۰ نفر
۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۲۰:۰۹

آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمد تقى بهجت، از مراجع عالیقدر شیعیان به ملکوت اعلی پیوست.

 آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمد تقى بهجت از مراجع عالیقدر جهان تشیع، دیروز در بیمارستان حضرت ولی عصر عج شهر قم به ملکوت اعلی پیوست. معظم له پیش از ظهر دیروز در پی بروز عارضه‌ ریوی به بیمارستان منتقل شد و تحت مراقبت‌های پزشکی قرار گرفت اما متأسفانه معالجات مؤثر واقع نشد و ایشان پیش از غروب آفتاب دار فانی را وداع گفتند. 

ولادت

آیت‌الله‌‌العظمی محمد‌بهجت فومنی ره در اواخر سال 1334 ه. ق. در خانواده‌ای دیندار و تقوا پیشه، در شهر مذهبی فومن واقع دراستان گیلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید. درباره نام آیت‌الله‌ بهجت خاطره‌ای شیرین از یکی از نزدیکان آقا نقل شده است و آن اینکه: پدر آیت‌الله‌ بهجت در سن 16-17 سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می‌افتد و حالش بد می‌شود به گونه‌ای که امید زنده ماندن او از بین می‌رود. او می‌گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت: «با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمدتقی است.»

تا اینکه با آن حالت خوابش می‌برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می‌کند که از دنیا رفته، اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می‌شود و حالش رو به بهبودی می‌رود و بالاخره کاملاً شفا می‌یابد. چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج می‌گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملاً از یاد می‌برد. بعد از ازدواج نام اولین فرزند خود را به نام پدرش مهدی می‌گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی فرزند سومین را خدا به او می‌دهد، اسمش را «محمدحسین» می‌گذارد و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می‌کند به یاد آن سخن که در دوران بیماری‌اش شنیده بود می‌افتد و او را «محمدتقی» نام می‌نهد، ولی او در کودکی در حوض آب می‌افتد و از دنیا می‌رود، تا اینکه سرانجام پنجمین فرزند را دوباره «محمدتقی» نام می‌گذارد، و بدینسان نام آیت‌الله‌ بهجت مشخص می‌شود.

کربلایی محمود بهجت، پدر آیت‌الله‌ بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می‌پرداخت و اسناد مهم و قباله‌ها به گواهی ایشان می‌رسید. او اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل‌بیت علیهم‌السلام به ویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام شعر می‌سرود، مرثیه‌های جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است. باری آیت‌الله‌ بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل‌بیت علیهم‌السلام به ویژه سیدالشهداء علیه السلام بود و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهره‌مندی از انوار آن بار آمد. از همان کودکی از بازیهای کودکانه پرهیز می‌کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره‌اش نمایان و عشق فوق‌العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه‌گر بود. 

تحصیلات

تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه فومن به پایان برد‌ و پس از آن در همان شهر به تحصیل علوم دینی ‌پرداخت. به هر حال، روح کمال جو و جان تشنه او تاب نیا‌ورد و پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال 1348 ه‍.ق. هنگامی که تقریباً 14 سال از عمر شریفش می‌گذشت به عراق مشرّف شد و در کربلای معلّی اقامت‌ گزید. به این صورت، آیت‌الله‌ بهجت حدود چهار سال در کربلای معلّی می‌ماند و از فیوضات سیدالشهداء علیه السلام استفاده نموده و به تهذیب نفس می‌پردازد و در طی این مدت بخش معظمی از کتابهای فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهّر می‌خواند. در سال 1352ه. ق. برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرّف می​شود و قسمتهای پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت‌الله‌ آقا شیخ مرتضی طالقانی به پایان می‌رساند. 

سیر و سلوک وعرفان

آیت‌الله‌ بهجت، در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکمال معنوی همّت گمارده‌ و در کربلا در تفحّص استاد و مربی اخلاقی برآمده و به وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی می‌برد‌ و پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خویش آیت‌الله‌ شیخ محمد حسین اصفهانی کمپانی استفاده‌های اخلاقی می‌نماید. آیت‌الله‌ مصباح در این باره می‌گوید: «پیدا بود که از نظر رفتار هم خیلی تحت تأثیر مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی بودند، چون گاهی مطالبی را از ایشان با اعجابی خاص نقل می‌کردند‌ و بعد نمونه‌هایش را ما در رفتار خود ایشان می‌دیدیم. پیدا بود که این استاد در شکل گرفتن شخصیت معنوی ایشان تأثیر به سزایی داشته است.»

همچنین در درس‌های اخلاقی آقا سیدعبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده می‌نموده، تا اینکه در سلک شاگردان حضرت آیت‌الله‌ سیدعلی قاضی ره در آمده و در صدد کسب معرفت از ایشان بر می‌آید‌‌ و در سن 18 سالگی به محضر پر فیض عارف کامل حضرت آیت‌الله‌ سیدعلی آقای قاضی بار می‌یابد‌ و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار می‌گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می‌کند که غبطه دیگران را بر می‌انگیزد. 

مرجعیت

با اینکه ایشان فقیهی شناخته شده‌اند و بیش از سی سال است که اشتغال به تدریس خارج فقه واصول دارند، ولی همواره از پذیرش مرجعیت سرباز زده‌اند.

آقای مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت‌الله‌ بهجت بعد از مرجعیت می‌گوید: «بعد از مرجعیت منزل آیت‌الله‌ بهجت هیچ تغییری نکرده است، ملاقات و پذیرایی از بازدید کنندگان در منزل امکان ندارد لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد فاطمیه از ملاقات​کنندگان پذیرایی می‌شود. اصولاً قبول مرجعیت ایشان به نظر من یکی از کرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سن هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمی‌کرد که زیر بار چنین مسئولیتی برود و کسانی که با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمی‌زدند که امکان داشته باشد آقا یک وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بکشند و مسئولیتش را قبول بکنند. بدون شک جز احساس یک وظیفه متعین چیزی باعث نشد که ایشان این مسئولیت را بپذیرند. باید گفت که رفتار ایشان در این زمان با این وارستگی و پارسایی، حجت را بر دیگران تمام می‌کند که می‌شود در عین مرجعیت با سادگی زندگی کرد، بدون اینکه تغییری در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرایط زندگی پیش بیاید.»

تا اینکه بعد از فوت مرحوم آقای سیداحمد خوانساری ره جلد اول و دوم کتاب «ذخیره العباد» (جامع المسائل کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشتند، و پیش از فوت مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله‌العظمی اراکی ره اجازه نشر رساله علمیه خویش را دادند، سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه‌ای هفت نفر از آن جمله حضرت آیت‌الله العظمی بهجت را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و عده‌ای از علمای دیگر از جمله آیت‌الله‌ مشکینی و آیت‌الله‌ جوادی آملی و... مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به دنبال در‌خواست‌های مصرانه و مکرر راضی شدند تا رساله علمیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزیدند. بعد از فوت مرحوم اراکی و پیام جامعه مدرسین و اطلاع از انتشار اسمشان فرمودند: «فتاوای بنده را در اختیار کسی قرار ندهید.» از ایشان توضیح خواسته شد فرمودند: «صبر کنید، همه رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر کسی ماند و از دیگران تقلید نکرد و فقط خواست از ما تقلید کند آن وقت فتاوی را منتشر کنید.» چندین ماه پس از این رخداد رساله ایشان توسط بعضی از اهل لبنان به چاپ رسید. 

هجرت

آیت‌الله العظمی بهجت ره بعد از تکمیل دروس، در سال 1363 ه‍ . ق. برابر با 1324 ه ‍. ش. به ایران مراجعت کرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً در حالی که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیهاسلام و اطّلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را کرد، ولی در طول چند ماهی که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یکی پس از دیگری شنیده می‌شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت ‌کند. در قم از محضر آیت‌الله العظمی حجت کوه کمره‌ای ره
استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی ره در قم نگذشته بود که آیت‌الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آیات عظام امام خمینی ره، گلپایگانی ره و. . . به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد. 

 آیت‌الله‌ العظمی بهجت (ره) در همان ایام که در درس آیات عظام اصفهانی، کمپانی و شیرازی حضور می‌یافت، ضمن تهذیب نفس و تعلم، به تعلیم هم می‌پرداخت و سطوح عالیه را در نجف اشرف تدریس می‌کرد. پس از هجرت به قم نیز پیوسته این روال را ادامه می‌دادند. در رابطه با تدریس خارج فقه توسط ایشان نیز در مجموع می‌توان گفت که ایشان بیش از چهل سال به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشتند و به واسطه شهرت‌گریزی غالباً در منزل تدریس می‌کردند، و فضلای گرانقدری سالیان دراز از محضر پر فیض ایشان بهره بردند. 

شیوه تدریس

آیت‌الله‌ مسعودی که خود سال‌ها از درس آیت‌الله‌ العظمی بهجت بهره برده‌اند درباره ویژگی تدریس ایشان می‌گوید: «سبک درس ایشان سبک خاصی بود. معمولاً آقایان مراجع و بزرگان در درس خارج یک مسئله‌ای را مطرح می‌کنند و اقوال دیگران را یکی یکی ذکر می‌کنند، سپس یکی را نقد می‌کنند و دیگری را تأیید، و سرانجام یکی از آن نظرات را می‌پذیرند، یا نظریه دیگری را انتخاب می‌کنند. ولی ایشان بر خلاف همه، نقل اقوال نمی‌کردند بلکه ابتدا مسئله را مطرح می‌کردند و بعد روند استدلالش را بیان می‌کردند. اگر شاگرد آرا علما را دیده و مطالعه کرده باشد، می‌فهمد که دلیلی را که استاد ذکر می‌کرد چه کسی گفته است، و اشکال یا تأییدی را که می‌کند می‌فهمد به سخن چه کسی، اشکال یا قول چه کسی را تأیید می‌کند. لذا هر کس می‌خواست در درس ایشان شرکت کند باید مبانی و نظرات آقایان دیگر را دیده باشد.»

آیت‌الله‌ محمد حسین احمدی فقیه یزدی درباره شیوه درس ایشان می‌گوید: «نوعاً ایشان چند مسئله اصلی یا فرعی را که عنوان می‌فرمودند بعد از توجه به ظرافت‌های حدیث و روایت و یا آیه شریفه‌ای که دلالت بر موضوع بحث داشت، مقایسه‌ای بین موضوع بحث و سایر بحثهای مشابه می‌نمودند و دقت عقلی و فکری خاصی در تعادل آن دو انجام می‌دادند، آنگاه نتیجه می‌گرفتند که انصافاً نتیجه علمی و جدید بود. و حقیقتاً مطلبی را که ذکر می‌کردند ناشی از اوج و عظمت دید و فکرشان بود که از ائمه علیهم‌السلام و اسلام گرفته بود و اجتهاد صحیح نیز هم این گونه بحث و تجزیه و تحلیل کردن است.»

 موعظه در درس 

حجت‌‌الاسلام والمسلمین قدس، امام جمعه کلاچای که خود سال‌ها در درس ایشان حضور داشته است می‌گوید: «روال آیت‌الله‌ العظمی بهجت این بود که پیش از شروعِ درس، حدود ده دقیقه موعظه می‌کرد، ولی نه به عنوان موعظه بلکه به عنوان حکایت حال بزرگان گذشته. و معلوم بود که منظور اصلی آیت‌الله‌ مصباح یزدی که سالها در درس خارج فقه ایشان شرکت می‌کردند (15سال)، علاوه بر استفاده علمی، استفاده از روحیه ملکوتی آقا بوده است.»

 جایگاه علمی 

گواهی استادان و هم دوره‌ای‌ها و نیز شاگردان برجسته که بخشی از آن در ذیل می‌آید نمایانگر دقت نظر و نبوغ برجستگی علمی ایشان بود. از آن جمله گویند؛ روزی ایشان در درس کفایه یکی از شاگردانِ مرحوم آخوند خراسانی به نحوه تقریر مطالب آخوند خراسانی توسط استاد اعتراض می‌کند، ولی با توجه به اینکه از همه طلاب شرکت‌کننده در درس کم سنّ و سال‌تر بوده در جلسه بعدی پیش از حضور استاد مورد اعتراض و انتقاد شدید شاگردان دیگر قرار می‌گیرد، ولی در آن هنگام ناگهان استاد وارد می‌شود و متوجه اعتراض شاگردان به ایشان می‌گردد. سپس خطاب به آنان می‌فرماید: «با آقای بهجت کاری نداشته باشید.» همه ساکت می‌شوند آنگاه استاد ادامه می‌دهد: «دیشب که تقریرات درس مرحوم آخوند را مطالعه می‌کردم متوجه شدم که حقّ با ایشان است» و پس از این سخن، از جدیت و نبوغ آیت‌الله‌ بهجت تمجید می‌نماید. یکی از دانشمندان نجف می‌گوید: «ایشان در درس، به مرحوم آیت‌الله‌ کمپانی امان نمی‌داد، و پیوسته بحث‌ها را مورد نقد قرار می‌داد.» مرحوم آیت‌الله‌ حاج شیخ مرتضی حائری نیز می‌گوید: «ایشان با اظهار نظرهای دقیق و اشکالات مهمّ، چنان نظر استاد را جلب کرده بود که چند روزی مجلسِ درس از حالت درس خارج شده بود، آن ایرادها برای ما هم مفید بود؛ ولی آقای بهجت برای گریز از شهرت دیگر به انتقاد نپرداختند و اگر ادامه می‌دادند معلوم می‌شد اگر بالاتر از دیگران نباشند بی‌شک کمتر از آنان نیستند.» مرحوم علامه محمد تقی جعفری می‌گوید: «آن هنگام که در خدمت آقا شیخ کاظم شیرازی مکاسب می‌خواندیم، آیت‌الله‌ بهجت نیز که اینک در قم اقامت دارند، در درس ایشان شرکت می‌نمودند، خوب یادم هست که وقتی ایشان اشکال می‌کردند آقا شیخ کاظم با تمام قوا متوجه می‌شد، یعنی خیلی دقیق و عمیق به اشکالات آقای بهجت توجه می‌کرد، و همان موقع ایشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود.»

 آیت‌الله‌ سیدمحمد حسین طهرانی در کتاب انوارالملکوت می‌نویسد: «آیت‌الله‌ حاج شیخ عباس قوچانی، وصیّ سیدعلی آقای قاضی می‌فرمودند: آیت‌الله‌ العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت در فقه و اصول به درس مرحوم آیت‌الله‌ العظمی حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی حاضر می‌شدند و چون به حجره خود در مدرسه مرحوم سید باز‌می‌گشتند بعضی از طلابی که در درس برای آنها اشکالاتی باقی مانده بود به حجره ایشان می‌رفتند و اشکالشان را رفع می‌نمودند. و چه بسا ایشان در حجره خواب بودند و در حال خواب از ایشان می‌پرسیدند و ایشان هم مانند بیداری جواب می‌دادند جواب کافی وشافی، و چون از خواب بر می‌خاستند و از قضایا و پرسشهای در حال خواب با ایشان سخن به میان می‌آمد ابداً اطلاع نداشتند و می‌گفتند: هیچ به نظرم نمی‌رسد و از آنچه می‌گویید در خاطرم چیزی نیست.» مرحوم آیت‌الله‌ مشکینی می‌گوید: «ایشان از جهت علمی (هم در فقه و هم در اصول) در یک مرتبه خیلی بالایی در میان فقهای شیعه قرار دارند.»

 تشویق بزرگان به شرکت در درس ایشان 

آیت‌الله‌ مصباح می‌گوید: «اولین چیزی که ما را جذب کرد آن جاذبه معنوی و روحانی ایشان بود. ولی تدریجاً متوجه شدیم که ایشان از لحاظ مقامات علمی و فقاهت هم در درجه بسیار عالی قرار دارد. این بود که سعی کردیم خدمت ایشان درسی داشته باشیم تا وسیله‌ای باشد هم از معلومات ایشان بهره‌ای ببریم، و هم بهانه‌ای باشد که هر روز خدمت ایشان برسیم و از کمالات روحی و معنوی آقا بهره‌مند شویم. کتاب طهارت را در خدمت ایشان شروع کردیم، ابتدا در یکی از حجرات مدرسه فیضیه چند نفر از دوستان شرکت می‌کردند، و بعد از گذشت یک سال، یکی دو سالی هم در حجره‌ای در مدرسه خان (مدرسه مرحوم آیت‌الله‌ بروجردی) خدمت ایشان درس داشتیم، و بعدها که ضعف مزاج ایشان بیشتر شد از آن به بعد در منزل، خدمتشان می‌رفتیم که یک دوره طهارت را خدمت ایشان خواندیم، و بعد یک دوره هم مکاسب و خیارات را که تقریباً حدود 15 سال ادامه پیدا کرد. ما در درس ایشان استفاده‌هایی می‌بردیم که در بسیاری از درسها کمتر یافت می‌شد.»

شهید بزرگوار استاد مطهری (ره) نیز به درس ایشان عنایت خاصّی داشتند. آیت‌الله‌ محمد حسین احمدی یزدی در این رابطه می‌گوید: «آیت‌الله‌ شهید مطهری درباره درس آیت‌الله‌ بهجت به ما خیلی سفارش می‌کرد و می‌فرمود: حتماً در درس ایشان شرکت کنید مخصوصاً در اصول، چون آقای بهجت درس آقا شیخ محمد حسین اصفهانی را دیده حتماً در درس ایشان شرکت کنید.»

 رابطه امام خمینی (ره) با آیت‌الله‌‌العظمی بهجت‌(ره) 

امام خمینی (ره) عنایت خاصی به آیت‌الله‌ بهجت داشتند، آیت‌الله‌ مسعودی می‌گوید: «من در ضمن چهار پنج سالی که خدمت امام بودم یادم هست که دو سه مرتبه امام فرمود: فلانی، فردا صبح می‌خواهیم برویم منزل آقای بهجت. و فردای آن روز بلند می‌شدیم و می‌آمدیم منزل ایشان، همین منزلی که اکنون در آن ساکن هستند، و در اولین اتاق ورودی با همین فرش‌هایی که الان موجود است یکی دو دقیقه می‌نشستیم، سپس امام اشاره می‌کردند و من بیرون می‌رفتم و ایشان حدود نیم ساعت با آقای بهجت به گفت‌وگو می‌پرداختند بعد امام بیرون می‌آمدند و می‌رفتیم. اما اینکه درباره چه مسائلی گفت‌وگو می‌کردند، نمی‌دانم خودشان می‌دانستند و خدا. همچنین دو سه مرتبه در همان بحبوحه نهضت 41 یا 42 آقای بهجت به من فرمودند که شما به آقای خمینی بگویید فردا صبح ساعت فلان دو رأس گوسفند قربانی کند و من می‌آمدم به امام اطلاع می‌دادم، ایشان هم بلا‌فاصله به من می‌گفت شما به قصاب (آقای فرجی که اکنون نیز در قید حیات هست) بگویید دو رأس گوسفند از طرف ما قربانی کند بعد پول‌شان را می‌دهیم. بار دیگر نیز آقای بهجت به من پیغام داد که به امام بگویم: سه رأس گوسفند قربانی کند، آقا هم بلافاصله دستور داد سه رأس قربانی کنند. اینها همه مسائلی بود که بین امام و آیت‌الله‌ بهجت بود و ما فقط ظواهرش را می‌دیدیم و از باطنش اطلاع نداشتیم. هنگامی که امام در جماران ساکن بودند آقای بهجت به من فرمودند: یک نامه کوچکی دارم شما این را به آقا برسانید، من نامه را گرفتم توی پاکت گذاشتم و بردم در جماران خدمت امام دادم.

در هر صورت رابطه این دو بزرگوار خیلی تنگاتنگ بود، چندین بار نیز حضرت امام با آقای شیخ حسن صانعی منزل آقای بهجت رفتند؛ زیرا هنگامی که امام قم بودند من و آقای شیخ حسن صانعی همیشه در خدمت امام بودیم. اما این ارتباط دو سویه بود. یکی از شاگردان امام قدس سره در خاطره‌ای می‌گوید: «پس از آزادی حضرت امام از زندان و ورودشان به قم در سال 1341 هـ. ش. مردم در تمام محله‌های قم جشن گرفتند و منزل هر روز آکنده از جمعیت بود، در آن زمان حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت نیز از کسانی بود که هر روز به منزل امام تشریف می‌آوردند و مدتی بر در یکی از حجرات بیت ایشان می‌ایستادند وقتی به ایشان پیشنهاد شد که شایسته نیست بیرون اتاق بایستید، لااقل در داخل اتاق بنشینید. ایشان در جواب فرمود: من بر خود واجب می‌دانم که جهت تعظیم این شخصیت ارزنده به اینجا آمده و دقایقی بایستم و سپس باز‌گردم.»

 کتاب‌های چاپ شده

1. رساله توضیح المسائل (فارسی و عربی) / 2. مناسک حجّ / 3. وسیله النجاه: این کتاب در بردارنده نظرات فقهی ایشان در اکثر ابواب فقه است که در متن وسیله النجاه آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی (ره) گنجانده شده و نهایتاً جلد نخست آن با تأیید ایشان به چاپ رسیده است. / 4. جامع المسائل: این کتاب مجموعه حواشی ایشان بر کتاب «ذخیره العباد» استادش آیت‌الله العظمی محمد‌حسین غروی اصفهانی، و نیز تکمیل آن تا آخر فقه است، که قسمت‌هایی از آن ابتدا با نام «ذخیره العباد» با حروفچینی نه چندان زیبا و در تعداد نسخه اندک در اختیار برخی از شاگردان و خواصّ ایشان قرار گرفت، و بعداً جلد اول از این مجموعه که قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به خاطر کثرت فروع فقهی که توسط حضرت آیت‌الله بهجت بر اصل کتاب افزوده شده و جامعیت آن «جامعُ المسائل» نام گرفته و به همت برخی از شاگردان ایشان به چاپ رسیده.

 تألیفات آماده چاپ و نشر

1. جلد اول از کتاب صلوه: آیت‌الله بهجت در این کتاب با سبکی ویژه و تلخیص مطالب به ترتیب مباحث «جواهر الکلام» به بیان نظریات نو و ابتکاری خویش پرداخته‌اند.

2. جلد اول از دوره اصول: این کتاب تقریباً به ترتیب «کفایه الاصول» نگارش یافته است، و بارها توسط ایشان مورد مداقّه و تجدید نظر قرار گرفته، و نظریاتی نو در بسیاری از مباحث اصول را در بردارد.

3. تعلیقه بر مناسک شیخ انصاری: این کتاب دربردارنده نظرات ایشان درباره مناسک حجّ است.

 تألیفاتی که هنوز اقدام به چاپ آنها نشده است

1. بقیه مجلّدات دوره اصول

2. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری: که به ترتیب مکاسب شیخ انصاری(ره) از اول تا انجام، و پس از اتمام آن ادامه مباحثی که در مکاسب مطرح نشده بر اساس متن «شرائع الاسلام» نگارش یافته است، ایشان در این دوره از مباحث فقهی نظرات جدیدی را ارائه داده‌اند.

3. دوره طهارت: در این کتاب نیز آیت‌الله‌ بهجت بسان دوره «کتاب الصلوة» به ترتیب مباحث «جواهرالکلام» با تلخیص و نوآوری نظرات خویش را مطرح کرده‌اند.

4. بقیه مجلّدات دوره کتاب الصلوة: همچنین ایشان در تألیف سفینة البحار با مرحوم حاج‌شیخ عباس قمی (ره) همکاری داشته‌اند، و قسمت زیادی از سفینة البحار خطی، به خط ایشان نوشته شده است.

 شاگردان

آیت‌الله‌العظمی بهجت (ره) عمدتاً در منزل خود تدریس می‌کرد. با وجود این افراد بسیاری از محضر آن جناب بهره برده‌اند که برخی از آنان خود صاحب رساله و فتوی شده‌اند. فهرست آنان به شرح ذیل است: 1. محمد‌تقی مصباح یزدی 2. عبدالمجید رشید‌پور 3. سید مهدی روحانی 4. علی پهلوانی تهرانی 5. مختار امینیان 6. محمدهادی فقهی 7. هادی قدس 8. محمود امجد 9. محمد ایمانی 10. محمد‌حسن احمدی فقیه یزدی 11. محمد‌حسین احمدی فقیه یزدی 12. مسعودی خمینی 13. سید‌رضا خسروشاهی 14. اسماعیل عابدی 15. حسن لاهوتی 16. عزیز علیاری 17. سید محمد مؤمنی 18. حسین مفیدی 19. محمد‌کریم پارسا 20. جواد محمد‌زاده تهرانی21. سید صابر مازندرانی22. شهید نمازی شیرازی 23. مهدی هادوی. 

کد خبر 8572

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۳:۱۵ - ۱۳۸۸/۰۲/۲۸
    0 0
    خداوند ایشان را رحمت کند.از شما نیز متشکرم بخاطر درج مطالب ارزشمندتان.من الله توفیق

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین