امید سلیمیبنی: لیست امید، در انتخابات شورای پنجم تهران، با شعار تغییر و شفافیت وارد میدان شد ولی از یک سال پیش که اعضای برنده این لیست، در پارلمان شهری تحلیف شدند تا امروز نمی توان قاطعانه گفت شورای پنجم تهران، نهاد موفقی بوده است.
با این حال، اصلی ترین ترجیع بند گفتار اعضای شورای پنجم، حول محور یک شعار می چرخد: شفافیت! بنا به اذعان دوست و دشمن، شفافیت در شورای پنجم، نکته ای نیست که از نظرها دور بماند. شورای پنجم توانست با ایجاد سامانه قراردادها و اعلام قراردادهای بالای 1 میلیارد تومان، گام مهم و بلندی در راستای شفافیت بردارد که این نکته بارها و بارها از سوی اعضای شورای شهر به عنوان (شاید تنها) نقطه قوت عملکردشان در طی یک سال اخیر عنوان شده است، ولی باید در نظر داشت دوره شورای پنجم تاکنون از بی ثبات ترین دوره های مدیریت شهری تلقی می شود. انتصاب چند ساعته مصطفی سلیمی به عنوان شهردار تهران، انتخاب قاطعانه محمدعلی نجفی به عنوان شهردار که پس از گذشت 7-8 ماه به ناگهان استعفا داد و فشارهای آشکار و پنهان باعث شد تا همه نیروهای اجتماعی که در پس انتخاب اعضای شورای شهر، چشم به راه تغییر مانده بودند، همچنان منتظر شفافیت باقی بمانند، حضور نزدیک به یک ماهه سمیع الله حسینی مکارم به عنوان سرپرست شهرداری و پس از آن، انتخاب پر حرف و حدیث محمدعلی افشانی به عنوان شهردار باعث شده تا باز هم چالش بی ثباتی در مدیریت شهری، نمایان شود، چون آنچنان که شورای شهر نخوانده بود، افشانی، مدیری است که احتمال زیاد می رود تحت شمول قانون منع اشتغال بازنشستگان قرار گیرد و این انتخابها، سراسر نشان از بی ثباتی مدیریت شهری دارد.
آن شفافیت و این بی ثباتی، دو سر طیف قوت و ضعف اصلی شورای پنجم محسوب می شوند. از یک سو بی ثباتی در مدیریت شهری، توان انجام امور مهم را از شورای شهر سلب کرده و از سوی دیگر، دمیدن بیش از حد بر شیپور شفافیت، مشکلات و ضعفهایی را به دنبال دارد که در ادامه به آن اشاره می شود:
نابهنگامی شفافیت
واقعیت اینجاست که شفافیت در شورای شهر دچار نابهنگامی شده است. شفافیت در اقتصادی شهری که سالانه حدود 20 هزار میلیارد تومان بودجه درگردش آن، بدون نظارت دقیق نهاد شورای شهر، جابجا می شد، زمانی نیاز بود که محمدباقر قالیباف، شهردار اسبق تهران، با هزینه کردهای نجومی، ابر پروژه هایی مانند دوطبقه کردن پل صدر، تونل های توحید و امیرکبیر و بزرگراه امام علی را دنبال می کرد، در آن زمان، پول فراوان و بی حسابی که وارد سیستم شهرداری می شد، نیاز به شفاف سازی بسیاری داشت که به هر دلیلی به انجام نرسید.
اکنون و در وانفسانی بی پولی و بدهکاری نجومی 52 هزار میلیاردی شهرداری تهران، شورای شهر قرار است از چه پروژه هایی یا هزینه کردهایی پرده براندازد؟ واقعیت این است که شفافیت در شهرداری تهران اکنون تنها به قراردادهای بالای 1 میلیارد تومان که عمدتا خدماتی است و برای نگهداشت شهر هزینه می شود، وصال داده است. به عبارت دیگر زمانی که در دوره تصدی قالیباف، نهاد شورای شهر باید شفافیت پیشه می کرد، گذشت و حالا، شفافیت با عدم شفافیت، تفاوت چندانی ندارد.
ترجمه ناپذیری شفافیت
دومین مشکلی که در سامانه شفافیت شورای شهر تهران قابل اعتناست این است که شهرداری اطلاعات خام و ترجمه ناپذیر داده های مالی و قراردادی خود را روی سامانه قرار داده است. با نگاهی به سامانه شفافیت شهرداری تهران مشخص می شود تنها قراردادهایی قابل دسترسی است که متن مطلب مربوط به آن به شدت ساده شده و نیاز به اطلاعات تخصصی برای ترجمه آن ندارد. ولی هنوز قراردادهای بزرگ واگذاری پروانه ساخت و ساز که بیش از یک میلیارد تومان قیمت دارند، روی سامانه شفافیت به صورت ترجمه پذیر، بارگزاری نشده است.
به فرض در پروانه هایی که شهرداری برای مجتمع های معظم تجاری واگذار می کند، زبان تخصصی اعم از محاسبه تراکم و اشکوب مجاز و ارتفاع به اندازه ای خاص است که در صورت انتشار این اطلاعات، مردم و مخاطبان عام، متوجه جزییات آن نمی شوند. ولی چنانکه دیده می شود قراردادهای خدماتی مانند نظارت سرویس های بهداشتی حرم مطهر، به سادگی توسط افکار عمومی مورد پردازش قرار گرفته و برای آن قصه های طولانی ساخته می شود. اکنون باید پرسید آیا شفافیت تنها برای اعلام هزینه شستشو و نظافت سرویس های بهداشتی باید به کار گرفته شود یا اطلاعات ترجمه شده واگذاری میلیون متر مربعی پروانه ساخت و ساز در "مال"های معظم تهران، هم باید شامل موضوع شفاف سازی شود؟
ناگفته پیداست این مشکل شفافیت در سامانه قراردادهای شهداری همچنان لاینحل باقی مانده است.
بی انگیزگی شفاف سازان
شفاف سازی، در همه کشورهای دنیا، انگیزه می طلبد. اطلاعات خام و ترجمه نشده ای که روی سامانه شفافیت شورای شهر تهران بارگزاری شده است، اطلاعاتی است که به درد هر کسی نمی خورد و مخاطبان خاص دارد. می توان گفت 3 گروه مخاطب این داده ها هستند. گروه اول، ذی نفعان درون و برون سازمانی شهرداری محسوب می شوند. اشخاصی مانند مهندسان، سازمانهای صنفی از جمله حسابرسان و حسابداران، انبوهسازان، تامین کنندگان شهرداری و مانند آن، مشتریان دائمی این سامانه هستند.
گروه دوم، نهادهای نظارتی دولتی هستند که علاوه بر کنترل های سیستمی و قانونی خود، بدشان نمی آید از زبان رسمی نهاد مورد نظارت هم گزارشها را رصد کرده و درباره آن، اطلاعات کلی و جامع به دست آورند. گروه سوم، رصدکنندگان غیر دولتی از جمله روزنامه نگاران، خبرنگاران، فعالان حوزه شهری، اعضای انجمن های علمی یا ناظران شهری و محیط زیستی و سمن ها هستند. آنها با کنترل و نظارت دائمی روی این سامانه، قادر به دیدن بخشهای پوشیده شده عملکرد مدیریت شهری هستند. اما اینجا یک حلقه مفقوده وجود دارد: مردم!
واقعیت این است مردم استقبال چندانی از اطلاعات نمی کنند چون انگیزه ای برای رصدکردن شهرداری و شورای شهر ندارند. در روزگاری که اخبار خودکشی و خودسوزی به خاطر مسایل مالی، هر روز در رسانه ها منتشر می شود، انگیزه مردم برای رصد شهرداری چیست؟
شورای کم حاشیه پنجم
با وجودی که در بالا عنوان شد اصلی ترین دستاورد شورای شهر پنجم، در سایه ضعف بزرگ این نهاد یعنی بی ثباتی مدیریت شهری قرار می گیرد ولی باید اذعان داشت شورای پنجم، دارای امتیازات خوبی نسبت به ادوار گذشته شورای شهر است.
از جمله این امتیازات، ناچیز بودن دغدغه مالی در بین اعضای شوراست. به جز یکی دو نفر از اعضای شورای شهر، کسی از آنها، "بساز و بفروش" که منافع مالی اش در گرو تصمیمات شهری باشد، نیست. همچنین اعضای شورای شهر به دلایل متعددی بسیار کمتر از اعضای شوراهای قبلی، حاشیه های مالی و اداری دارند.
از این لحاظ می توان گفت اعضای شورای شهر قابل تقسیم به چهارگروه هستند. گروه اول کسانی اند که هم اکنون هم مانند گذشته، اقدام به فعالیت اقتصادی می کردند که فعالیت اقتصادی آنها در گرو تصمیمات شهری است. هرچند هرگز نمی توان از صحت و درستی تصمیمات این گروه با در نظر داشتن تعارض منافع شان با منافع شهر اطمینان داشت، ولی این گروه همچنان در شورای شهر پنجم مانند ادوار گذشته به فعالیت اقتصادی خود مشغولند و کمتر سعی می کنند حساسیت نهادهای نظارتی را برانگیزند.
گروه دوم اعضای شورای شهر اصولا اعتقادی به عملکرد خاص اقتصادی ندارند. آنها ترجیح می دهند در فضای فرهنگی- سیاسی که برای خود ساخته اند، ادامه مسیر دهند و نوعا دغدغه های آنها، اقتصادی نیست. آنها با هدف به کار بستن امکانات مدیریت شهری، سعی در تغییر در الگوهای فرهنگی و سیاسی شهروندان دارند و عموما نه فرصت و نه دغدغه عملکرد اقتصادی پرحاشیه را ندارند.
گروه سوم از اعضای شورای شهر، کسانی هستند که آنقدر حساسیت نهادهای نظارتی از جنبه سیاسی روی آنها بالاست که ترجیح می دهند زیر زوم دوربین های نظارتی و امنیتی، دست از پا خطا نکرده و روزه شک دار نگیرند. آنها به خوبی می دانند کوچکترین عملکرد اقتصادی آنها ممکن است به صورت پرونده های اقتصادی سر از میز قضات درآورند. همانگونه که در سالهای پیشین، عملکردهای اقتصادی-مدیریتی تیم کارگزاران در شهرداری تهران، به ناگهان، سر از پرونده امنیتی-اقتصادی معروف کرباسچی درآورد و ماجراهای زیادی را برای خود داشت. آنها ترجیح می دهند سری که درد نمی کند را دستمال نبندند و با دست نزدن به عمل اقتصادی، دوربین های نظارتی را کمتر روی خود تمرکز ببینند.
گروه چهارم نیز اصولا هنوز در مرحله کارآموزی در شهرداری تهران هستند. آنها که جوانترین اعضای شورای پنجم را تشکیل می دهند با شور و نشاط پیشاهنگی وارد احزاب می شوند، تریبون های خطابه و میکروفن های آماده مصاحبه برایشان جالب توجه است و سعی می کنند در مسیر تبدیل شدن به چهره های جاافتاده تر، تجربه اندازی کنند. به همین جهت نمی توان گفت این گروه از اعضای شورای شهر، کاری برای مسئله اقتصادی خود خواهند کرد. آنها هنوز تجربه می اندوزند.
با این حساب می توان گفت شورای پنجم یکی از کم حاشیه ترین شوراهایی است که به لحاظ مالی تاکنون در تهران تشکیل شده است. به همین نسبت شورای پنجم در ابتدای تشکیل خود از شوراهای دوم، سوم و چهارم بالاتر قرار می گیرد و زمینه فعالیت اجتماعی و اقتصادی اعضای آن، دارای سلامت بیشتری است.
لیست امید و دوران پساانتخابات
عملکرد لیست امید در موعد انتخابات بهار سال گذشته در همراه سازی بدنه اجتماعی اصلاحطلبان به خوبی توانست تمامی اعضای این لیست را برنده انتخابات سازد ولی به نظر می رسد در دوران پساانتخابات، شوراهای پنجم دچار مشکلات و کاستی هایی شد که امکان عملکرد مطلوب عملیاتی را از این نهاد سلب کرد. شاید بتوان گفت اصلی ترین نمود عدم توفیق شورای پنجم در مدیریت شهری را در مشکلات فزاینده شهرداری می توان مشاهده کرد. این که هر روز طلبکاران در مقابل شورای شهر صف بکشند و با وجودی که محمدعلی نجفی اعلام کرد شهرداری مطالبات پیمانکاران خرده پا را تادیه کرده ولی در عمل می بینیم نارضایتی از عملکرد مدیریت شهری باعث می شود تا هر روز تجمع شهروندان و پیمانکاران در مقابل شورای شهر و شهرداری رنگ و بوی غلیظتر و خشن تری مانند خودسوزی می گیرد.
اصلی ترین دلایل عدم توفیق لیست امید در دوران پسا انتخابات را می توان در ضعف عوامل انسانی و نداشتن بدنه کارشناسی قوی و تخصصی جستجو کرد. لیست امید به دلیل آنکه از برخی اعضای کاملا صفر کیلومتر و بی تجربه بهره می برد، امکان این که در همه زمینه ها به صورت تخصصی عمل کند، نداشت و همچنان این ضعف خودنمایی می کند. در عرصه مباحث نیروی انسانی، شورای شهر چاره ای جز استفاده از نیروهایی ندارد که در دوره 12 ساله مدیریت قالیباف با چم وخم امور آشنا شده و به خوبی می دانند خورند شهرداری، چه عملکرد و رفتاری است. این نیروها در طیف اصلاحطلبانی که با انتخاب لیست امید وارد شهرداری شده اند، بسیار اندکند. شاید از این باب باشد که شورای شهر توانسته در دوره پنجم تنها 170 نیروی متخصص را وارد مجموعه مدیریت شهری کند چون بیش از این، امکان بهره مندی از هواداران متخصص خود را نداشته است، چون بیش از این تعداد، نمی توان نیروهای متخصصی که بتوانند در حوزه شهری راهگشا باشند، در اردوگاه اصلاحطلبان یافت.
همچنین یکی دیگر از عمده ترین چالشهای شورای پنجم، مشکلات اقتصادی عمومی جامعه است. لیست امید در روزگاری سکان مدیریت شهری را به دست گرفت که گفتمان غالب جامعه، مشکلات اقتصادی است. هر روز نرخ دلار بالا و پایین می شود و دیگر امکان غلبه گفتمان های دیگر از جمله توسعه پذیری تهران یا زیست پذیری شهر در شرایط فعلی وجود ندارد. از این روست شهرداری تهران در پایان هر ماه، تنها اگر توان تزریق نقدینگی مورد نیاز پرداخت برای هزینه های نگهداشت شهر و حقوق پرسنلی را داشته باشد، بسیار خوشحال می شود. ضعف در پیش بینی آینده و وقایع از جمله ضعف های دیگر شورای پنجم بود. به تعبیری عدم توان پیش بینی وقایع از طرف شورای شهر را بتوان در ماجرای دامنه دار و پرچالش استعفای محمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران جستجو کرد. از این رهگذر، عدم همراهی بخشهایی از حاکمیت که در ادوار گذشته مدیریت شهری، همواره یار و یاور شهردار بوده اند را باید بر مشکلات شورای پنجم افزود. در دوره فعلی، بنا به شرایط سیاسی موجود به نظر می رسد مجموعه ای از نیروهای تاثیرگذار خارج از شورا، چندان موافق همراهی تام و تمام با شورای پنجم، آنچنان که در ادوار گذشته بودند، نیستند و این نکته هم بر مشکلات اعضای شورای پنجم افزوده است.
از جمله دیگر چالشهای شورای پنجم، ضعف در تداوم همراه سازی بدنه اجتماعی حامیان خود است. حامیان اصلاحطلبان در عرصه مدیریت شهری، در محلات شکل گرفتند و آنها کسانی نبودند جز شورایاران که هم اکنون پس از یک سال، انتظارات خود از شورای پنجم به خصوص در ابعاد توسعه کالبدی و رفع گرفتاریها و تنگناهای موجود محله ای و منطقه ای خود، بی پاسخ می بینند. شورایاریها خود را با گفتمان تغییر در شورای پنجم همراه کرده بودند و به دلایلی که در بالا ذکر شد، هنگامی که حیطه عمل شوراهای پنجم محدود شد، نسبت به همراهی با این شورا، دو دل شده اند و هم اکنون می بینیم که بسیاری از شورایاران بدل به منتقدان سفت و سخت اعضای شورای پنجم شده اند چون احساس می کنند به نیازهای آنها بی توجهی شده است. از این رو، می توان گفت بدنه شهری و اجتماعی شورای پنجم، فارغ از مباحث سیاسی، خیلی همسویی گذشته را با منویات اصلاحطلبانه شورای پنجم ندارد. آنها انتظار حل مشکل محله ای و منطقه ای خود را داشتند و به این انتظارات به هنگام و سریع، پاسخ داده نشده است.
231
نظر شما