هگل و ارسطو فلسفه را غربی می دانند یعنی از دیدگاه آن ها شرق دارای فلسفه نیست؛ اما سهروردی با تفاوت قائل شدن بین حکمت ذوقی و حکمت بحثی معتقد است حکمت به معنای واقعی در شرق تحقق یافته است.
حکمت ذوقی به معنای حکمت الهی است که در شرق وجود داشته اما چون دید ارسطو بر فلسفه غالب شده از دیدگاه فیلسوفان، شرق دارای فلسفه نیست در حالی که بنا به تعریف سهروردی از فلسفه، حکمت به معنای واقعی در شرق تحقق یافته است.
سهروردی موسس حکمت اشراق است. نگاه غربیان به فلسفه با نگاه شرقی ها متفاوت است. در شرق فلسفه حکمت است و بین حکمت و فلسفه جدایی نیست و سهروردی هم پیرو همین شعار بود. در حالی که در یونان ابتدا «سوفیا» یعنی حکمت مطرح بود اما بعدها فیلوسوفیا مطرح شد و بین حکمت و فلسفه جدایی افتاد و امروز دیگر نمی توان فلسفه غرب را حکمت دانست.
همین تفاوت نگاه و تعریف فلسفه سبب شد تا غربی ها از همان دوران یعنی از ارسطو تا دوره جدید (هگل) شرق را دارای فلسفه ندانند و خاستگاه فلسفه را غرب بشمارند.
سهروردی مهم ترین اندیشمندی است که مانع جدایی حکمت و فلسفه از یکدیگر شد زیرا که وی بین حکمت ذوقی و حکمت بحثی ارتباط برقرار کرد و به همین دلیل باید گفت سهروردی حکمت به معنای واقعی را در شرق احیا کرد. از دستاوردهای بزرگ شیخ اشراق قاعده امکان اشرف است که در کتاب «حکمةالاشراق» بیان شده است. حکمت ذوقی فراتر از حکمت بحثی است . قاعده امکان اشرف نیز در حکمت ذوقی مطرح می شود.
نظر شما