ماجرا خیلی ساده و روشن است. نان چرب وچیلی
عدهای در تداوم همین وضعیت آشفته و غیرشفاف است. مدیری که عرضه کار و تلاش
و حل مشکل ندارد، آدرس غلط میدهد و میگوید مشکل داریم چون تحریم هستیم و
راه آن هم مذاکره و توافق با آمریکاست. اختلاسکنندگان و غارتگران نیز
برای لاپوشانی جنایت خود همین آدرس انحرافی را میدهند تا حواسها را از
علت اصلی مشکلات که خودشان هستند پرت کنند.
اگر هم کسی بگوید راهحل
مشکلات کار و تلاش و ایستادن روی پای خود است، انگ میخورد که بله! اینها
کاسب تحریم هستند و میخواهند دور کشور را دیوار بکشند و ما در جهان منزوی
باشیم. ایستادن روی پای خود یعنی اینکه بادکنک و آدامس و خودکار و دمپایی و
سنگپا و هزار و یک قلم کالای دیگر را وارد و هزاران هزار کارگر را بیکار
نکنیم. آنکه دلار دولتی میگیرد و کالا وارد میکند و با نرخ آزاد در بازار
میفروشد، باید هم مخالف اقتصاد مقاومتی باشد و علیه آن شانتاژ کند. چرا
مردم نباید بدانند این دلارها را چه کسانی و طبق کدام ضوابط میگیرند؟
البته که شفافیت واقعی با کنار زدن گوشهای از ماجرا و سر و صدای توخالی
فرق دارد.
پاسخ اخم و لبخند ترامپ را باید در داخل داد. صدا و سیمایی
که تبدیل به شیپورچی شانس و اقبال و کارخانه قرعهکشی شده است، در این
میدان منفعل است. صدا و سیما امروز باید بلندگوی مطالبات بحق مردم و در خط
مقدم گرفتن یقه مفسدان اقتصادی و مدیران نالایق باشد. سرنوشت ما در دست
خودمان و مسیر روشن است. این روزها بیش از آنکه تهدید باشند، فرصت هستند
اما دستهای آلودهای که باید قاطعانه و با سرعت قطع شوند، نعل وارونه
میزنند و راهحل دردها و زخمها را دست دادن با خرمگس معرفی میکنند.
23302
نظر شما