او در دانشگاه تهران گفت: «در سال ۹۲ من انتخاب شدم. قرار بود دولت را انتخاب کنیم، که به محض انتخاب، دلار ارزان شد، امید بیشتر شد، چرا که مردم با فضای امنتر آشنا شدند. هنرپیشه سینما، کارگردان و نویسنده امیدوار شده بودند، دانشجو هم امیدوار شده بود ...» او سرخوردگیهای جاری از دولت را به دو عامل مربوط کرد، تحریمها و فشار روانی. رئیس جمهور روحانی سپس به ظرفیت دولت در نقدپذیری پرداخت و گفت: «نقد مانند نمک است که اگر زیاد باشد غذا شور میشود و نمیشود خورد... نقدها باید با اطلاعات کافی باشد... ما وقتی از موضوعی نقد میکنیم باید شرایط کشور را بدانیم، شما وقتی دستور ورزش به فردی میدهید باید به سن و شرایط او هم توجه کرد... شرایط کشور همیشه یکسان نیست. در هر شرایطی باید ببینیم راه چیست...»
حسن روحانی در همین سخنرانی وعده داد که زین پس با صراحت درباره مشکلات خواهد گفت و نظر کارشناسان فن را خواهد شنید. او همچنین اشاره داشت که نقدها را میخواند و میشنود اما برخی از آنها مطابق با واقعیات جاری نیست. دیدار او با کارشناسان اقتصادی گام بعدی او در شفاف شنیدن و شفافگویی بود.
ارزیابی آنچه دولت در دستور کار خود قرار داده زود است، ولی به همان میزان که از برگزاری چنین نشستهایی منتشر شده و فرازهای سخنان رئیس دولت میتوان نکاتی را استنتاج کرد، از یکسو مفید بودن آن و از سوی دیگر دیرکرد در چنین رفتاری است. رئیس جمهور اذعان دارد که انتخاب او و گزینش اعضای کابینه در سال ۹۲ برای همه اقشار اجتماعی بارقه امید شد. مردم فضای امنتر را تجربه کردند و آرامش برجامعه سایه انداخت. اما رئیس جمهور به نکته اصلی اشاره نمیکند که چرا این همه امید اکنون وضعی دگرگونه یافته و دولت او زیر تیغ انتقادهایی است که چپ و راست نمیشناسد. آیا همه اش مربوط به دو عامل تحریم و فشار روانی است یا برخی انتقادها که زیادی نمکش،غذا را شور کرده است؟ آیا سختی تحریم وکاهش منابع درآمدی سبب رویکرد تازه دولت به منتقدان و کارشناسان شده است؟ یا باور دولت چنین است؟
رئیسجمهور روحانی برخی انتقادها را غیرکارشناسی و بدون اشراف بر همه وجوه مربوط به چرایی مشکلات میداند، اما آیا این نقص تنها به دور بودن منتقدان از واقعیات مربوط است یا کمکاری دولت در بیان صریح آنچه سبب بروز مشکلات بوده و هست؟ همه اقشاری که امیدوارانه به حسن روحانی رأی دادند، قلب ماهیت نشده و همچنان همانی هستند که بودند. آنان خواستار آرامش و امید به آینده هستند. برخی سرخوردگیها از دولت ناشی از کم دانستن درباره وجوه و عوامل مشکلات است. همین مهم فرصت را برای غوغاسالاران فراهم کرده تا علیه اصلیترین دستاوردهای دولت هم یکهتازی کنند.
الزام کنونی نه گفتار درمانی و نه حتی شنیدن گزارشهای مربوط به دیدارهایی است که این روزها رئیسجمهوری با اصحاب جریانهای سیاسی و اقتصادی برگزار میکند، بلکه سخنان صریح و اقدام کارآمد است که بتواند به اذهان پرسشگر پاسخ داده و نتایج معلوم درپی آورد. دیدار رئیس دولت با اهل فن اگرچه دیرهنگام اما جای امیدواری است ولی این اتفاق اگر تنها به وضع اضطرار کنونی مربوط باشد، هیچ.

دولت این روزها رویکرد تازهای را آغاز کرده است. مهمترین آن برگزاری نشست با اهالی فن در حوزههای سیاست و اقتصاداست. در این نشستها رئیس دولت نقدها را میشنود، پاسخ میگوید و میکوشد به اذهان پرسشگر مردم در باره چگونگی برونرفت از مشکلات پاسخ دهد. نشست با دانشجویان یکی از آن جمله است.
کد خبر 812909
نظر شما