روزگار سختی این روزها بر مطبوعات بخش خصوصی میگذرد و انگار هیچ امیدی به رفع مشکلات نیست. افزایش قیمت کاغذ به حدود دو و نیم برابر در عرض چند ماه هیچ توجیهی ندارد.
بعد از انتشار اسامی شرکتهایی که برای واردات کاغذ روزنامه، ارز دولتی دریافت کرده بودند، مشخص شد مافیا، دلالی و رانت و غارت به هیچکس در این مملکت رحم نمیکند. ۳۴ میلیون یورو ارز دولتی را ۲۳ شرکت برای واردات کاغذ روزنامه گرفتهاند در حالی که هیچ کاغذی در بازار نیست و همان معدود فروشندههای بازار با منت و البته به صورت نقدی کاغذ چند روز چاپ یک روزنامه را به قیمت بسیار بالایی میفروشند. با این بلایی که سر واردات فقط یک نمونه کالا آوردهاند و شرکتهایی که اصلاً وجود خارجی ندارند و یا کارشان تولید پشم شیشه و یا بستهبندی میوه است، ارز برای واردات کاغذ روزنامه گرفتهاند، ببینید بر سر دیگر کالاها چه میآید و چه منابعی از کشور صرف فرصتطلبی و دلالی عدهای خاص میشود.
ماههاست فقط شعار تأمین کاغذ مطبوعات را دادند و عمل نکردند تا که امروز برسد و با زندگی هزاران روزنامهنگار و خبرنگار بازی کنند.
مطبوعات دولتی و شبهدولتی که غمی ندارند، تا توانستهاند دولت را بدهکار کردهاند و برای خودشان کاغذ خریدهاند. نمونه عجیب رقابت دولت با بخش خصوصی هم قیمت روزنامههای مؤسسه ایران است. دو روزنامه دولت که منهای هزینههای لجستیک و نیروی انسانی، فقط با قیمت کاغذ و چاپ و توزیع با قیمتی بیش از ۱۰۰۰ تومان تمام میشود، ولی ۵۰۰ تومان قیمت دارد با کدام مجوز دولت به روزنامهاش یارانهای در این حد میدهد که روزانه میلیونها تومان ضرر به این دولت بیپول بزند؟ و از همه مهمتر نفس مطبوعات بخش خصوصی را بگیرد. این چه رقابتی است؟ کی قرار بود دولت رقیب بخش خصوصی شود؟
برای واردات ۳۲ هزار تن کاغذ حدود ۳۴ میلیون یورو ارز دولتی تخصیص شده و هنوز در بازار کاغذی نیست که اگر باشد، بسیار بالاتر از قیمت واقعی است. کاش دولت به جای شعار دادن در اسرع وقت به بحران مطبوعات نیز توجه کند و اجازه ندهد معاش اهالی مطبوعات که سالها با کمترین دستمزد و با شرافت در این حرفه سخت مشغول بودهاند، با فساد سودجویان بازار و کاسبان جان و زندگی مردم به خطر بیفتد. کاری که انتظار میرود در همه موضوعات و مشکلات جامعه اتفاق بیفتد.
....
سخن کوتاه، مشکلات و دردها زیاد است و به قول حضرت مولانا:
گر بگویم شرح این بیحد شود
مثنوی هشتاد من کاغذ شود
نظر شما