فاطمه سیاحی
برای شناخت و بررسی وضعیت سیاسی کشور عراق باید نیمنگاهی به تاریخ سیاسی این کشور و دورههای مهم آن داشت. در ابتدا تحولات و عواملی در روند دولت سازی عراق نقش داشتهاند که میتوان گفت ماهیت وضعیت کنونی این کشور را توجیه و روشن میکنند. اما کمی نزدیکتر در سال ۲۰۰۳ و دورهی بعد از سقوط حکومت صدام را میتوان سالهای حضور فعال احزاب عراقی در عرصهی سیاست این کشور دانست.
حزب دعوت اسلامی (حزب الدعوة الإسلامیة) به عنوان یک سازمان سیاسی اسلامگرای شیعی در عراق، طی سالیان گذشته و تاکنون نقش پررنگی ایفا کرده است. پس از براندازی صدام این حزب به چنان اهمیت و مقبولیتی دست یافت که در سه دورهی متوالی پُست نخستوزیری به اعضایش رسید. به عبارت دیگر در این مدت قابل توجه، زمام امور در دست رهبران این حزب بوده است؛ باوجود اینکه در آراء سیاسی و تصمیمات این حزب اختلافات و شکافهایی دیده میشد اما ابراهیم جعفری، نوری المالکی و حیدر العبادی هر کدام در دورهای، متصدی جایگاه مهم نخستوزیری عراق شدند.
در واقع این حزب به عنوان یک جریان شیعی فعال پس از مسلط شدن بر رأس قدرت، علیرغم بسیاری از موانع و کاستیها سعی کرد تا نقش سازندهای در مدیریت عراق ایفا کند. این جریان بر آن بود که رویکردی عملگرایانه در قبال واقعیات موجود جهانی اتخاذ کند و در روابط و مناسبات خارجی خود تعدیل ایجاد کند. اما وضعیت کنونی عراق خبر از آن میدهد که سیاستهای اتخاذشده و عملکرد مسئولین اجرایی نتوانسته به اندازهای که باید موفق باشد؛ که البته این عدم توفق و ایجاد چالش، پیشزمینههای تاریخی و سیاسی خود را دارد.
شاید مهمترین عامل در شناخت پیشزمینههای وجود چنین فضایی در سپهر سیاسی عراق به روند دولت سازی آن برگردد. دولت سازی در عراق از همان ابتدا ناموفق بود؛ چرا که براساس خواست مردم این کشور بوجود نیامد، واقعیتهای سیاسی و امنیتی مطلوب خارجیها آن را شکل داد. در حقیقت سه منطقه با سه ژئوپولتیک مختلف به نام کشور عراق، برای حفظ منافع بریتانیا متولد شد؛ کشوری که با جامعهی عراقی تناسبی نداشت.
بعد از این اشاره، عوامل موثر بر وضعیت سیاسی عراق کنونی را میتوان در دو سطح داخلی و خارجی بررسی کرد. ابتدا به عوامل موثر داخلی میپردازیم:
- اولین عامل موزائیک قومی و مذهبی این کشور است. بین گروههای سیاسی اعم از شیعه، سُنی و کُرد همبستگی خاصی وجود ندارد و این خود دلیل بر آنست که برای عراقیها یک هویت سیاسی مشترک بوجود نیامده است. هویتی که بتواند همگان را تحت لوای یک پرچم گرد هم آورد و آنها را وادار کند تا برای حفظ و تقویت آن مبارزه کنند.
- مورد دوم ناظر بر دولتهای شکنندهی ائتلافیست. پس از هر انتخاباتی توافقی بین گروههای سیاسی عراق برای تشکیل دولت اسلامی صورت میگیرد که چالش اصلی آن شکنندگی است. در نتیجه بجای تمرکز بر طرح و چشمانداز و برنامه، در جهت حفظ این توافقات سطحی تلاش خواهد شد.
- مورد سوم شکافهای حزبیست. وجود احزاب و ائتلافهای بسیار در انتخابات هر دورهی عراق قبل از آنکه نمایانگر جامعهای آزاد و مستقل به لحاظ سیاسی باشد، نوید تشکیل یک دولت غیرمقتدر را میدهد. این شکافهای حزبی تاثیراتی منفی بر سیاستهای داخلی و خارجی عراق میگذارد که در حوزههایی همچون ثبات و امنیت، رشد اقتصادی، اشتغالزایی، جذب سرمایهی خارجی و بطور کلی توسعه دولت را ناتوان میگذارد.
- مورد چهارم به روند انتخاب مسئولان ردهبالای اجرایی و اعضای کابینه در این کشور اختصاص دارد. روسای جمهور عراق همواره در چینش کابینهای متخصص و تکنوکرات ناموفق بودهاند. آنها ناچار...
در سطح خارجی نیز دولتهای عراق درگیر مسائل و چالشهایی هستند که به اختصار به آنها اشاره خواهیم کرد:
۱) تعامل عراق با ایران و ایالات متحده اهمیت استراتژیک زیادی دارد. امریکا قدرت جهانی و ایران، قدرت منطقهای و همسایهی عراق است. روی کار آمدن نخستوزیرانی که سعی در امتیازدهی به امریکا و جلب رضایتش دارند باعث آسیب به روح روابط گسترده و نزدیک ایران و عراق شده است. ظاهراً عراق در این خصوص نیازمند رویکردی براساس حفظ توازن در تعاملات با هر دو طرف است. روابط ایران و عراق، روابطی راهبردیست و در صورت تهدید امریکا باید از سوی بغداد، بر مواضع همکاریمحور با تهران پافشاری و تاکید شود.
۲) محدود شدن فعالیتهای شیعیان در دورهی حیدرالعبادی و به خواست امریکا یکی دیگر از عوامل است. العبادی که یکی از اعضای ارشد حزب الدعوه میباشد، نگاهی متفاوتتر از مجلس اعلای اسلامی نسبت به امریکا داشت و درصدد رفع تنشها برآمده بود. نزدیکی بیشتر وی سبب محدودیت فعالیت شبه نظامیان شیعی شد. در مقابل سُنیها و شیعیان سکولار در عراق تقویت شدند. کارشناسان امور خارجه امریکا بر این باور بودند که جامعهی شیعیان و نفوذ مرجعیت دو رکن اصلی ارتباط عراق با ایرانند که باید مهار شوند.
۳) سیاستهای عربستان برای اِعمال نفوذ در عراق از دیگر زنگهای خطر است. رهبران حزب دعوت اسلامی بارها نسبت به خواست عربستان و همپیمانانش برای اثرگذاری بر انتخابات پارلمانی هشدار داده بود. آنها وهابیت عربستانی را گامی برای ایجاد شکاف میان شیعیان منطقه تلقی کرده و هدف این سیاستها را افزایش هرج و مرج و ملتهب کردن فضای سیاسی عراق برشمردهاند. بنظر میرسد ریاض بعد از شکست سیاستهای منطقهای در سوریه و یمن به دنبال فعال کردن دیپلماسی و افزایش ارتباط با همسایگان است. نفوذ در بغداد از سیاستهای جدید سعودیهاست.
نکتهی جالب توجه در تحلیل عوامل ذکرشده آن است که تمام سیاستها در چند دورهی اخیر توسط نخبگانی از یک حزب (دعوت اسلامی) اتخاذ و اجرا شدند. اما رویکردها و تفاسیر متفاوت هر یک از آنها باعث حصول نتیجهای متفاوت شده و این نظام سیاسی را با چالش مواجه کرده است. به نظر میرسد اکنون و با نخستوزیری فردی مستقل که سابقه خوبی در عراق دارد، عادل عبدالمهدی، انگیزهی تغییر و پیشرفت ابتدا باید از این نخبگان منتخب آغاز شود تا اوضاع بهبود پیدا کند.
52312
نظر شما