیخ منکر شدن کاری ندارد. سری که درد نمیکند را دستمال ببندیم تا فردا گزک بدهیم دست مدعیان روزنامهچی که در بوقش کنند و سوارمان شوند. دیروز یک خبر دیگر هم آمده بود که حداد عادل از دکتر محمد خوانساری عیادت کرده است. خوانساری پیرمرد منطق ایران است. تمام دانشجویان علوم انسانی کتاب «منطق صوری» او را خواندهاند. حالا بیمار شده. کمترین کاری که میشود کرد عیادت است.
متولیان فرهنگ در سرزمین ما، درست مانند متولیان اقتصاد، علیرغم شعارهای اصل چهلوچهاریشان، بیش از آن که به دنبال نظارت و مدیریت باشند، دنبال تصدیاند. همین میشود که حتی کارهای بخش خصوصی را هم به عهده میگیرند و وقتی نمیماند برایشان که به کار اصلی بپردازند. سیدحسینیها و خوانساریها در بیمارستانها میمانند و متولیان فرهنگ گرفتار هزار خردهکاری دیگرند.
حالا این دو اتفاق را کنار هم بگذارید. خداوکیلی حق حداد نبود که چهره خبر امروز باشد، کتابش را هم قرار است نشر هرمس به نمایشگاه برساند. شاید بیهوده نیست که اهالی فرهنگ از اینکه حداد رئیس مجلس نیست خیلی هم ناراحت نیستند.
نظر شما