گویند: مریدان شیخی غوغا کردند که: شیخنا وردی یافته، بر مرده میخواند زنده میشود. حکیمی شنید و گفت: شیخ را پیغام برید: عجالتاً از بهر خدای ذکری تعلیممان کن، تا بر زندگان بخوانیم، بلکه نمیرند!
چند سوال در همان عالَم عوامی خودم دارم که به بزرگی و عالِمی خود عفو خواهندکرد:
۱ـ آن هواپیماهای ایران۱۴۰ که دو فروندش به فاصلهی اندکی از بهرهبرداری در پرواز به مقصد نرسید و بیش از۵۰ تن را با خود به زمین زد و باقیماندهشان بنا به دستور زمینگیر ماندند، چه مشکلی داشتند که حتماً و حکماً در طرح جدید تصحیح خواهند شد؟ میدانم اینقدر این سوال عامیانه است که ارزش جواب دادن ندارد؛ حداکثر خواهند گفت: عموجان! دنیای صنعت، آن هم از نوع «هایتک»، دنیای آزمون و خطاست. اینقدر باید ساخت و زمین خورد و دوباره برپای ایستاد، که بالأخره جواب دهد! این طرفهی حکیمانه را از قضا یاد دارم که یکی از نمایندگان مجلس نیز افاضه کرد.
۲ـ عوام هستم دیگر، تحمل کنید! : اگر در دنیای امروز به جای آنکه خودمان ـ یعنی خودِ خودمان ـ هواپیما بسازیم، آن را از بازار رقابتی دنیا تهیه کنیم و کمی هم چانه بزنیم و لابی نماییم و در عوض، هواپیماهای مدرن «آزمون و خطاپسداده» را به حرمت جان مردم انتخاب کنیم چه میشود؟ میگویند ما وابستهایم؟ میگویند وادادهایم، میگویند غربزدهایم؟ در عوض اگر فعلا خودروهای تولید داخلمان را قابل سوارشدن و راندن بسازیم، میگویند: چه بیکلاسهایی!؟ حتما باید «طیاره» بسازیم تا طیّالسماوات کنیم؟ نمیشود عجالتاً به یک طیّالأرض سلامت و ایمن فکر کرد؟
۳ـ میدانید ما از جمله معدود کشورهایی هستیم که به نسبت وسعت و جمعیتمان بیشترین فرودگاهها را داریم؟ مثلا از کاشان تا اصفهان، از سمنان تا شاهرود، از شاهرود تا سبزوار، از سبزوار تا نیشابور، از همدان به بروجرد و از نقاط مختلف این میهن عزیز و پهناور، به خطهی مقدسهی «خودمختارخوانده»، تا جابلقا و جابلسا علیبرکةالله سابق! و اینها عمدتاً به برکت پیگیریها و لابیها(!)ی شبانهروزی نمایندگان این مناطق بوده، که داشتن فرودگاه را بر ساختن جادههای ایمن و سالمسازی آب آشامیدنی و سلامت محیط زیست مناطقشان در اولویت دیدند. شعار «هر شهر یک فرودگاه!»، به آنجا انجامیده که در کمبود و نارسایی سیستم ناوبری زمینی فرودگاهها، گاه طیاره را با بسمالله بلند میکنند و با صلوات مینشانند؛ طیّبالله انفاسهم!
۴ـ اصلاً بیخیال این سیاهنماییهای! ما هواپیما میخواهیم، سالم و ایمن و راحت وخوشرکابش را میخواهیم، ساخت داخلش را هم میخواهیم؛ به کسی ربطی دارد؟ اگر عرضه دارند دیگران هم هرکدام در کشورشان چند سولهی هواپیماسازی عَلَم کنند و یاعلیگویان بسازند و بیعرضهگیشان را در این صنعت، با سرپوش لبنیات سالم و هوای تمیز و جادهها و خودروهای ایمن مخفی نکنند. بسیار خوب؛ و اما به قول فلاسفهی باستان (!)، مسألتُن:
اگر تاریخ ذکر شده در وعدهی خوبان، یعنی ۱۴۰۴، زبانم لال در یادمان ماند و در آن سررسید، نستجیربالله، فضولی کردیم و پرسیدیم: آقایان! چه شد؟ ما همچنان طبق وعده منتظر پهنپیکریم؛ آنگاه اگر پهنش آماده نشده بود،آیا حاضرند با چند نازک پیکر باریکتر ما را راضی کنند!؟
1717
نظر شما