به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اکران آثار آلمانی زبان سهراب شهیدثالث پس از دو دهه از درگذشت این فیلمسازِ در وطن خود غریب، در گروه هنر و تجربه اتفاق مهمی است.
فیلمسازی که آثار پژوهشی و تحلیلی چندانی راجع به او وجود ندارد و تا پیش از این گویا سینمای او با دو فیلم «یک اتفاق ساده» و «طبیعت بیجان» آغاز و خاتمه پیدا میکرد. به بهانه اکران آثار داخلی و خارجی این فیلمساز، سايت هنروتجربه با سعید عقیقی، فیلمنامهنویس، مدرس و منتقد سینما به سیر موج نو سینمای ایران و آلمان، مولفههای سینمای شهیدثالث و ارزش تاريخي این سینماگر مهاجرگفتگوی مفصلی انجام داده كه فرازهايی از آن در زير میآيد.
سعید عقیقی درباره جایگاه شهیدثالث در بین فیلمسازان موجنو سینمای ایران بیان کرد: «اصولا تلقی نادرستی از موج نو وجود دارد. این موضوع باعث میشود که جایگاهها فیلمها و فیلمسازان به هم بریزد و بخشی از این اشتباه را همکاران منتقد من انجام دادند.
واقعیت این است که فیلمهای تجاری جریان اصلی ارتباط چندانی با موج نو ندارد. به همین دلیل «قیصر» ادامه جریان اصلی سینما و تغییر فرمهای سینمای تجاری است و نه نماینده سینمای موج نو. بدین ترتیب ما با جریانی از فیلمسازان نسل جدید مواجه هستیم که به طور طبیعی ظهور پیدا کردند اما بعدها منتقدان همه این افراد را با همدیگر یک کاسه کردند و مثلا علی حاتمی، سهراب شهیدثالث، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی را زیر عنوان موج نو قرار دادند. در حالی که اینها کاملا با همدیگر متفاوتند و این تلقی فقط ممکن است بر مبنای نزدیکی سن و سال این فیلمسازان و زمان فیلمسازیشان به وجود آمده باشد. ممکن است گاهی از فرمولهای هم تقلید کرده باشند اما در مجموع، فیلمهای متفاوتی تولید کردهاند.»
او شهیدثالث را یکی از مهمترین صداهای موجنو سینمای ایران دانست و گفت: «سهراب شهیدثالث از اروپا به ایران میآید و یک سری فیلم مستند گزارشی برای وزارت فرهنگ و هنر میسازد که طبعا ارزش چندانی ندارند. او به دنبال این است که از آن چه یاد گرفته استفاده کند، اما جایی برایش وجود ندارد. آیا هم چنان مستندی گزارشی است و سیاه وسفید کاری تجربی و آوانگارد برای کانون. سهراب شهید ثالث با «یک اتفاق ساده» خودش را به عنوان یک فیلمساز صاحب فکر در سینمای ایران مطرح میکند. یادمان باشد که «یک اتفاق ساده» هم دارد خارج از جریان اصلی فیلمسازی در ایران ساخته میشود. شهیدثالث دو فیلم ساخته و شیوه فیلم سازیاش ماندگار شده است. علاوه بر این فیلمهایی که در خارج از ایران میسازد کاملا ادامه منطقی سیستم فکری او است. او جریان مدرنیستی خاصی که در سینمای داخل ایران به دنبالش بود را در سینمای خارج از کشورش ادامه داد.»
عقیقی ضمن اشاره به این که شهیدثالث فیلمساز اقلیت است عنوان کرد: «شهیدثالث زمانی که برای «طبیعت بیجان» جایزه میگیرد و «در غربت» را خارج از کشور میسازد تا حد قابل توجهی مورد توجه و تحسین بوده است اما او با بد دورهای برخورد کرد. یعنی دقیقا با بحران اقتصادی در اروپا در اواخر دهه ۱۹۷۰همزمان شد و در سراسر دنیا شرکتهای چندملیتی رشد پیدا کردند. در این دوران خیلی از فیلمسازان ترک وطن میکنند. مثلا وندرس مدتی در آمریکا فیلم میسازد.
شرکتهای چند ملیتی به تولید آثار فیلمسازان اروپایی کمک میکنند. این موضوع درباره شهیدثالث برعکس است. او فیلمسازی است که در زمینه تجاری و جلب سرمایهاش موفق نیست. او یک آدم مهاجر است که در وطن خودش به سختی کار کرد و با بیمهری مواجه شد. عده معدودی با سینمای او رابطه برقرار کردند. عصبیت او به چالش او با تهیهکنندگان برمیگردد و این موضوع در نامههای او دیده میشود. این درگیری باعث میشود که آرام آرام انرژی او کم و کمتر شود و یک انسان عصبی و تندخو از او باقی بماند. شهیدثالث یک استعداد فوقالعاده است که مثل خیلی از فیلمسازان دور از جریان اصلی به سختی فیلم میسازد و خیلی زود به خود ویرانی میرسد.»
فیلمنامهنویس «شبهای روشن» درباره دلیل تمایل نشان دادن جامعه سینمایی به شهیدثالث توضیح داد: «فیلم سهراب شهید ثالث در حداقل زمان و با حداقل امکانات ساخته میشود، اما فکر میکنید اگر میتوانست فیلمسازی را ادامه بدهد در ایران نمیماند؟ او «یک اتفاق ساده» را با بودجه یک فیلم کوتاه میسازد، در حالی که با بودجه چند نمونه ازفیلمفارسیهای شکست خورده هم دوره او میشد، جریان سینمای ملی را متحول کرد.
دلیلاش سلیقه عقبافتاده بخش خصوصی و سیستم بوروکراتیک عقبمانده بخش دولتی بود. الان تقریبا همه معتقدند که شهید ثالث فیلمساز مهمی بوده است. دلیلاش فقط گذشت زمان است. اگر الان شهید ثالث در ایران بود کسی چشم دیدناش را نداشت. ما عملا نشان میدهیم که همگی از شهید ثالث و نوع فیلمسازیاش متنفریم.»
57243
نظر شما