اگر قرار باشد ما چنین موضوعی را که خط نقاشی است نقاشیخط بنامیم همه اینها را باید نقاشیخط نامید و این نشان از نبود تعریف واضح و روشن است. وقتی شخصی یک نقاشیخط را میبیند به دنبال معنا میگردد، در حالی که در خط نقاشی اینگونه نیست و هنری که در آن ادبیات باشد دیگر نقاشی نیست. کسانی که از خوشنویسی صرف کمی به سمت نوآوری حرکت میکنند و از حروف و کلمات با یک ترتیب و ترکیب خاصی استفاده میکنند، آن را به نقاشیخط تعبیر میکنند. در حالی که نقاشی، خوشنویسی و نقاشیخط تعاریف متفاوتی دارند. همیشه اسم را باید با اثر نگاه کرد نقاشی تعریف خود را دارد و باید اثر را دید. نقاشانی هنرمند هستند که سوابق کاری و حرفهای آنها توسط متخصصین به عنوان اثر هنری تأیید شده باشد. بنابراین ما به کسی نقاش میگوییم که «آرت» به وجود بیاورد و نه نقش. نقاشی خط هم جزو همین تعریف است. مهم این نیست که از خوشنویسی گرفته شده باشد مهم آن است که اثر «آرت» باشد. سوءتفاهمی که به وجود آمده این است که به هر اثری که در کنار خط از رنگ روغن هم استفاده میشود، نقاشی خط گفته میشود و این اشتباه است. نقاشیخط، نقاشیای است که در آن از وسیله و یا عنصر حروف و کلمات استفاده شود. عناصری که هنرمند در کارش به کار میگیرد یک مسئله است و اثری که به عنوان «آرت» یا تصویر به وجود میآورد مسئله دیگری است که باید به این دو مورد، به شکل مجزا توجه شود. من خوشنویسی را هنر نمیدانم بلکه به نظر من یک مهارت است مگر اینکه اثر دیده و کارشناسی شود. ممکن است یک اثر، خوشنویسی باشد و یک اثر هنری هم محسوب شود. شاید هنر را نتوان تعریف کرد ولی بیهنری را میتوان تعریف کرد.
محمد احصایی
کد خبر 8232
نظر شما